قطره بارانی

دکتر محمدعلی بارانی

قطره بارانی

دکتر محمدعلی بارانی

قطره بارانی
دکتر محمدعلی بارانی استاد دانشگاه

۱۴ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است

در مسیر کربلا هر کس در حد توانش عشق خود به حسین(ع) را نمایان می کند. داستان عاشقان حسینی در حماسه اربعین حسینی شنیدنی است.

به گزارش مهر، طریق الحسین(ع) این روزها یک مسیر بین المللی است و شیعیان از همه کشورهای اسلامی در این مسیر به چشم می خورند. در خانواده مسیحی به دنیا آمد و اهل آمریکا بود. بانوی مسیحی تازه مسلمان شده آمریکایی در موکب مسجدمقدس جمکران می گفت: «از زمان نوجوانی به کتاب علاقه زیادی داشتم و اهل مطالعه بودم و مادرم هم به مناسبت های مختلف کتاب برایم می خرید و بهترین هدیه اش برایم کتاب بود.»

این خانم آمریکایی که «سمیرا کامر» نام دارد این داستان خواندنی زندگی خود را روایت می کند: «از آن دوران همیشه سعی می کردم مطالعات دینی ام را هم بالا ببرم و بارها در خصوص دین مسیحیت سوالات متعددی برایم پیش می آمد که جواب قانع کننده ای برای آنها نمی یافتم و همیشه این سوال برایم مطرح بود که چطور ممکن است خداوند دارای فرزند باشد تا اینکه با اسلام و مکتب شیعه آشنا شدم.» حالا سمیرا در مسیر کربلا پیشانی بند مشکی یا مهدی (عج) بر سر بسته و از حس و حالش در طریق الحسین(ع) روایت می کند: «رسیدن به این جاده سختی های بسیاری برایم داشت تا اینکه به نجف رسیدیم ، اما وقتی حرکت خود را از سمت نجف اشرف به کربلای معلی آغاز کردیم چیزی جز زیبایی ندیدم. متاسفانه این جریان عظیم اربعین که میلیون ها نفر از شیعیان در آن حضور دارند از سوی شبکه های تلویزیونی و رسانه های کشورهای اروپایی و آمریکایی در بایکوت خبری است ، چرا که آنها می دانند اگر این عشق و ارادت به سیدالشهداء (ع) را به تصویر بکشند ؛ قطعا در اذهان سایر ادیان سوالات فراوانی در خصوص واقعه اربعین و عاشورا پدید می آید و عشق امام حسین (ع) بسیاری از دل ها را فتح خواهد کرد.»

 

کاروان صد نفره غربی ها در کربلا

هر کدام یک از این زائران در رسیدن به طریق الحسین(ع)  برای خودشان سرنوشت شنیدنی دارند و بیشتر زائران خارجی هم در قالب کاروان های چندن نفره راهی کربلا شده اند. «هنا الحاف» 48 سال دارد که لبنانی الاصل مقیم کاناداست و 28 سال در شهر مونترال زندگی می کند.

هنا زائر اربعین حسینی است که از نجف با پای پیاده به سمت کربلا حرکت کرده است می گوید در کانادا رستوران دارد و به صورت خانوادگی این رستوران را می گردانند و خیلی از ایرانی ها هم به رستوانشان می روند. او ماجرای سفر به کربلا را اینچنین روایت می کند: «ما در کانادا یک موسسه به اسم موسسه امام حسین(ع) داریم که در روز عاشورا امام جماعت مسجد این موسسه در خصوص اهمیت زیارت اربعین سخنرانی کرد و گفتند که یکی از علائم مومنان همین زیارت اربعین است و از همان زمان تصمیم گرفتیم برای آمدن به کربلا در روز اربعین برنامه ریزی کنیم. همین سخنان باعث شد تا ما شیفته این مراسم پیاده روی اربعین شویم و البته از سال های گذشته نیز تصاویر این پیاده روی مردم را از نجف اشرف به سمت کربلا در شبکه های لبنانی دیده بودم و خیلی دلم می خواست در این جمع حضور داشته باشم.»

بانوی کانادایی می گوید ما صد نفر شدیم و از سوی همین موسسه امام حسین(ع) از کانادا به عراق آمدیم و در جمع ما هم زائرانی از کشورهایی همچون فرانسه ، انگلیس ، لبنان و کانادا و آمریکا هم هستند. او از علاقه اش فراوانش به زیارت امام رضا(ع) هم می گوید و آرزو دارد بعد از زیارت امام حسین(ع) به ایران و زیارت امام رضا(ع) برود.

هر مشکلی پیش بیاید فدای حسین (ع)

اسد منتاج هم دیگر زائر کانادایی اربعین حسینی است که 37 سال دارد و می گفت در کانادا  در یک شرکت کامپیوتری کار می کند که به همراه همین موسسه امام حسین(ع) به کربلا آمده است. «احساسم را نمی توانم بگویم و این همه عظمت و جمعیت برای همه ما شوق آور است و هر قدمی که در این مسیر برمی داریم ،  هم دوست داریم زودتر تمام شود و به کربلا برسیم و به زیارت امام حسین(ع) برویم و هم دوست داریم که تمام نشود و این عشق و ارادت به امام حسین(ع) را بیشتر درک کنیم.»

او می گوید دوست دارم هر سال بیایم در این مراسم شرکت کنم و وقتی برگشتم دوستانم را هم برای سال آینده خواهم آورد تا این عظمت را ببینند و به شیعه بودن خود افتخار کنند.

از اسد می پرسم در این مدتی که مرخصی گرفته ای و به  زیارت آمده ای برایت مشکلی بوجود نمی آید؟ که جواب می دهد هیچ مشکلی ندارم و همه این ها فدای امام حسین(ع) و حتی اگر بیرونم کردند هم به این آمدن راضی هستم.

بهشت یعنی مسیر پیاده روی اربعین

عباس علی هم یک مهندس هندی است که در بین زائران اربعین حسینی حضور دارد که تحصیلاتش را در انگلیس به اتمام رسانده  و در خانواده ای مسلمان و شیعی بزرگ شده است. «در مسیر پیاده روی اربعین از نجف به کربلا صحنه های زیبایی را دیدم و این شوق و شور مردم در حرکت به سمت حرم  امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) وصف نشدنی است.»

عباس با بیان اینکه هیچ گاه نمی توان بهشت را در این دنیا به تصویر کشید، ادامه می دهد: «اگر من بخواهم تصویری از بهشت را به دیگران نشان دهم،  این مسیر پیاده روی اربعین که به حرم امام حسین (ع) و حضرت عباس(ع) ختم می شود را نشان خوام داد . امروز چیزی که همه امت اسلام و مسلیمن به آن نیاز دارند ،  صلح و عدالت است و به نظرم این موضوع مهمی است که می تواند مقدمه ظهور باشد.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۷ ، ۰۹:۰۴
محمدعلی بارانی

عملیات‌ فتح‌ 3



تهاجمی‌ به‌ عقبه‌ دشمن

سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌ با نزدیک‌ شدن‌ «اتحادیه‌ میهنی‌ کردستان‌ عراق»- به‌ رهبری‌ «جلال‌ طالبانی»- به‌ جمهوری‌ اسلامی‌ و در پی‌ تشکیل‌ قرارگاه‌ «رمضان»، به‌ برنامه‌ریزی‌ حرکت‌های‌ نامنظم‌ در داخل‌ خاک‌ عراق‌ پرداخت. همکاری‌ با این‌ اتحادیه‌ می‌توانست‌ در راستای‌ حرکت‌ قرارگاه‌ رمضان‌ مفید و موثر باشد و در همین‌ رابطه‌ سلسله‌ عملیات‌های‌ نامنظم‌ فتح‌ پایه‌ریزی‌ شد.

