قطره بارانی

دکتر محمدعلی بارانی

قطره بارانی

دکتر محمدعلی بارانی

قطره بارانی
دکتر محمدعلی بارانی استاد دانشگاه

۱۵ مطلب در تیر ۱۳۹۷ ثبت شده است

عملیات والفجر ۲

پس از عملیات والفجر مقدماتى، بار دیگر شرایط جنگ به نحوى مطرح شد که به نظر مى رسید با افزایش توانایى هاى نظامى دشمن، بدون تغییرات اساسى در شیوه نبرد، ادامه جنگ مشکل خواهد بود. از این رو، تا رسیدن به آن نقطه لازم بود روند عملیات ها ادامه یافته تا از رکود جبهه به مدت زیاد جلوگیرى شود.

بدین ترتیب، پس از بحث و بررسى مناطق مختلف مقرر شد، عملیات هاى والفجر ،۲ ۳ و ۴ انجام شود. مهم ترین مسأله اى که در این عملیات ها مورد نظر بود، به کارگیرى نیروى اندک، دادن تلفات کم و جلوگیرى از وارد شدن ضربه اساسى به توان یگان ها و تضمین موفقیت عملیات بود.

اهداف عملیات:

عملیات والفجر ۲ در منطقه پیرانشهر، در حد فاصل بین ارتفاعات قمطره و تمرچین، با اهداف زیر تدارک دیده شد: ۱-انهدام نیروى دشمن و گرفتن اسیر.۲-تجزیه نیروى دشمن.۳-تصرف ارتفاعات سرکوب منطقه.۴- تصرف پادگان حاج عمران و تسط بر شهر چومان مصطفى

valfajr2.jpg

موقعیت طبیعى و اهمیت منطقه

پادگان حاج عمران در موقعیتى سوق الجیشى واقع شده است؛ بدین ترتیب که از شمال به ارتفاعات چنارستان و کلاشین، از جنوب به ارتفاعات بسیار مرتفع سکران و کدو و از شرق به ارتفاعات تمرچین و شهر مرزى پیرانشهر، و از غرب به تنگه دربند و شهر چومان مصطفى عراق، محدود مى شود.آنچه بر اهمیت منطقه و ضرورت تصرف آن مى افزود، اساساً تبعات بعدى آن بود که قسمتى از آن چنین است: ۱- تسلط بر تردد ضدانقلاب و کنترل آن.۲- ایجاد تسهیلات و پشتیبانى از اکراد مسلمان و مبارز عراقى.۳- فراهم سازى امکان گسترش عملیات نامنظم در خاک عراق

۴- حفظ پیرانشهر از هرگونه تهاجم و تجاوز نیروهاى عراقى.۵- زمینه سازى نزدیکى بیشتر به شهر و تأسیسات نفتى کرکوک

موقعیت دشمن در منطقه

دشمن در سراسر منطقه، سه رده خط پدافندى داشت که هر رده آن پوشیده از موانع و استحکامات بود و همچنین استعداد دشمن در حدود ۲ تیپ پیاده و یک گردان زرهى، به عنوان نیروى درگیر و یک تیپ پیاده و آتشبار مختلف و مجموعاً ۳۰ یگان در منطقه بود.

مأموریت و طرح مانور

مبناى طرح مانور، عملیات تک دورانى (دور زدن دشمن) بود تا بدین وسیله هرگونه فرصت عکس العمل از دشمن گرفته شود، بدین ترتیب که ۴ گردان سمت راست و ۳ گردان سمت چپ وارد عمل مى شدند و پس از دور زدن ارتفاعات، در تنگه دربند الحاق مى نمودند و نهایتاً پاکسازى به طور کامل انجام مى پذیرفت. سازمان رزم و نحوه ادغام نیروهاى سپاه و ارتش بدین شکل بود که مجموعاً ۱۶ گردان از سپاه و ۶ گردان پیاده و یک گردان مکانیزه از نیروى زمینى ارتش در عملیات شرکت داشتند.همچنین پشتیبانى عملیات از سوى هوانیروز، با توجه به موقعیت منطقه و صعب العبور بودن ارتفاعات پیش بینى شد.

شرح عملیات

در ساعت ۱ بامداد روز 29/4/62 عملیات والفجر ۲ با رمز یا الله آغاز شد. قسمتى از نیروهاى خودى ۲۴ ساعت قبل از آغاز تک، به منظور دور زدن دشمن، از خط عزیمت خود حرکت نمودند و پس از ۲ ساعت راهپیمایى موفق شدند خود را به مناطق تعیین شده رسانده، براى شروع عملیات اعلام آمادگى کنند.به رغم این که نیروها پس از ۲ ساعت تأخیر در تمامى محورها، با دشمن درگیر شدند، لیکن پیشروى قابل توجهى صورت گرفت. اما از آن جا که دشمن بر ارتفاعات سرکوب منطقه تسلط داشت، آتش شدید توپخانه اش عملاً مانع از تکمیل و دستیابى به تمامى اهداف عملیات شد، به طورى که همچنان ارتفاعات کینگ،۲۵۱۹ بردسر و دربند را در اختیار داشت.

در ادامه عملیات در صبح روز 3/5/62 روستاى رایات به دست نیروهاى خودى تصرف شد و ضمن محاصره چند روستاى دیگر، گمرک جاده پیرانشهر-حاج عمران آزاد گردید. همچنین پس از آن که نیروهاى خودى بر قسمتى از ارتفاعات ۲۵۱۹ تسلط یافتند، دشمن طى دو نوبت به ارتفاعات یاد شده پاتک نمود که در نوبت اول مجبور به عقب نشینى شد و در نوبت دوم توانست بر قسمتى از آن تسلط یابد. اما پس از آن که هوانیروز امکان یافت که نیروهاى خودى را تدارک کند، مابقى نیروهاى دشمن پاکسازى شدند و بدین ترتیب ارتفاعات ۲۵۱۹ به طور کامل به تصرف نیروى خودى درآمد.