در همین‌ راستا عملیات‌ «فتح‌3» در تاریخ‌24 آبانماه‌ سال‌1365 در جبهه‌ شمالی‌ به‌ اجرا درآمد. نیروهای‌ عمل‌ کننده‌ سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌ با همکاری‌ معارضین‌ عراقی‌ و نفوذ به‌ عمق‌300 کیلومتری‌ خاک‌ عراق‌ در منطقه‌ «زاخو- دهوک» درشمال‌ عراق، ضمن‌ کشته‌ و زخمی‌ ساختن‌500 تن‌ از نیروهای‌ عقبه‌ دشمن، مقر لشکر38 عراق‌ و شماری‌ تانک‌ و زره‌پوش‌ و20 خودرو نظامی‌ را منهدم‌ ساخته‌ و به‌ مراکز دولتی، مخازن‌ سوخت، گمرک‌ و ترمینال‌ بارگیری‌ نفت‌ زاخو، مراکز نظامی‌ و دولتی‌ شهر «حی‌صدام» عراق‌ و چند مرکز دولتی‌ شهر دهوک‌ آسیب‌ کلی‌ وارد آورده‌ و یک‌ فروند چرخبال‌ را نیز ساقط‌ کردند.

 

 fath3(hojumi).jpg

 

خلاصه گزارش عملیات :

نام‌ عملیات: فتح‌ 3 (هجومی)

زمان‌ اجرا : 24/8/1365

تلفات‌ دشمن‌ (کشته، زخمی‌ و اسیر): 500

مکان‌ اجرا: منطقه‌ زاخو - دهوک‌ در عمق‌300 کیلومتری‌ جبهه‌ شمالی‌ جنگ‌

ارگان‌های‌ عمل‌کننده: نیروهای‌ قرارگاه‌ رمضان‌ از سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌ و معارضان‌ کرد عراقی‌

اهداف‌ عملیات: ضربه‌ به‌ مراکز پشتیبانی‌ و عقبه‌ دشمن‌

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۷ ، ۰۰:۰۲
محمدعلی بارانی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۷ ، ۰۹:۱۰
محمدعلی بارانی

بسمه تعالی

رهبرانقلاب، روز گذشته: پدیده‌ی اربعین یک پدیده‌ی غیر قابل توصیفی است،

اصلاً بی‌نظیر است؛ یک رزمایش عظیم و شگفتی‌ساز است.

برای مشاهده فیلم سخنان رهبری معظم انقلاب به لینک زیر مراجعه فرمائید.

فیلم/ توطئه‌ سکوت و تحلیل‌ های مغرضانه‌ از اربعین

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۷ ، ۱۶:۱۸
محمدعلی بارانی

نحوه اسارت شهید تندگویان از زبان همکارش

 نحوه اسارت شهید تندگویان از زبان همکارش

آقای مهندس تندگویان خود را در پناه خاکریز کانال قرار داده بود و در حال فرار از منطقه بود که دشمن او را برگرداند، دو نفر از محافظان ما بدون هیچ گونه مقاومتی تسلیم دشمن شدند و اسلحه‌ها در اختیار دشمن قرار گرفت.

به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس، سایت جامع آزادگان: خاطرات اسارت در کنار همه سختی ها و عذاب‌هایش برای آزادگان ما شیرینی خودش را هم دارد. لحظاتی که دور از خانواده و در سرزمینی غریب سپری شد اما شاهنامه ای بود که آخرش خوش درآمد. آنچه می خوانید بخشی از خاطرات مهندس آزاده سیدمحسن یحیوی از یاران شهید تندگویان است:

در مرداد ماه سال 1358، وقتی که من عضو هیات مدیره بنیاد مسکن انقلاب اسلامی بودم، برای بازدید از روستایی که توسط هلی کوپترهای دشمن به ویرانه تبدیل شده بود، عازم استان آذربایجان غربی بودم. روستای مزبور توسط برادران مومن ما در بنیاد مسکن در حال بازسازی بود. از این گونه روستا ها و شهرها و مناطقی که مورد تجاوز نیروهای مسلح حکومت جنایتکار بعث عراق قرار گرفته بود، کم نبود.

بنا براین قبل از شروع جنگ، نیروهای مسلح عراق عملاً وارد جنگ شده بودند. تانک های خود را از این سو به آن سو منتقل می کردند و مناطق مرزی ما را زیر گلوله توپ می گرفتند- آنهایی که آن روزها را به یاد دارند، اخبارش را از رادیو و تلویزیون شنیده و دیده اند- تا این که در سی ام شهریور ماه سال 1359 حمله گسترده زمینی، هوایی و دریایی عراق به میهن اسلامی مان آغاز شد.

فرودگاه های ما توسط نیروی هوایی دشمن غافلگیرانه هدف قرار گرفت، نیروهای دشمن وارد سرزمین اسلامی ما شدند و ظرف چند روز قسمت زیادی از زمین های ما را به اشغال خود درآوردند. نیروهای مسلح ما به حرکت در آمدند، مومنین موجود در نیروهای مسلح تلاش می کردند جلوی نفوذ دشمن را بگیرند. خرمشهر مظلوم، به محاصره دشمن در آمده بود و دیگر شهرهای مرزی ما نیز از این سرنوشت به دور نبودند. مقاومت دلیرانه ی مردم ما شروع شد و جلو دشمن را پس از چند روز سد کردند و دشمن را در جای خود میخکوب ساختند. مع هذا به دلیل عدم آمادگی نیروهای مسلح ما و عدم تمایل بنی صدر، رئیس جمهور وقت، به تشکیل نیروهای مردمی- به دلیل ترسش از این که ممکن است حکومتش به مخاطره بیفتد و نقشه هایی را که علیه جمهوری اسلامی داشت نقش بر آب شود- دشمن توانست در ابتدای امر، مناطق وسیعی از خاک کشور اسلامی مان را به اشغال خود در آورد.

در آن هنگام منطق جنگ زده، محل آمد و شد مسئوولین رده بالای مملکت بود؛ زیرا مسئوولین از متن مردم برخاسته بودند و کسانی نبودند که در روزهای خطر، جگر گوشگان مردم را به رزمگاه ها بفرستند و خود در نقاط امن به راحتی به سر برند، از این رو بر خود لازم می دانستند که همیشه در کنار رزمندگان و در خطوط مقدم جبهه حاضر باشند.