همچنین دشمن در تاریخ ۵/۵/۶۲ با ۱۶ فروند هلیکوپتر و با استفاده از هلى برد به یال ارتفاعات کلو حمله کرد که در پى آن ۶ فروند هلى کوپتر خود را از دست داد. یکى از این هلیکوپترها مملو از نیرو بود.

نیروى دشمن که در پاتک ها شرکت داشتند، مجموعاً تیپ ۶۶ نیروى مخصوص، تیپ ۵ و تیپ ۹۱ پیاده و نیز تیپ ۱۱۳ و ۴۳۳ پیاده کوهستانى را شامل مى شد.

دستاورد و نتایج عملیات

عملیات حاج عمران، با آزادسازى ۲۰۰ کیلومترمربع از خاک دشمن و تسلط بر قسمتى از ارتفاعات سرکوب منطقه، به پایان رسید. طى این عملیات، مناطق زیر به تصرف نیروهاى خودى درآمد: پاسگاه مرزى تمرچین عراق، پادگان حاج عمران، گمرک مرزى، سلسله ارتفاعات کلو و قله استراتژیک (۳۰۰۰ مترى) آن، ارتفاعات ۲۵۱۹ (گردمند)، سرسول، آزادى ۳۷۰۰ سلمان، ۲۴۰۰ شیوه کارتا، بردزرد، همچنین آزادسازى روستاهاى زینو ممى خلان، رایات، شیوش، خوارو، میوتان بالا و میوتان پایین، از نتایج این عملیات بود. تسلط رزمندگان اسلام بر شهر چومان مصطفى و حومه آن نیز قسمت دیگرى از دستاوردهاى این عملیات محسوب مى شد.

تلفات دشمن و غنائم

مجموع کشته ها و زخمى هاى دشمن به بیش از ۴ هزار نفر رسید، ۲۰۰ نفر به اسارت گرفته شدند و نزدیک به ۵۰ پایگاه دشمن منهدم و یا تصرف گردید. همچنین از مقر تیپ ۹۱ که مأمور حفظ پادگان و منطقه بود مدارک و اسناد بیشمارى به دست آمد که حاکى از روابط عمیق گروهک هاى کومله و دمکرات با حکومت عراق بود.در میان غنائم، چندین قبضه توپ ۱۲۲ م. م، بیش از ۲۰ دستگاه تانک، ده ها دستگاه تفنگ ۱۰۶ با ماشین، انواع مختلف ادوات و نیز مقدار معتنابهى سلاح و مهمات، که از انبار پادگان حاج عمران به دست آمده بود، به چشم مى خورد.

خلاصه گزارش عملیات :

نام‌ عملیات: والفجر 2

زمان‌ اجرا: 29/4/1362

تلفات‌ دشمن‌:4200 (کشته، زخمی‌ و اسیر)

رمز عملیات: یا الله‌ - یا الله‌ - یا الله‌

مکان‌ اجرا: منطقه مرزی پیرانشهر – حاج عمران

ارگان‌های‌ عمل‌کننده: رزمندگان‌ سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌ و نیروی‌ زمینی‌ ارتش‌ جمهوری‌ اسلامی‌

اهداف‌ عملیات: انهدام نیروی دشمن ، تجزیه آنها و فتح چندین ارتفاع مهم در منطقه و خارج ساختن شهرهای مرزی از زیر دید و آتش توپخانه عراق

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۷ ، ۰۰:۰۱
محمدعلی بارانی


 عملیات‌ فتح‌ 8

عملیات فتح 8 در تاریخ 28 تیر ماه 1366 در منطقه‌ شمالی‌ استان‌ موصل‌ عراق‌ - عقبه‌ محور شمالی‌ جبهه‌ دشمن‌ با هدف انهدام‌ اماکن‌ تاسیساتی‌ و پایگاه‌های‌ نظامی‌ دشمن‌ و حمایت‌ از معارضان‌ کرد عراق‌ انجام شد .

ضربه‌ای‌ دیگر به‌ دشمن‌


سال ‌1366 به‌ عنوان‌ هفتمین‌ سال‌ جنگ‌ ایران‌ و عراق، سال‌ پرکار و با فراز و نشیبی‌ برای‌ نیروی ‌زمینی‌ سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌ و بویژه‌ قرارگاه‌ برون‌ مرزی‌ «رمضان» در جبهه‌ شمالی‌ و کردستان‌ عراق‌ بود. یکی‌ از ده‌ها عملیات‌ نامنظم‌ و تهاجمی‌ این‌ سال، عملیات‌ نامنظم‌ فتح‌8 در منطقه‌ شمالی‌ استان‌ موصل عراق‌ و حوالی‌ شهر «اتروش» بود. این‌ حمله‌ با رمز «یارسول‌ الله»در شامگاه‌28 تیر ماه‌1366 با هدف‌ انهدام‌ تأسیسات‌ نظامی‌- اقتصادی‌ دشمن‌ و حمایت‌ از مبارزین‌ عراقی‌ آغاز شد.

طی‌ این‌ یورش‌ پایگاه‌ و مقر حفاظتی‌ ارتش‌ عراق‌ در منطقه‌ اتروش‌ سقوط‌ کرده و منهدم‌ شد. به‌ همراه‌ آن، بخشی‌ از تجهیزات‌ نظامی‌ از جمله‌35 دستگاه‌ خودرو سبک‌ و نیمه‌ سنگین‌ ارتش‌ عراق‌ از بین‌ رفت.

همچنین‌4 خودرو حامل‌ مهمات‌ و یک‌ انبار مهمات‌ دچار آتش‌ شد و ده‌ها سلاح‌ نیمه‌ سنگین‌ و سنگین‌ منهدم‌ گردید. مقر سازمان‌ امنیت‌ مرکز حزب‌ بعث‌ و جیش‌الشعبی‌ در شهر اتروش‌ نیز ویران‌ شد و در مجموع‌830 نفر از نیروهای‌ دشمن‌ کشته‌ و زخمی‌ شده‌ یا به‌ اسارت‌ رزمندگان‌ اسلام‌ و معارضان‌ کرد عراق‌ در آمدند.