به یاد می آورم روزی که برای دیدن حضرت آیت الله خامنه ای به دانشگاه شهید چمران اهواز رفته بودم، ایشان را در لباس رزم، در اتاق فرماندهی یافتم. ایشان- که در آن موقع نماینده اول تهران در مجلس شورای اسلامی و امام جمعه آنجا بودند- تمام ایام هفته را در جنوب به سرمی بردند و فقط روزهای جمعه برای ادای نماز جمعه و شاید بعضی روزها برای ارائه گزارش، خدمت امام امت (ره)، به تهران می آمدند.

دیگر مقامات مملکتی نیز این گونه رفتار می کردند.

در این رابطه وزیر نفت وقت، آقای "مهندس تندگویان" ، به همراه عده ای از معاونین خود از آن جمله آقای "مهندس بوشهری" و آقای "دکتر منافی" وزیر بهداری و بهزیستی وقت همراه با معاونین خود و عده ای از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، برای بررسی اوضاع و احوال مناطق جنگی به اهواز آمده بودند. من که پس از روی کار آمدن دولت شهید رجایی به عنوان سرپرست مناطق نفت خیز انتخاب شده و از اوایل جنگ در اهواز به سر می بردم و مرتب به آبادان و ماهشهر در حال رفت و آمد بودم، آن روز به مناسبت ورود آنها از آبادان به اهواز آمدم.

آبادان در آن هنگام زیر ضربات خمپاره های دشمن بود، بطوری که لحظه ای صدای انفجار قطع نمی شد. آن شب برای بررسی اوضاع، جلسه ای تشکیل شد و در آن جلسه قرار شد که فردا از آبادان بازدیدی به عمل آوردیم. بنا را براین گذاشتیم که ابتدا به ماهشهر رفته و از وضع راه ها جویا شویم تا چنانچه امن نباشد با هاورکرافت به آبادان برویم و این کاری بود که ما مرتب انجام می دادیم؛ ولی صبح آن روز، به دلیل بعضی از مسائل و از آن جمله این فکر که ممکن است شب گذشته گوش نامحرم برنامه سفر ما را شنیده باشد و خدای ناکرده مقاماتی که همراه ما هستند به خطر بیفتند، راه را عوض کرده و از طریق شادگان به سه راهی ماهشهر رفتیم.

در آنجا جلو ما را گرفتند و پس از معرفی خودمان به ما اجازه ی عبور دادند. در آن هنگام قسمتی از جاده ماهشهر- آبادان در تصرف دشمن بود و قسمتی از آن زیر آتش؛ لذا بعد از سه راهی، از جاده ای بیراهه به سوی آبادان حرکت کردیم. البته جاده ای فرعی و درحال ساخت بود که برادران جهادگر وزارت راه وترابری مشغول ساختن آن بودند.

از آن جاده خود را به جاده ی خاکی که خسرو آباد را به آبادان وصل می کرد رساندیم. این جاده در امتداد رودخانه ی بهمنشیر کشیده شده بود. ما تقریباً به چند کیلومتری پل بهمنشیر رسیده بودیم که تعدادی تانک و نیروهای مسلح را در مقابل خود دیدیم. تصور ما بر این بود که اینها نیروهای خودی هستند. به ما دستور توقف دادند. اتومبیل ما که یک بلیزر بود، متوقف شد. یکی از محافظین بیرون پرید تا ما را معرفی کند، شاید به ما اجازه عبور بدهند.

با پیاده شدن محافظ که مسلسلی در دست داشت، اتومبیل ما به گلوله بسته شد. ما تصور کردیم که این نیروها بمحض این که اسلحه را در دست محافظ دیده اند و با آن کیفیت که محافظ از ماشین پرید، ترسیده اند و برای احتیاط، اتومبیل را به گلوله بسته اند. پیاده شدیم تا برای آنها توضیح دهیم. پیاده شدن همانا و گرفتار شدن در دست دشمن همان.

پس از آگاهی از این که اینها دشمن هستند، من به سینه روی زمین خوابیدم. آقای مهندس تندگویان خود را در پناه خاکریز کانال قرار داده و در حال فرار از منطقه بود که دشمن او را برگرداند. دو نفر از محافظان ما بدون هیچ گونه مقاومتی تسلیم دشمن شدند و اسلحه ها در اختیار دشمن قرار گرفت. دشمن به طرف همگی ما نشانه رفته بود و یک به یک افراد را جمع آوری می کرد.

پشت بام خانه ای که در آن نزدیکی بود، مرد عربی با لباس شخصی راه می رفت و تصور بر این بود که از نیروهای دشمن است که به خانه نفوذ کرده و در آن بالا دیده بانی می کند.

به اسارت دشمن در آمدیم. اتومبیل های دیگری که همراه ما بودند، با دیدن سرنوشت ما موفق به فرار شدند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۷ ، ۰۰:۰۲
محمدعلی بارانی
عملیات محرم

این عملیات که از نوع عملیات‌های محدود بود در ۱۰ آبان ۱۳۶۱ با رمز یا زینب و به فرماندهی سردار حسن باقری آغاز شد و به مدت یک هفته به‌طول انجامید.

گزارش عملیات

مرحله اول
مرحله نخست این عملیات در ساعت ۲۲:۰۸ روز ۱۰ آبان ۱۳۶۱ آغاز شد و نیروهای ایرانی توانستند در کمتر از نیم ساعت شماری از نیروهای عراقی را به اسارت در آورده و در محور دیگر نیز نیروهای دشمن به استعداد یک تیپ را به محاصره در آورده و بیشتر آنها را اسیر کنند. در طی مرحله اول این عملیات ۵۵۰ کیلومتر مربع از خاک ایران از جمله ارتفاعات مهم منطقه ، پل چم سری ، حوزه نفتی بیات ، نهر عنبر ، شهر میمه ، موسیان آزاد و جاده عین خوش به دهلران ، از زیر دید و تیر رس نیروهای عراقی خارج شد و شهرک طیب عراق نیز تحت اشراف قوای ایرانی قرار گرفت .
مرحله دوم
مرحله دوم عملیات محرم در ساعت ۲:۳۰ بامداد سه شنبه ۱۱ آبان آغاز شد و نیروهای ایرانی محاصره دشمن را کامل کردند. همچنین ۱۵۰ کیلومتر مربع از زمین های اشغال شده آزاد و تعدادی از نیروهای عراقی به اسارت در آمدند .
مرحله سوم
این مرحله در ساعت ۲۲ روز ۱۵ آبان آغاز شد و هدف آن تصرف همه بلندی های غرب حمرین و جاده ها و مراکز مهم عملیاتی و ایجاد و تامین لازم برای جاده آسفالته چم سری ، شرهانی و زبیدات و جاده شوسه زبیدات – طیب بود.در این مرحله ۳۰۰ کیلومتر مربع از خاک عراق شامل پاسگاه های زبیدات ، شرهانی و ابوغریب و همچنین تاسیسات نفتی حدود ۳۵ حلقه چاه نفت به تصرف نیروهای ایرانی در آمد. این مرحله که مرحله آخر عملیات محرم بود در ساعت ۸ صبح روز ۱۶ آبان ۱۳۶۱ خاتمه یافت.

فرو بردن عراق در حالت انفعالی محض


پس از انجام عملیات موفق و موثر ثامن الائمه ، فتح المبین ، بیت المقدس ، مسلم بن عقیل نمی بایست به عراق فرصت خارج شدن از حالت انفعالی و دفاعی داده می شد ؛ بنا براین در طرح عملیات محرم علاوه بر آزادسازی ارتفاعات مرزی حمرین در جبهه جنوبی و تصرف جای پا برای تهدید منطقه العماره عراق ، این موارد نیز در دستور کار قرارگاه مرکزی کربلا قرار گرفت . قرار بود رزمندگان اسلام در محور عین خوش – زبیدات در جنوب شرقی دهلران ، در سه مرحله ، حمله را انجام دهند .

بنابراین مرحله نخست عملیات در ساعت 22و 8 دقیقه شب 10 آبان ماه 1361 با رمز یا زینب ( سلام الله علیها ) به فرماندهی سردار شهید حسن باقری به اجرا در آمد . نیروهای خودی توانستند در کمتر از نیم ساعت پس از اعلام حمله در یک محور ، شماری از نیروهای عراقی را به اسارت در آورده و در محور دیگر نیز نیروهای دشمن به استعداد یک تیپ به محاصره در آمدند و بیشتر آنها اسیر شدند .

در ساعت 6 صبح روز بعد به جز جناح چپ منطقه عملیات ، کلیه یگانها به اهداف تعیین شده دست یافتند . در روز اول عملیات همه نیروها به هم ملحق شدند . تنها یگان های قرارگاه چهارم به خاطر طغیان رودخانه دویرج و فقدان پل نتوانستند اهداف خود را در منطقه پرچم هندی و ربوط به طور کامل تصرف نمایند .

در نتیجه طی این مرحله 550 کیلومتر مربع از خاک ایران از جمله ارتفاعات مهم منطقه ، پل چم سری ، حوزه نفتی بیات ، نهر عنبر ، شهر میمه ، موسیان آزاد و جاده عین خوش به دهلران ، از زیر دید و تیر رس دشمن خارج شد . همچنین شهرک طیب عراق تحت اشراف قوای ایرانی قرار گرفت .

در مرحله دوم ، با وجود پیروزی های مرحله نخست و از هم پاشیدگی و ضعف روحیه دشمن ، به لحاظ عدم موفقیت قرارگاه چهارم در مرحله نخست و خالی ماندن جناح چپ ، مواضع فتح شده نیز در معرض پاتک و تهدید دشمن بود ، بنابراین ترمیم رخنه به وجود آمده ضروری می نمود . برای همین هدف مرحله دوم عملیات محرم روز سه شنبه 11 آبان ماه 1361 ، در ساعت 2 و 30 دقیقه بامداد آغاز شد .

نیروهای خودی با الحاقی که صورت گرفت ، محاصره دشمن را کامل کردند . در این مرحله 150 کیلومتر مربع از زمین های اشغال شده آزاد و همچنین تعدادی از نیروهای عراقی به اسارت در آمدند .

هدف مرحله سوم عملیات محرم تصرف همه بلندی های غرب حمرین و جاده ها و مراکز مهم عملیاتی و ایجاد و تامین لازم برای جاده آسفالته چم سری ، شرهانی و زبیدات و جاده شوسه زبیدات – طیب بود . به همین منظور در ساعت 22 روز 15 آبان ماه 1361 حمله مرحله سوم آغاز شد .

نبرد گسترده به واسطه مقاومت پراکنده نیروهای ارتش عراق و عدم پاکسازی منطقه در ساعت 8 صبح 16 آبان ماه به پایان رسید و در نتیجه آن 300 کیلومتر مربع از خاک عراق شامل پاسگاه های زبیدات ، شرهانی و ابوغریب و همچنین تاسیسات نفتی شامل 70 حلقه چاه نفت به تصرف رزمندگان اسلام در آمد و همچنین سازماندهی 14 تیپ عراقی در این نبرد آسیب دید .

تلفات و ضایعات وارده به دشمن شامل انهدام 8 تا 12 یگان سازمانی تا 70 درصد ، انهدام 260 دستگاه تانک و نفربر ، 230 دستگاه خودرو ، سقوط 10 فروند هواپیما و به غنیمت گرفتن 150 دستگاه تانک و نفربر ، 250 دستگاه خودرو ، چندین دستگاه موشک انداز مالیوتکا و مقدار انبوهی سلاح سبک و کشته و زخمی نمودن و به اسارت درآوردن 10400 تن از نیروهای دشمن بود .

نیروهای عمل کننده ایران در این عملیات شمال 4 لشگر پیاده ، یک لشگر زرهی و یک تیپ احتیاط از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و یک تیپ پیاده از نیروی زمینی ارتش بودند . نیروی زمینی تازه تاسیس شده سپاه پاسداران در این عملیات به خوبی از تانک ها و زره پوش های غنیمتی بهره برداری کرد .

 
عملیات محرم؛ نخستین تجربه فرماندهی شهید زین الدین در 23 سالگی

عملیات محرم در دهه دوم و سوم آبان ماه 1361، روایتی از تلاش مجدانه فرماندهانی چون شهید مهدی زین‌الدین را بازگو می‌کند که در پی عدم الفتح در عملیات رمضان، ‌سعی در بازسازی روحیه رزمندگان و نیز شکستن جو سنگین تبلیغاتی دشمن را داشتند. انجام این عملیات در ماه محرم به عنوان یکی از ماه‌های مقدس مسلمین و به ویژه شیعیان، امتداد خط فکری مجاهدانی را تشکیل می‌داد که خود را وارثان خون حسین(ع) می‌دانستند و اینک در ماه پیروزی خون بر شمشیر می‌رفتند تا کربلای دیگری را این بار در جبهه‌های جنگ تحمیلی رقم بزنند.

‌عملیات محرم بزرگترین عملیات پس از عدم الفتح در رمضان بود. در این زمان قوای نظامی کشورمان در پی آن بود تا با کسب موفقیت در جبهه‌های جنگ جو سنگین روانی دشمن را بشکند و از طرفی به فضای عمومی داخل کشورمان نیز نشان دهد که هنوز ابتکار عمل در جبهه در دست نیروهای خودی است. پس از عملیات فتح المبین و همچنین فتح خرمشهر در الی بیت المقدس، به هر دلیل عملیات رمضان با موفقیت انجام نشد. این وضعیت می‌توانست در افزایش روحیه دشمن و تحلیل روحیه خودی تاثیرگذار باشد. لذا فرماندهان عملیات محرم را در آبان ماه ۱۳۶۱ مصادف با ماه محرم و حدودا چهار ماه پس از رمضان در منطقه عملیاتی شرهانی و ارتفاعات حمرین طراحی کرده و به اجرا گذاشتند.