بزرگ ترین عملیات چریکی سپاه
روز 28 تیرماه مصادف با بیست و پبجمین سالگرد عملیات غرورآفرین چریکی فتح 8 توسط نیروهای سپاه اسلام در شمال عراق است. در آن روز کماندوهای تیپ 66 نیروهای ویژه‌ی هوابرد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، عملیات فتح 8 را در عمق خاک عراق در منطقه‌ی موصل صورت دادند.

عملیات فتح از حیث بعد مسافت، عیق‌ترین عملیات کماندویی جمهوری اسلامی در خاک دشمن در طول دوران دفاع مقدس محسوب می‌شود. در کتاب «کارنامه‌ی عملیات سپاهیان اسلام در هشت سال دفاع مقدس» شناسنامه‌ی عملیات نامنظم فتح 8 این‌گونه آمده است:

 

نتایج عملیات:

1- سقوط و انهدام بیش از 40 پایگاه و مقر حفاظتی در منطقه.
2- انهدام مرکز آتش‌بار توپ‌خانه‌ی اتروش.
3- انهدام سازمان امنیت مرکز حزب بعث و مقر جیش الشعبی شهر اتروش.
4- انهدام بخشی از تجهیزات نظامی دشمن در منطقه، از جمله 35 دستگاه خودرو سبک و نیمه‌سنگین نظامی، 4 خودرو حامل مهمات و یک انبار مهمات، 7 قبضه خمپاره‌انداز، 2 قبضه دوشکا و 2 قبضه ضدهوایی.
5- تعداد کشته‌ها و زخمی‌های دشمن: بیش از 800 نفر.
6- تعداد اسرای دشمن در این عملیات: 30 نفر.

نیروی عمل‌کننده در این عملیات، یعنی گردان مالک‌اشتر تیپ 66 نیروهای ویژه‌ی هوابرد، با تقدیم یک شهید (حسین ترکمن‌پری) و چهار مجروح، عملیات ویژه‌ی خود را در فاز تک‌مستقیم (با بهره‌گیری از نیروهای تک‌ور) و هم‌زمان فاز تک ادواتی (با بهره‌گیری از نیروهای راکت‌انداز مینی‌کاتیوشا و خمپاره‌انداز 120 میلی‌متری)، در ارتفاعات کانیکا و قلعه‌ی کانیکا در شمال شهر اتروش اجرا کردند.

برای تبیین ابعاد این عملیات، به سراغ حسن عباسی رفتیم. او که در این عملیات مجروح شد، رغبت زیادی به تبیین ابعاد و زوایای عملیات فتح 8 نداشت. اصرار ما موجب شد که وی بخشی از ابعاد عملیات چریکی مزبور را بیان کند. خاطرات عباسی از عملیات فتح 8 وقتی با تعدادی از عکس‌های موجود در آلبوم وی از دوران دفاع مقدس همراه شد، گذشت ربع قرن از آن حماسه را به گونه‌ای ملموس به نمایش گذاشت.

خلاصه گزارش عملیات :

نام‌ عملیات: فتح‌8
زمان‌ اجرا: 28/4/1366
تلفات‌ دشمن‌ (کشته، زخمی‌ و اسیر) : 830
رمز عملیات: یا رسول‌ الله(ص)
مکان‌ اجرا: منطقه‌ شمالی‌ استان‌ موصل‌ عراق‌ - عقبه‌ محور شمالی‌ جبهه‌ دشمن‌
ارگان‌های‌ عمل‌کننده: رزمندگان‌ نیروی‌ زمینی‌ سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌ و معارضان‌ کرد عراق‌
اهداف‌ عملیات: انهدام‌ اماکن‌ تاسیساتی‌ و پایگاه‌های‌ نظامی‌ دشمن‌ و حمایت‌ از معارضان‌ کرد عراق‌

نقشه عملیات

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۷ ، ۰۰:۰۱
محمدعلی بارانی


قطعنامه 598 شورای امنیت, متن قطعنامه 598, علت پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران


قطعنامۀ 598 شورای امنیت از تصویب گذشت. این قطعنامه قسمت عمدۀ نقطه نظرات و شرایط قبلی ایران برای ترک نبرد را که از آغاز دفاع خویش بر آنها اصرار می‏ ورزید ولی سازمانهای بین‏ المللی به امید پیروزی صدام زیر بار نمی‏ رفتند، پذیرفته بود. تصویب این قطعنامه از یک سو و فجایع ضدانسانی که در ماه های آخر جنگ از ناحیۀ جنگ‏ افروزان پدید آمده بود سبب شد تا به فرمان امام هیأتی از کارشناسان نظامی و سیاسی و اقتصادی متعهد ایران ابعاد وضعیت تازه را بررسی نمایند. این گروه در پایان بررسی به اتفاق آرا، نظر خویش را مبنی بر آماده بودن شرایط برای اثبات حقانیت جمهوری اسلامی در دفاع مقدس هشت ساله و ترک مخاصمه بر اساس مفاد قطعنامه 598 اعلام کرد. پیام امام خمینی معروف در مورد پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت  از شاهکارهای رهبری و مدیریت امام خمینی است که در آن کارنامه جنگ تحمیلی و ابعاد آن به روشنی بازگویی شده و خطوط آینده نظام و انقلاب اسلامی در همۀ زمینه‏ ها و از آن جمله مواجهه با ابرقدرتها و پایداری بر آرمانها و اهداف انقلاب ترسیم شده است. قبول قطعنامه مسئلۀ بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً امام خمینی بود که آن را نوشیدن جام زهر تعبیر کردند و فرمودند: من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوۀ دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می‏ دیدم؛ ولی به واسطۀ حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری می‏ کنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم؛ و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می‏ دانم. و خدا می‏ داند که اگر نبود انگیزه ه‏ای که همۀ ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمی‏ بودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود. اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم. و مسلّم ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود. (صحیفه امام؛ ج 21، ص 92.)