عملیات محرم نخستین عملیاتی بود که مهدی زین‌الدین فرماندهی آن را بر عهده داشت و آن شهید بزرگوار این مسئولیت مهم را در سن 23 سالگی بر عهده گرفت.

تیپ ۱۷ علی بن ابیطالب(ع) به فرماندهی شهید مهدی زین‌الدین یکی از یگان‌های شرکت‌کننده در این عملیات بود. من هم در این عملیات جانشین تیپ بودم و به این ترتیب وقتی که منطقه را شناسایی کردیم و به کانال‌های دشمن برخوردیم، برخی از دوستان عنوان می‌کردند این کانال‌ها مشکلاتی را برای عبور نیروها فراهم خواهد کرد. اما شهید زین‌الدین با نبوغ نظامی خود حرفی را زد که خیلی باعث تعجب ما شد. او گفت فکر می‌‌کند این کانال‌های یک فرصت برای‌ماست. به این ترتیب که می‌توانیم نیروها را درون این کانال‌ها از دید دشمن پنهان کنیم و در یک غافلگیری به آنها ضربه بزنیم. اتفاقا همین طور هم شد و شب هشتم آبان ماه ۱۳۶۱ یعنی یک روز قبل از آغاز عملیات سه گردان از بچه‌های تیپ ۱۷ را به کانال‌ها هدایت کردیم. این گردان‌ها آن شب و روز بعدش را در همان کانال مخفی ماندند و شامگاه نهم آبان ماه به ناگاه از درون کانال‌ها بیرون آمدند و در یک غافلگیری بلندی ۴۰۲ به عنوان یکی از مهم‌ترین بلندی‌های ارتفاعات حمرین را آزاد می‌کنند. غافلگیری دشمن به قدری بود که خیلی از آنها حتی فرصت نکرده بودند از خود دفاع کنند. چون اصلا فکر نمی‌کردند نیروهای ما به این اندازه به آنها نزدیک شده باشند. در صورتی که اگر کانا‌ل‌ها نبودند و بچه‌های ما می‌خواستند از خط خودی به دشمن بزنند، حداقل می‌بایست چند ساعت بعد به خط دشمن می‌رسیدند.

خلاصه گزارش عملیات :


نام عملیات : محرم
زمان اجرا : 10/8/1361
مدت اجرا : یک هفته
مکان اجرا : محور عین خوش – زبیدات در جبهه جنوبی جنگ
رمز عملیات : یا زینب ( سلام الله علیها )
تلفات دشمن : 10400 نفر کشته ، زخمی و اسیر
ارگان های عمل کننده : نیروی زمینی سپاه با پشتیبانی توپخانه ارتش
اهداف عملیات : آزاد سازی ارتفاعات مرزی حمرین و تصرف جای پا برای تهدید منطقه العماره عراق طی سه مرحله



نقشه عملیات


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۷ ، ۰۰:۰۲
محمدعلی بارانی


عملیات‌ فتح‌ 3

تهاجمی‌ به‌ عقبه‌ دشمن

سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌ با نزدیک‌ شدن‌ «اتحادیه‌ میهنی‌ کردستان‌ عراق»- به‌ رهبری‌ «جلال‌ طالبانی»- به‌ جمهوری‌ اسلامی‌ و در پی‌ تشکیل‌ قرارگاه‌ «رمضان»، به‌ برنامه‌ریزی‌ حرکت‌های‌ نامنظم‌ در داخل‌ خاک‌ عراق‌ پرداخت. همکاری‌ با این‌ اتحادیه‌ می‌توانست‌ در راستای‌ حرکت‌ قرارگاه‌ رمضان‌ مفید و موثر باشد و در همین‌ رابطه‌ سلسله‌ عملیات‌های‌ نامنظم‌ فتح‌ پایه‌ریزی‌ شد.

در همین‌ راستا عملیات‌ «فتح‌3» در تاریخ‌24 آبانماه‌ سال‌1365 در جبهه‌ شمالی‌ به‌ اجرا درآمد. نیروهای‌ عمل‌ کننده‌ سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌ با همکاری‌ معارضین‌ عراقی‌ و نفوذ به‌ عمق‌300 کیلومتری‌ خاک‌ عراق‌ در منطقه‌ «زاخو- دهوک» درشمال‌ عراق، ضمن‌ کشته‌ و زخمی‌ ساختن‌500 تن‌ از نیروهای‌ عقبه‌ دشمن، مقر لشکر38 عراق‌ و شماری‌ تانک‌ و زره‌پوش‌ و20 خودرو نظامی‌ را منهدم‌ ساخته‌ و به‌ مراکز دولتی، مخازن‌ سوخت، گمرک‌ و ترمینال‌ بارگیری‌ نفت‌ زاخو، مراکز نظامی‌ و دولتی‌ شهر «حی‌صدام» عراق‌ و چند مرکز دولتی‌ شهر دهوک‌ آسیب‌ کلی‌ وارد آورده‌ و یک‌ فروند چرخبال‌ را نیز ساقط‌ کردند.

 

 fath3(hojumi).jpg

 

خلاصه گزارش عملیات :

نام‌ عملیات: فتح‌ 3 (هجومی)

زمان‌ اجرا : 24/8/1365

تلفات‌ دشمن‌ (کشته، زخمی‌ و اسیر): 500

مکان‌ اجرا: منطقه‌ زاخو - دهوک‌ در عمق‌300 کیلومتری‌ جبهه‌ شمالی‌ جنگ‌

ارگان‌های‌ عمل‌کننده: نیروهای‌ قرارگاه‌ رمضان‌ از سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌ و معارضان‌ کرد عراقی‌

اهداف‌ عملیات: ضربه‌ به‌ مراکز پشتیبانی‌ و عقبه‌ دشمن‌

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۷ ، ۰۰:۰۵
محمدعلی بارانی

شهادت دانش آموز بسیجی محمد حسین فهمیده

  زندگی نامه

وی فرزند محمد تقی است که در خانواده ای مذهبی د ریکی از روزهای بهاری اردیبهشت 1346 ( مصادف با سوم محرم ) در شهر خون و قیام درخانه ای محقر و کوچک در محله پامنار قم چشم به جهان گشود. دوران کودکی را همراه سایر فرزندان خانواده و درکنار برادرش داوود که وی نیز سه سال بعد از شهادت محمد حسین به فوز شهادت نایل آمد، با صفا وصمیمیت ودر زیر سایه محبت و توجه پدر و مادری مهربان ، سپری کرد . درسال 1352، به مدرسه رفت وکلاس اول تا چهارم ابتدایی را با یک معلم روحانی طی کرد. سال پنجم ابتدایی واول و دوم راهنمایی را به دلیل انتقال خانواده اش به کرج در دو مدرسه دراین شهر گذراند. درهمین دوران بود که به واسطه حوادث انقلاب، روح وی نیز، مانند میلیون ها جوان و نوجوان دیگر کشور، دچار تحولات عظیمی گردید. شخصیت او با داشتن خانواده ای متدین ومذهبی و شرایط خاص شهر مقدس قم و نیز زمینه مساعد روحی به گونه ای شکل گرفت که سرشار از دین و فرهنگ غنی اسلام بود.

از عوامل مهم دیگر د رشکل گیری شخصیت او ، نوارها واعلامیه های امام بود که قبل از انقلاب به دست او می رسید.

شهید فهمیده ، نوجوانی خوش برخورد، شجاع ، فعال ، کوشا بود که به مطالعه علاقه زیادی داشت و با وجود این که به سن تکلیف نرسیده بود، نماز می خواند و احترام خاصی برای والدینش قایل بود و هرگز به آن ها بی احترامی نمی کرد. شیفته و عاشق امامقدس سره بود و با تمام وجود سعی در اجرای فرامین امامقدس سره داشت . او می گفت :امام هر چه اراده کند، همان را انجام خواهم داد و من تسلیم او هستم .

هنگام ورود اما مقدس سره به ایران به دلیل مصدوم بودن ، موفق به زیارت امامقدس سره نگردید، اما پس از بهبودی دراولین فرصت به شهر مقدس قم رفته و موفق به دیدار شد.        

  

شهید فهمیده ، یکی از هزاران دانش آموز بسیجی کشور است که با نثار خون خود برطراوت و سرخی خون شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی افزود. وی دوران کودکی و نوجوانی خود را در حالی سپری کرد که هر روز آن همراه حادثه ای بود که در شکل گیری شخصیت او موثر واقع می شد. او با سرمایه عظمیی از فهم و درک انقلابی واسلامی به دنبال طوفان حوادث انقلاب، واردجنگ شد و با وجود سن کم ، خود را به خونین شهر قهرمان رسانید و با اقدامی آگاهانه و شجاعانه ، نام خود را در دفتر شهیدان زنده تاریخ ثبت کرد.

   

این دانش آموز رزمنده بسیجی، با ایمان و بینش عمیق واستوارخود در جنگ با دشمن پیش قدم و با نیل به شهادت ، درس شجاعت ، فداکاری و مقاومت را به همه بسیجیان و امت حزب الله آموخت، امام بزرگوارمان از این نوجوان 13 ساله به عنوان رهبر یا د فرموده و بدین گونه نام و یاد او، منشا حماسه های بزرگ شد و تحول عظیمی در شیوه های دفاع مقدس و نبرد رزمندگان اسلام ایجاد کرد و راه پیروزی وسرافرازی را یکی پس از دیگری، هموار ساخت . امروز شهید فهمیده به حق الگوی شایسته ای برای دانش آموزان بسیجی و جوانان و نوجوانان کشور می باشد و یاد آوری این حماسه می تواند یادآور دوران دفاع مقدس و ارزش های والای آن زمان باشد.      

عزیمت به سوی جهاد

فهمیده دوازده ساله بود که حوادث کردستان اتفاق افتاد.او که عشق انقلاب وامامقدس سره را در سر داشت ، خود را به کردستان رساند، ولی به دلیل کمی سن، برادران کمیته او را باز      می گردانند و درصدد برمی آیند که در حضور مادرش از او تعهد بگیرند که دیگراز شهرستان کرج خارج نشود. ولی او رضایت نمی دهد و خطاب به آنان می گوید که خودتان را زحمت ندهید. اگر امام بگوید، به هر کجا که باشد، آماده رفتن هستم . من باید به مملکت خدمت کنم و اضافه می کند: من نمی نویسم و اگربنویسم حرفی دروغ زده ام . حتی با تهدید به زندان حاضر نمی شود تعهد بدهد و بالاخره تنها از مادرش امضا می گیرند.

درهمان روزهای  نخست جنگ تحمیلی ، محمد حسین تصمیم می گیرد که به جبهه برود وبا متجاوزان بعثی بجنگد . زمزمه رفتن را در خانواده و بین دوستانش می افکند. دریکی از بیمارستان های کرج خود را به یکی از دوستانش که بستری بود، می رساند و با او خداحافظی می کند و از جبهه و جنگ برای او می گوید و تکلیف الهی خود را گوشزد می کند.

یک روزکه به بهانه خرید نان از منزل خارج شده بود ، مبلغ 50 تومان را به دوستش می دهد واز او می خواهد که نان را بخرد و به منزل آن ها ببرد و تصمیم خود را برای رفتن به خوزستان به او می گوید و از وی می خواهد که تا سه روز به خانواده اش خبر ندهد تا مانع رفتن او نشوند وسپس آن ها را مطلع کند . دوست ا و یکی ، دو روز بعد خبر را چنین می دهد که :

من رفتم جبهه نگران من نباشید.

در تهران یکی از پاسداران کمیته متوجه تصمیم او می شده و با وی صحبت و سعی می کند او را از تصمیم خویش منصرف نماید، اما موفق نمی شود . شهید فهمیده که درعزم خود راسخ بود، خود را به شهرهای جنوب کشور می رساند و هرچه تلاش می کند که همراه گروه یا دسته ای که عازم خطوط مقدم جبهه هستند، برود ، موفق نمی شود. تا با گروهی از دانشجویان انقلابی دانشکده افسری برخورد کرده و به نزد فرمانده آنان می رود واز او می خواهد که وی را با خود ببرند. فرمانده امتناع می کند، اما شهید فهمیده ، آن قدر اصرار می کند تا فرمانده را متقاعد می کند که برای یک هفته اورا همراه خود به خرمشهر ببرد. دراین مدت کوتاه هر کاری که پیش می آید حسین پیشقدم شده و استعداد و قابلیت خود را درهمه کارها نشان می دهد. درهمین مدت کوتاه حضور درخرمشهر با دوستی که درآن جا پیدا کرده بود، یعنی محمد رضا شمس ، هر دو مجروح می شوند وآن دو را به بیمارستان منتقل می کنند و علی رغم مخالفت فرمانده آن گروه و با حالت مجروحیت، دوباره به خطوط مقدم در خرمشهر بر می گردد. درحین برخورد با فرمانده و پس از ممانعت وی از حضور درخط مقدم، چشمان حسین پراز اشک شده و با ناراحتی به فرمانده می گوید: 

 من به شما ثابت می کنم که می توانم به خط بروم ولیاقت آن را دارم.

او برای اثبات لیاقت خود یک با ر به تنها یی به میان عراقی ها رفته ولباس و اسلحه ای از عراقی ها به دست می آورد و در هیئت یک عراقی به نیروهای خودی نزدیک می شود،  به طوری که رزمندگان مشاهده می کنند که یک عراقی کوچک به طرف آنان می آید! می خواهند به او شلیک کنند، که یکی از آنان می گوید، صبرکنید با پای خودش بیاید تا اسیرش کنیم . هنگامی که نزدیک می شود، می بینند حسین است که خواسته ثابت کند که می تواند با دست خالی هم با عراقی ها بجنگد و شهامت ولیاقت حضور در خط مقدم را دارد.

مسوول گروه که به توانمندی و توانایی واراده پولادین حسین برای رزم د رجبهه اعتماد واطمینان پیدا می کند، به او اجازه ماندن د رجبهه را می دهد.