 همچنان که امام خمینی بارها هشدار داده بود که ادعاهای صلح‏ طلبی صدام فریبی برای افکار عمومی است، پس از پذیرش قطعنامه از سوی ایران، صدام حسین دست به جنگ‏ افروزی و حماقت های تازه‏ ای زد و در جبهه‏ های جنوبی دوباره به اشغال بخش هایی از این منطقه پرداخت. انتشار پیام شورانگیز و عاطفی امام خمینی بار دیگر موجب بسیج عمومی در سراسر کشور شد و انقلابیون و رزمندگان از اقصی نقاط کشور سراسیمه به‏ سوی جبهه‏ های جنگ شتافتند و عوامل بعثی را با تحمل شکستی دیگر وادار به فرار ساختند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۷ ، ۰۰:۰۱
محمدعلی بارانی





قطع روابط سیاسی فرانسه با ایران (26 تیرماه 1366 ش)



قطع روابط سیاسی فرانسه با ایران در جریان جنگ تحمیلی (1366 ش)قطع روابط سیاسی فرانسه با ایران در جریان جنگ تحمیلی (1366 ش)
دولت فرانسه از ابتدای شروع جنگ، حمایت وسیع و همه‏ جانبه ‏ای از عراق به عمل آورد و در طول جنگ، این حمایت، ابعاد وسیع‏تری یافت. فرانسه با در اختیار گذاشتن تسلیحات پیشرفته‏ای چون هواپیماهای سوپر اتانداردْ و هلی‏کوپترهای سوپرفرلون مجهز به موشک‏های اگزوسه به عراق، باعث برتری مسلم عراق برای حمله به کشتی‏های ایران گردید. دولت عراق با استفاده از این هواپیماها و هلی‏کوپترها، از سال 1363 جنگ نفتکش‏ها را با شدت و گسترش بیشتری از سر گرفت و طی سال‏های جنگ، صدها کشتی را با استفاده از همین تسلیحات، مورد هدف قرار داد. در سال‏های 1364-65، فرانسه حدود پنج میلیارد دلار وام دیگر در اختیار بغداد گذاشت و به این ترتیب به بزرگترین شریک اروپایی عراق تبدیل شد. همزمان با این اقدامات، پاریس همواره از پرداخت بدهی یک میلیارد دلاری خود به ایران طفره می‏رفت. سیاست‏های غیر دوستانه فرانسه در دوران جنگ نسبت به جمهوری اسلامی ایران همچنان ادامه داشت تا سرانجام در 26 تیر 1366 برابر با هفدهم ژوئیه 1987، به طور یک‏جانبه، روابط سیاسی خود را با جمهوری اسلامی ایران قطع کرد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۷ ، ۰۰:۰۱
محمدعلی بارانی

بسم الله الرحمن الرحیم


بیماری فراموشی                                                                                          97/04/23


فراموشی به طور طبیعی در انسان تحت عناصر و عوامل گوناگون از جمله شادی، مصیبت، غم، درد، فشار روانی و کهولت سن به وجود می­آید. گاهی به طور لحظه ­ای انسان دچار فراموشی می­ شود. گاهی یک جمعیت دچار فراموشی می­ شوند و گاهی ملتی و گاه جهانی دچار فراموشی می­ شود. فراموشی به خودی خود حالت و عنصر بدی نیست. فراموشی غم و درد، هجران و شکست، ناملایمات روزانه زندگی و امید و تلاش برای بهبودی و رسیدن به هدف­ ها و  قله­ ها و استیلا بر نامرادی­ ها و شکست­ ها و به دست آوردن سلامتی و فتح قله ­های پیروزی و موفقیت را در پی دارد.

فراموشی تا آنجا که باعث ناامیدی و افسردگی فرد و جامعه نشود، عنصر محرک و سازنده ­ای است. اگر این عنصر فراموشی، مزمن و تبدیل به یک بیماری و عادت شود، آنگاه جان­کاه و نابودکننده همه هستی ­ها و دارائی­ های یک ملت و سبب از دست دادن فرهنگ و تمدن می­ شود، در نقطه مقابل فراموشی آگاهی است که در موفقیت­ ها و پیروزی ­ها پایه و اساس است و انسان بر داشتن و افزودن و حفظ آن همیشه سفارش شده است آنجا که در کلام وحی خداوند مجید، رحیم، کریم، در قرآن می ­فرمایند: « أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللََّیْلِ سَاجِدًا وَ قَائِمًا یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لَایَعْلَمُونَ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ. آیا آن کس که در همه ساعات شب به عبادت پرداخته ، یا در سجود است یا در قیام ، و از آخرت بیمناک است و به رحمت پروردگارش امیدوار است، با آن که چنین نیست یکسان است؟ بگو: آیا آنهایی که می دانند با آنهایی که نمی دانند برابرند؟ تنها خردمندان پند می پذیرند» (سوره مبارکه زمر آیه 9) و « قُل لاأَقُولُ لَکُمْ عِندِی خَزَآئِنُ اللّهِ وَ لاأَعْلَمُ الْغَیْبَ وَ لاأَقُولُ لَکُمْ إِنِّی مَلَکٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا یُوحَى إِلَیَّ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الأَعْمَى وَ الْبَصِیرُ أَفَلاَ تَتَفَکَّرُونَ. بگو: به شما نمی گویم که خزاین خدا نزد من است و علم غیب هم نمی دانم، و نمی گویم که فرشته ای هستم تنها از چیزی پیروی می کنم که بر من نازل شده است بگو: آیا نابینا و بینا یکسانند؟ چرا نمی اندیشید؟» (سوره مبارکه انعام آیه 50). 

اسلام دین هوشیاری، دانش، آگاهی، پیشران و حرکت فرد و جامعه بشری است نه سکون و عقب­روی. جامعه وقتی پیش    می­ رود که راهبران و مدیران آگاه به زمان باشند که از شکست­ ها و پیروزی­ های دیروز برنامه­ های جامع و خدشه ناپذیر آگاهانه و دقیق و علمی بر پایه دانش و امکانات بومی داشته باشد. برنامه ریزی و آرمانگرایی بدون اجراء (امکانات، قابلیت اجراء، بومی) یک رویاست همانگونه که عمل بدون برنامه­ ریزی و آرمان کابوس است. زندگی یعنی تجربه دیروز به علاوه برنامه امروز و نگاه به فردا است.

جام جهانی 2018 برای کشور ایران با سوت پایان داور بازی ایران پرتغال به پایان رسید. آیا باید برد و باخت و شکست و پیروزی را بعد از غم و خوشحالی به دست فراموشی سپرد؟! به نظر می­رسد که باید از هوش و استعداد و توان جوانان ایرانی استفاده نمود و تجربه و دانش و علم پیران را با آن در هم آویخت و ورزش را به جوانان پخته و میانسالان با تجربه سپرد و میدان ورزش را خالی از باند و جناح و سیاست زدگی نمود. آیا می­شود؟ آیا  می­توانیم؟ خدا نکند که بیماری فراموشی به یک درد مزمن همیشگی تبدیل شود که این بیماری جامعه را دچار آلزایمر می­نماید و هر روز به قهقرا خواهد برد. کلام آخر باید با استفاده از کادر مدیریت عالم و سالم سامانه ورزش را هوشمند و آگاه به روز در سطح استانداردهای جهانی آماده سازیم. آری علم نعمت بی­پایانی است. (العلم و سلطان) مهمتر است مدیران سیاسی غیر ورزشی، خود داوطلبانه میدان را به عالمان ورزشکار بدهند که اگر چه امروز در غوغاسالاری سیاسی در میان گرد و غبار و مه دیده نمی­ شوند ولی عملکرد آنان در تاریخ خواهد ماند به مثابه روایت کسی که صلاحیت مدیریت جامعه را ندارد به خدا پیامبر و مومنین خیانت کرده است را مد نظر قرار دهند. و یروون عن النبیّ (صلّی الله علیه و آله) أنّه قال: «من تولّى شیئا من امور المسلمین فولّى رجلا شیئا من أمورهم و هو یعلم مکان رجل هو أعلم منه فقد خان اللّه و رسوله و المؤمنین. روایت کنند از پیغمبر (صلّی الله علیه و آله) که فرمود: هر که‏ متصدى یک کارى از مسلمانان باشد و مردى را بر یکى از کارهایشان بگمارد و بداند جاى مردى که از او عالم تر است، البته که خیانت کرده بخدا و رسول خدا (ص) و همه مؤمنان. (کنز الفوائد و التعجب، ج‏2، ص: 283).

مقام معظم رهبری (مدظله­الله ­العالی): به عقیده‌ی من، جوان ایرانی برای اوّل شدن در دنیا، هیچ چیز کم ندارد. جوان ایرانی با استعداد است. 15/06/1376

پس نباید فراموش کنیم که ساعت شمار جام جهانی 2022 از آغاز جام جهانی 2018 حرکت منفی را آغاز نموده است. به امید آگاهی و هوشیاری جامعه بزرگ 81 میلیونی ناظر و شاهد و حاکم و پشتیبان و امیدوار. ایرانی به پیش که پیروزی نزدیک است و قابل دسترسی.

والسلام علیکم

محمدعلی بارانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۷ ، ۱۱:۴۸
محمدعلی بارانی




صدام پس از اشغال خرمشهر و به بهانه حمله سراسری اسراییل به جنوب لبنان، قصد داشت جنگ را خاتمه داده و امتیاز خرمشهر را برای خود نگهدارد. از سوی دیگر فرماندهان ایرانی با اطلاع از این قصد بر آن شدند تا با فتح منطقه‌ای از خاک عراق و گرفتن امتیاز اراضی، پایان عادلانه‌ای به جنگ بدهند. به این ترتیب عملیات «رمضان» در چهار محور و پنج مرحله از سوی فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی ایران طراحی گردید، تا با عبور از خط مرز بین المللی، یک زمین مثلث شکل به وسعت 1600 کیلومتر مربع تصرف شود.

 این منطقه از شمال به «کوشک» و «طلاییه» و پاسگاههای مرزی در جنوب هویزه و حاشیه جنوبی «هورالهویزه» و از غرب به رودخانه اروند ـ در نقطه تلاقی دجله و فرات به نام القرنه ـ تا شلمچه در غرب خرمشهر و از شرق به خط مرزی شمالی ـ جنوبی و از کوشک تا شلمچه منتهی می‌شد. مهندسی عراق درمنطقه شمال غربی «بصره» و «تنومه» خطوط پدافندی عراق را با ساخت یک کانال به طول 30 و عرض 1 کیلومترـ که مختص پرورش ماهی بود ـ با پمپاژ آب و احداث موانع و کمین و سنگرهای تیربار به عنوان مانعی اساسی و بازدارنده از حملات احتمالی نیروهای ایرانی به سوی بصره تدارک دیده بودند.همچنین در قسمت جنوبی منطقه ـ روبروی شلمچه ـ آب رها شده بود تا از هرگونه تردد نیروهای زرهی و پیاده، عملا ممانعت به عمل آید.

سرانجام عملیات رمضان در شب 21 ماه مبارک رمضان و سالروز شهادت امام علی (ع) در ساعت 21 و 30 دقیقه شامگاه 23 تیر 1361 با رمز «یا صاحب الزمان ادرکنی» در منطقه عملیاتی شلمچه در شرق بصره آغاز شد. در این حمله 10 تیپ از سپاه و دو لشکر از نیروی زمینی ارتش حضور داشتند که تحت امر 4 قرارگاه عملیاتی کار می‌کردند.