کیفیت شهادت

از آن پس او به اتفاق دوست شهیدش محمد رضا شمس ، دریک سنگر قرار داشتند تا درهجوم عراقی ها به خرمشهر محاصره می شوند.

محمد رضا شمس ، دوست و هم سنگر حسین زخمی می شود و حسین با سختی و زحمت زیاد او را به پشت خط می رساند و به سنگر خود بر می گردد و می بیند که تانک ها ی عراقی    ( ظاهرا 5 دستگاه ) به طرف رزمندگان اسلام هجوم آورده ودر صدد محاصره آن ها هستند.

حسین درحالی که تعدادی نارنجک به کمرش بسته و در د ستش گرفته بود به طرف تانک ها حرکت می کند. تیری به پای او می خورد واز ناحیه پا مجروح می شود. اما زخم گلوله     نمی تواند از اراده محکم و عزم پولادین او جلوگیری نماید. بدون هیچ دغدغه  و تردیدی تصمیم خود را عملی می کند واز لا به لای امواج تیر که از هر سو به طرف او می آمد، خود را به تانک پیشرو می رساند وآن را منفجر می کند و خود نیز تکه تکه می شود . افراد دشمن گمان می کنند که حمله ای از سوی نیروهای ایرانی صورت گرفته است ، جملگی روحیه خود را می بازند و با سرعت تانک ها را رها کرده و فرار می کنند. در نتیجه ، حلقه محاصره شکسته می شود و نیروهای کمکی هم  می رسند و آن قسمت را از وجود متجاوزان  پاک سازی می کنند.

فهمیده در بیان رهبری

رهبر معظم انقلاب ، می فرمایند:

 زنده نگه داشتن یاد حادثه شهادت دانش آموز بسیجی ، شهید فهمیده از اصالت های دفاع مقدس می باشد .

مقام معظم رهبری د ردیدار با خانواده او در رابطه با فداکاری و شجاعت او فرمودند:

 بروز چنین حوادثی که از تربیت صحیح واصالت های خانوادگی است ، صرفا درمحیط های اسلامی جلوه گری و نور افشانی می کند.    

فهمیده از نگاه آوینی

سید شهیدان اهل قلم ، حاج مرتضی آوینی ، در قسمتی از برنامه پنجم روایت فتح با نامشهری درآسمان شهادت محمد حسین فهمیده را این گونه زیبا ترسیم می کند:

 خرمشهر، از همان آغاز خونین شهر شده بود. خرمشهر، خونین شهر شده بود. آیا طلعت را جز از منظر این آفاق  می توا ن نگریست ؟ آنان درغربت جنگیدند و با مظلومیت به شهادت رسیدند و پیکرهای شان زیر تانک های شیطان تکه تکه شد و به آب و باد و خاک و آتش پیوست . اما... راز خون آشکار شد. راز خون را جز شهدا در نمی یابند. گردش خون در رگ های زندگی شیرین است . اما ریختن آن در پای محبوب ، شیرین تر.

... شایستگان آنانند که قلبشان را عشق تا آن جا انباشته است که ترس از مرگ جایی برای ماندن ندارد. شایستگان جاودانانند. حکمرانان جزایر سرسبز اقیانوس بی انتهای نور، که پرتوی از آن همه کهکشان آسمان دوم را روشنی بخشیده است.   

خبر شهادت حسین فهمیده

صدای جمهوری اسلامی ایران با قطع برنامه های خود اعلام می کند که نو جوانی سیزده ساله با فداکاری زیر تانک عراقی رفته آن را منفجر کرده و خود نیز به شهادت رسیده است . امام قدس سره در پیامی که به مناسبت دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی صادر می کنند، جملات معروف خود را پیرامون او می فرمایند:

رهبر ماآن طفل سیزده ساله ای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگ تر است، با نارنجک ، خود را زیر تانک دشمن انداخت وآن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.

به این ترتیب و با این کلمات ، حسین و فداکاری و شجاعت او جاودانه شد. بقایای پیکر شهید حسین فهمیده دربهشت زهرا، قطعه 24، ردیف 44، شماره 11، به خاک سپرده می شود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۷ ، ۰۰:۰۲
محمدعلی بارانی



اربعین همایش و پیاده‌روی ملت‌ها و فرهنگ‌های مختلف است آنچه قابل‌توجه است در همایش اربعین ملت‌های مختلف از کشورهای مختلف با سنین مختلف و آداب و روش و فرهنگ‌های مختلف در یک مکان و زمان گرد هم می‌آیند، و چند روز را شبانه‌روز باهم و در کنار هم عزاداری مرثیه‌سرایی و راهپیمایی می‌کنند.

پس باید توجه داشته باشید که شکاف فرهنگی و قومی نقطه آسیب این گردهمایی جهانی است که باید از آن مراقبت نمود که مبادا دشمن از همین شکاف‌ها نفوذ نموده و ایجاد اختلاف و چند دستگی کند.

بخصوص باید توجه نمود که این شکاف بین مردم ایران و عراق به دست دشمنان اسلام از آستین صدام جنایتکار بیرون آمد و جنگ ناخواسته و تحمیلی را بر دو ملت ایران و عراق با خسارت‌های فراوان تحمیل و وارد نموده است.

علاوه بر خسارت‌های مادی فراوان صدها هزار کشته و شهید از عراق و ایران گرفته و به‌طور ناخواسته پدرکشتگی رابین دو ملت‌دوست و مسلمان ایجاد نموده است.

به برکت وجود ائمه شیعه و در عراق این خصومت که اگر بین هر کشور دیگر اتفاق می‌افتاد حداقل سه نسل و صدسال زمان لازم داشت تا فراموش شود. (به فراموشی سپرده‌شده). امروز مردم عراق از همه زخم‌هایی خورد از سوی ما که ناگزیر از دفاع مقدس بود با حدود (پانصد هزار کشته) را به فراموشی سپرده‌اند.

و ما که ملت عراق را مقصر نمی­دانستیم با حدود ( دویست هزار شهید)‌ پس از سقوط صدام جنایتکار به کمک عراق شتافتیم تا امروز که جنایتکاران داعش وارد عراق شده و بخش‌های وسیعی از خاک عراق را اشغال و کربلای معلا و سامرا را مورد تجاوز و تهدید قراردادند. ده‌ها شهید سرفراز تقدیم کردیم، گذشته‌ها را به فراموشی سپرده و دوران نو و تازه‌ای از روابط را با عراق جدید آغاز نموده‌ایم. این دوستی نو پا نیاز به محافظت، مراقبت دقیق و ظریف دارد.

آنچه باید به آن توجه نمود درباره مردم عراق و فرهنگ و رفتارهای فردی و اجتماعی آنان است که بارها و بارها در مکان‌های مختلف از ایرانیان گلایه و اعتراض مشاهده نمودم.

تحلیل و نگاه کوته نظرانه و یک‌طرفه است. به‌درستی باید توجه نمود که مردم عراق با باورها و سنت‌های خود زندگی می‌کنند و مردمی سخاوتمند و محب و اهل‌بیت هستند، و این کم نیست.