در مرحله نخست ـ در سه محورـ به علت موانع و استحکامات پدافند مثلثی شکل و میادین مین فراوان، نیروهای ایرانی نتوانستند با سرعت عمل به تمامی اهداف مورد نظر دست پیدا کنند، لذا با روشن شدن هوا از ادامه پیشروی خودداری شد. اما در محور جنوبی ـ جنوب پاسگاه زید ـ چهار تیپ از سپاه و دو تیپ از ارتش توانستند با سرعت عمل چشمگیری همه مواضع دشمن را در هم کوبیده و تا عمق 30 کیلومتری مواضع عراقی‌ها رسیده و خود را به نهر «کتیبان» شرق اروند و کانال «ماهیگیری» برسانند، به گونه‌ای که به قرارگاه لشکر 9 زرهی عراق دست یافته، و ضمن به غنیمت گرفتن خودروی تویوتای فرماندهی، قرارگاه را منهدم نمایند. علی‌رغم این موفقیت، جناح راست نیروها باز مانده بود و با روشن شدن هوا عراقی‌ها با یک لشکر زرهی فشار اصلی را معطوف به این منطقه کرده و از تأمین نیروهای پیشروی ایرانی ممانعت به عمل آوردند.
 








نقشه عملیات

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۷ ، ۰۰:۰۰
محمدعلی بارانی




سالروز کشف و انهدام شبکه کودتاچی آمریکایی نقاب نقاب؛ کودتایی که رسوایی ‌آمریکا را در پی داشت کشف و انهدام شبکه کودتاچی آمریکایی نقاب در پایگاه هوایی خلبان شهید نوژه همدان، یکی از مهم‌ترین رویدادهای تاریخ انقلاب اسلامی است که بار دیگر دست خداوند در یاری انقلاب اسلامی دیده شد.

به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت فارس(باشگاه توانا)، کشف و انهدام شبکه کودتاچی آمریکایی نقاب در پایگاه هوایی خلبان شهید نوژه همدان یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ انقلاب اسلامی است که باری دیگر دست خداوند در یاری انقلاب اسلامی دیده شد؛ به مناسبت سالروز این واقعه تاریخی در 18 تیر ماه 1359 گزارشی از این کودتای براندازی نظام جمهوری اسلامی در ادامه می‌آید:

* پایگاهی که به اسم شهید نوژه ثبت شد

پایگاه سوم نیروی هوایی ارتش که در 45 کیلومتری شمال شهر همدان واقع شده است تا قبل از انقلاب «پایگاه شاهرخی» نامیده می‌شد. پس از پیروزی انقلاب به «پایگاه حر» تغییر نام یافت. به دنبال واقعه پاوه در دهه سوم مرداد ماه 1358 و صدور فرمان تاریخی امام خمینی(ره) در 27 مرداد 1358 خطاب به نیروهای مسلح جهت پاکسازی کردستان از عناصر آشوب‌گر، یکی از خلبانان حزب‌اللهی پایگاه حر به نام سرگرد خلبان «محمد نوژه» به همراه کمک خلبان خود ستوان یکم «سیدمحمد بشیری موسوی»‌ جهت درهم کوبیدن حلقه محاصره نیروهای مستقر در شهر پاوه که به فرماندهی شهید «مصطفی چمران» در حال مقاومت بودند؛ عازم مأموریت شدند. در جریان بمباران مواضع ضدانقلابیون، هواپیمای سرگرد نوژه به کوه برخورد کرد که بر اثر سقوط هواپیما، وی و کمک خلبانش به شهادت رسیدند.

به همین مناسبت، نام پایگاه حر مجدداً تغییر یافت و این پایگاه رسماً «پایگاه هوایی شهید محمد نوژه» نامیده شد. پایگاه شهید نوژه محل استقرار هواپیماهای شکاری و بمب‌افکن F.4 فانتوم و دیگر هواپیماهای نظامی است.

پرسنل مؤمن و انقلابی پایگاه سوم شکاری (حر) در زمان شکوفایی انقلاب اسلامی در سال 1357، پا به پای مردم ایران علیه طاغوت به پا خواسته بودند؛ به طوری که تظاهرات مردم شهرهای استان همدان به خصوص «کبودرآهنگ» همواره آراسته به حضور این دلاورمردان به همراه خانواده‌هایشان بوده است.

عناصر انقلابی و فداکار این پایگاه به محوریت همافر بسیجی «حسین شاه‌حسینی» در روز 21 بهمن 1357 حمله به اسلحه‌خانه پایگاه و تصرف آن محل، اسلحه‌های داخل آن را در اختیار انقلابیون پایگاه قرار دادند؛ این حرکت انقلابی عناصر مؤمن پایگاه سوم شکاری باعث شد تا توطئه آن دسته از عوامل سرسپرده رژیم که در پایگاه شاهرخی حضور داشتند جهت پرواز هواپیماهای جنگنده این پایگاه به سوی تهران و سرکوب مردم پایتخت در قالب کودتا عقیم بماند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران و با شکل‌گیری غائله عناصر تجزیه‌طلب در کردستان، پرسنل پایگاه شهید نوژه نقش تعیین‌کننده‌ای در سرکوب ضدانقلابیون ایفا کردند. پس از آن با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، علی‌رغم اینکه پایگاه شهید نوژه در همان روز اول جنگ (31 شهریور 1359) مورد حمله هواپیماهای عراقی قرار گرفته و قسمتی از باند پرواز آن آسیب دید، اما تیزپروازان این پایگاه با یورش به قلب مواضع و تأسیسات حیاتی دشمن در عمق خاک عراق ضربات سختی به آنها وارد کردند. در این خصوص اوج حماسه خلبانان شجاع پایگاه شهید نوژه، حمله به پایگاه الولید یا همان H3 در تاریخ 15 فروردین 1360بوده که این عملیات در استان الانبار یعنی دورترین استان عراق در غرب این کشور و در مرز اردن انجام گرفت. در این عملیات حیرت‌انگیز که به دلیل بعد مسافت با حمایت هواپیماهای سوخت‌رسان همراه بود، قریب به یک‌صد فروند هواپیماهای شکاری بمب‌افکن، ترابری، ‌سوخت‌رسان و مسافربری دشمن منهدم شدند.