باید توجه نمود که مردم عراق شیعه عرب و دارای سنت‌ها و باورها و فرهنگ ناسیونالیست عربی هستند.

مقایسه این مردم با مردم ایران از پایه ناصحیح و غلط است. همه مردم عراق را باید باهمه سنت‌ها و باورها و فرهنگش دید و پذیرفت. آنگاه خواهی دید که مردمی سخاوتمند و صادق و محب اهل‌بیت هستند. شیعه و عرب عراقی که سرزمین و ملیت خود را دوست دارد. مگر نه این‌که در ایران هم بین استان‌ها و گاهی شهرستان‌های ما روش‌ها  سنت‌ها متفاوت است.

پس چرا؟ این‌همه خدمات صادقانه و بی‌شائبه را با برداشت‌های ناصحیح زیر سؤال باید برد.بد نیست در اینجا یک خاطره به ‌عنوان شاهد مثل ذکر شود. دوستی می‌گفت دریکی از اربعین‌ها به منزل یک عراقی دعوت شدیم. وارد که شدیم فرزندان خانواده باهم سعی و تلاش وسایل پذیرایی را فراهم و امکانات استراحت و رفاهی را در حد امکان انجام دادند.

پدر خانواده که درجایی روی صندلی نشسته بود که عینک دودی بر چشم‌داشت فقط دستور می‌داد و به ما نزدیک نشد. وقتی خواستیم حرکت کنیم در لحظه خداحافظی از پسر خانواده سؤال کردیم : پس چرا در این مدت پدرتان جلو نیامد، او گفت پدرم به ما سپرده بود که از ایرانیان به‌خوبی پذیرایی کنید و در مورد من چیزی نگویید که خاطرشان مکدّر نشود. پرسیدم چرا؟

گفت: پدرم در عملیات کربلای 5 از دو چشم‌زخم خورده و نابینا شده است. او نمی‌خواست که شما بدانید و ناراحت و مکدّر شوید.

آرای این داستان تنها یک نفر در عراق نیست خیلی‌ها مجروح جنگ یا پدر ازدست‌داده یا برادر ازدست‌داده‌اند. پس باید رفتارهای خود را اصلاح کنیم و بپذیریم که وارد یک کشور دیگری شده‌ایم، که باید به قانون و سنت‌ها و روش‌های آنان احترام بگذاریم، هرچند که قبول نداشته باشیم آنگاه محاورت و مجاورت با آن‌ها آسان و دلپذیر می‌شود.

ما در سفر اربعین به اقیانوس متلاطم واردشده‌ایم که با آنان یک ‌صدا شویم و فریاد بزنیم لبیک یا حسین(ع)

ادامه دارد ...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۷ ، ۰۰:۰۱
محمدعلی بارانی




اربعین برترین‌ها

اربعین حسینی آتش عشق عالم‌گیری است که طی قرون متمادی از جرقه و شعله‌ای در کربلا آغاز و کم‌کم جغرافیای دل‌های شیفتگان و عاشقان کشیده شده است.

این شعله مقدس امروز به اقیانوس پرتلاطم و پیوسته و همگرا تبدیل و تمامی مسلمانان جهان را در نوردیده و پیروان سایر ادیان را با شور و هیجان سؤالات فراوان بی‌تاب و درکام خود کشیده است.

دیری نخواهد پایید که جهان با تعجب متوجه آثار بی‌بدیل و تحولی شگرف و بی‌نظیری که شرکت‌کنندگان سایر مذاهب و فرق دینی و غیردینی را در کام خود فرو خواهد برد و حسینی و موحد و یکپارچه خواهد نمود. در طی چند سال گذشته رسانه‌های رسمی حتی کشورهای اسلامی از ظهور و بروز این حرکت توحیدی ناب با پرچم حسین (ع) ابن علی (ع) گزارشی درخور نداده و بی‌تفاوت از آن گذشته‌اند اما آزادگان عالم به‌سادگی از آن نمی‌گذرند. به‌زودی شبکه‌های اجتماعی و مردمی این پیام را جهانگیر خواهند نمود.

نقل خاطره‌ای در تائید موضوع خالی از لطف نیست، در مسیر اربعین با طلبه‌ای عراقی اهل نجف آشنا و همراه شدیم. ایشان می‌گفتند اربعین گذشته یک خانواده عراقی ساکن هلند برای شرکت در اربعین به عراق آمدند و در مسیر راهپیمایی از موکب‌ها و راه پیمان فیلم و عکس تهیه کردند.

این خانواده عراقی دختر ۱۰-۱۲ ساله‌ای داشتند که پس از بازگشت به هلند فیلم و عکس اربعین را به هم‌کلاسی‌هایش نشان می‌دهد، و آن‌ها موضوع را به اطلاع مادرانشان می‌رسانند. آن‌ها باخانم عراقی تماس گرفته و درخواست وقت و نشستی می‌کنند و ایشان می‌پذیرد.

در ساعت موعود به خانه عراقی مقیم هلند جمع می‌شوند و با ناباوری از شرح ماوقع می‌پرسند که می‌گویند در عراق (در کشور شما) در طول 80 کیلومتر غذا، جا و خدمات مجانی می‌دهند (به میلیون‌ها نفر و طی چندین روز) ایشان تائید می‌کنند. خانم‌های هلندی ۵۵ نفر تصمیم می‌گیرند که در اربعین بعدی (امسال) شرکت کنند و از نزدیک به چشم خود ببینند که امسال می‌آیند و می‌بینند، از این دسته کم نیست علت حضور بیشتر سال‌به‌سال اربعین نیز همین اطلاع‌رسانی مردمی است.

برترین‌ها در اربعین:

1.       بالاترین جمعیت راهپیمایی ثبت‌شده جهانی.

2.       طولانی‌ترین نماز دیده‌شده (حدود ۴۰ کیلومتر).

3.       همگراترین و هم‌دل‌ترین جمعیت.

4.       هم‌نواترین عزاداری که نوحه‌ها و مرثیه‌ها به زبان‌های هندی، ایرانی، عربی، پاکستانی، و ترکی در طول مسیر پخش و همگان گریه‌کنان بر سر و سینه می‌زنند.

5.       بالاترین سطح کیفیت و کمیت پذیرایی جهانی از غذا و محل خواب و اسکان مجانی برای ده ها میلیون نفر و چندین شبانه روز

6.       بالاترین سطح امنیت شبانه‌روزی زائران

7.       بالاترین سطح ایثار و گذشت در روابط انسانی.

8.       بالاترین سطح فاصله طی شده توسط توده­های عمومی ده­ها میلیونی از کوچک و بزرگ ۹۰ کیلومتری.

9.       طولانی‌ترین و متعددترین دسته عزاداری و سینه‌زنی با آواها و زبان‌ها و لهجه‌های جهانی که هم یک صدا فریاد می زنند لبیک یا حسین (ع).

ادامه دارد ...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۷ ، ۰۰:۰۱
محمدعلی بارانی