این عملیات موجب شد تا مدت‌ها نیروی هوایی دشمن، توانایی انجام عملیات هوایی را نداشته باشد؛ پایگاه شهید نوژه با تقدیم بیش از 200 شهید و صدها جانباز در عرصه دفاع مقدس نقش مهمی ایفاء کرده است.

* شبکه نقاب، مجری طرح کودتا

متعاقب شکست فضاحت‌بار عملیات تفنگداران دلتا در صحرای طبس، برژینسکی و دیگر استراتژیست‌های همفکر وی در «شورای روابط خارجی» ایالات متحده، همزمان با کار روی سناریوی برقراری تماس سری با دولتمردان عراقی، پروژه دیگری را نیز در دستور کار خویش قرار داده بودند؛ «طراحی و اجرای یک کودتای نظامی برق‌آسا، توسط عوامل سلطنت‌طلب باقی‌مانده در صفوف ارتش ایران».

آنان پس از تکمیل طرح این عملیات به سراغ «شاهپور بختیار» ـ آخرین نخست‌وزیر رژیم سلطنتی که در پاریس سکنی گزیده بود ـ رفتند و «رهبری سیاسی»‌ صوری عملیات براندازی نظام جمهوری اسلامی را به وی محول کردند. در داخل کشور نیز، شبکه‌ای از عناصر برگزیده خود را جهت اجرای عملیات «موسوم به شبکه نقاب»‌ تشکیل دادند. این شبکه به سرعت دست به کار شد و به عضوگیری، ‌شناسایی اهداف عمده در تهران و قم و توجیه و تسلیح نیروهای خویش پرداخت.

امریکائیان بنا به تجارب مکرر پیشین خود هنوز هم امیدوار بودند که در صورت اجرای موفقیت‌آمیز کودتای نظامی در ایران ـ به مثابه فاز نهایی روند ثبات‌زدایی از انقلاب اسلامی ـ ضرورت تن دادن به خطر برافروختن آتش جنگی هولناک در منطقه استراتژیک خلیج‌فارس، خود به خود منتفی خواهد شد. مگر نه اینکه هدف اصلی کاخ سفید از طرح ثبات‌زدایی و گفت‌وگوی آنان با دیکتاتور بعثی حاکم بر بغداد، درهم شکستن اساس انقلاب اسلامی ملت ایران از طریق براندازی نظام جمهوری اسلامی بود؟! هم از این روی هیأت حاکمه ایالات متحده، پروژه کودتا را مقدم بر جنگ و در صدر اولویت‌های خویش قرار داد. ضمن آنکه سناریوی «تهاجم نظامی عراق» به عنوان «راه‌حل جایگزین» ـ که در واقع اجرای کودتا به مثابه یک اهرم جانبی مدد دهنده به کودتاچیان ـ‌ منظور شد.

در اعترافات سروان «ناصر رکنی» یکی از عناصر شبکه کودتای نقاب آمده است: «آمریکایی‌ها در مورد تقدم و تأخر، کودتا و جنگ، به بحث و بررسی پرداختند و سرانجام اجرای کودتا را در تقدم اول قرار دادند».

چرا که در صورت موفقیت کودتا، دیگر نیازی به تهاجم نظامی سراسری عراق نبود؛ ضمن اینکه شکست کودتا نیز، ‌با توجه به نقش محوری نظامیان در اجرای آن، می‌توانست موقعیت روحی و روانی ارتش را به طور کلی در صورت تهاجم نظامی خارجی، متزلزل نماید.

* تصویب طرح کودتا

در بهار سال 1358، سرهنگ دوم بازنشسته ژاندارمری «محمدباقر بنی‌عامری» با نام‌های مستعار «باقر»، «امید» و «احسان» از همکاران فعال و نزدیک ارتشبد سابق «غلامعلی اویسی» درصدد برآمد تا از مواضع غرب (ناتو و امریکا) نسبت به ایران اطلاع یابد و براساس آن، میزان موفقیت تدارک یک توطئه را علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی ارزیابی کند.

سرهنگ «عطاءالله احمدی» ‌افسر رکن 2 ارتش و دوست «بنی‌عامری» که با «آژانس مرکزی اطلاعات» آمریکا (سیا) مرتبط بود و قصد خروج از ایران را داشت، از سوی «بنی‌عامری»‌ مأموریت یافت تا نسبت به دیدگاه‌های غرب در قبال نظام جمهوری اسلامی کسب اطلاع کرده و نتیجه را به او گزارش دهد؛ عامل مذکور از آتن گزارش داد که آمریکا آماده حمایت از نیروهایی است که قصد براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران را دارند.

این تماس بلافاصله به نزدیکی «بنی‌عامری» ‌با هواداران «بختیار» از طریق یکی از عوامل فعال «شاپور بختیار» در ایران به نام «ابوالقاسم خادم» عضو «حزب ایران» و از دوستان نزدیک «بختیار» و از بزرگ مالکین گنبد انجامید.

* نقاب؛ نجات قیام ایران بزرگ!

در کتاب «کودتای نوژه» موسوم به شبکه نقاب پیرامون چارت تشکیلاتی شبکه کودتا آمده است: سازمان «نقاب» در فرانسه وظیفه داشت درباره احتمال موفقیت یک کودتا [در ایران] مطالعه و ستاد وابسته به شاهپور بختیار را از نتیجه آن مطلع سازد.

گزینش نام «نقاب» که جمع حروف اول «نجات قیام ایران بزرگ» است و به گفته مهندس تیموری و پروین شیبانی، ناظر بر این معنا بوده که «حرکت مردم تا خروج شاه از ایران، اصیل و سازنده بوده ولی پس از آن منحرف و مخرب شده است. لذا وفاداران به اصالت قیام، باید درصدد اصلاح راه کج شده، برآیند». بیانگر عدم نقش ژنرال سلطنت‌طلب «غلام‌علی اویسی» در ستاد پاریس و تصمیم‌گیری‌های مربوط به نحوه براندازی است.

* کشف کودتا به روایت آیت‌الله خامنه‌ای

«بسم ‌الله الرحمن الرحیم. ماجرای اطلاع من از کودتایی که در پایگاه شهید نوژه قرار بود اتفاق بیفتد، به این شکل بود که شبی حدود اذان صبح، دیدم که درب منزل ما را می‌زنند، به شدت هم می‌زدند، من از خواب بیدار شدم؛ رفتم دیدم آقای مقدم است؛ گفت: یک ارتشی آمده و می‌گوید با شما یک کار واجب دارد.

گفتم: ‌کجا است؟ گفتند:‌ در اتاق نشسته. داخل اتاق پاسدارها شدم، دیدم شخصی دم در تکیه داده به دیوار، کسل و آشفته و خسته و سرش را فرو برده بود. گفتم: شما با من کار دارید؟ بلند شد و گفت: بله؛ گفتم: چه کار دارید؟ گفت:‌ کار واجبی دارم و فقط به خودتان می‌گویم. من حساس شدم، گفتم: من نمازم را بخوانم، می‌آیم. پس از نماز او را به داخل حیاط آوردم، گوشه حیاط نشستیم، گفت: کودتایی قرار است انجام شود، گفتم: قضیه چیست و تو از کجا می‌دانی؟

او شروع کرد به شرح دادن، گفتم: شما چطور شد آمدی سراغ من؟ او ماجرای خود را تعریف کرد که جالب بود... آثار بی‌خوابی شب، خیابان گردی، خستگی، افسردگی شدید و سراسیمگی در او پیدا بود، حرفش را مرتب و منظم نمی‌زد و من مجبور بودم مکرر از او سؤال کنم. خلاصه آنچه گفت، این بود که در پایگاه همدان، اجتماعی تشکیل شده و تصمیم بر یک کودتایی گرفته شده، پول‌هایی به افراد زیادی داده‌اند، به خود من [خلبان] هم پول دادند. عده‌ای از تهران جمع می‌شوند؛ می‌روند همدان و شب در همدان این کار انجام می‌گیرد.

بعد می‌آیند تهران، جماران و چند جا را بمباران می‌کنند. پرسیدم کی قرار است این کودتا انجام بگیرد؟ گفت: امشب و شاید گفت: فردا شب ـ ‌دقیقاً یادم نیست ـ من دیدم مسأله خیلی جدی است و بایستی آن را پیگیری کنیم. با اینکه احتمال می‌دادم او حال عادی نداشته باشد، یا سیاستی باشد که بخواهند ما را سرگرم کنند، اما اصل قضیه این قدر مهم بود که با وجود این احتمالات، دنبال آن باشیم.

گفتم: شما بنشین تا من ترتیب کار را بدهم. ضمناً آقای هاشمی، شب منزل ما بود... به آقای هاشمی گفتم: چنین قضیه‌ای است... بعد تلفن کردم به محسن رضایی که آن موقع مسئول اطلاعات سپاه بود. گفتم: فوری بیا اینجا و یک نفر دیگر، آن جوان را خواستیم آمد یکی دو ساعت با هم صحبت کردند و اطلاعاتش را یادداشت کردند.

مقطع مقطع می‌گفت، اما مجموعاً اطلاعات خوبی به دست آمد. محل تجمع آنها پارک لاله (تهران) بود، اما او اسم پارک را ظاهراً نمی‌دانست. جایش را می‌دانست... پس از اخذ اطلاعات، خلبان می‌خواست به منزلش بازگردد. او می‌ترسید که اولاً: ما منزل او را شناسایی کنیم و بعداً مشکلی برایش پیش بیاید. ثانیاً کودتاچیان او را ببینند که با شخصی می‌رود که احتمالاً پاسدار است، به او ظنین شوند و او را بکشند. می‌گفت:‌ خودم می‌روم. من گفتم: نه تو را با ماشین می‌فرستیم، اما با پاسدارها حاضر نبود، برود. یکی از پاسدارها که ریشش را می‌تراشید، گفت:‌ این خوبه، مرا ببرد... او را به طرف خیابان آذربایجان برد، یک جایی می‌گوید من را پیاده کن. معلوم بوده که خانه‌اش آنجا نیست، در یک مینی‌بوس سوار می‌شود و دیگر از او خبری نشد».

* تشکیل ستاد خنثی‌سازی کودتا

بعد از کشف شبکه کودتاچی آمریکایی نقاب، بلافاصله ستادی مرکب از واحدهای سپاه پاسداران، گروه مهندسی، انجمن اسلامی نیروی هوایی ارتش، تعدادی از پرسنل نیروی زمینی ارتش و عده‌ای از کماندوهای تیپ 23 نوهد به نام «ستاد خنثی‌سازی کودتا» تشکیل می‌شود که پس از بررسی اطلاعات، طرح حمله به پایگاه نوژه و پارک لاله که محل تجمع 40 تن از خلبانان کودتا بود، کشیده شد و عملیات خنثی‌سازی کودتا با حضور نیروهای سپاه پاسداران و عده‌ای از کارکنان ارتش آغاز و پس از محاصره پایگاه نوژه، نیروها وارد عمل شدند و همه کودتاگرها را دستگیر کردند.

* کودتاچی که توسط پیرمرد کشاورز دستگیر شد

روایتی خواندنی از دستگیری یک کودتاچی توسط یک پیرمرد کشاورز می‌آید: 

 محمدمهدی حیدری یکی از کودتاچیان بود که بعد از جریان کشف کودتا، با حرکات آکروباتیک از دست مجیدی اسلحه را درمی‌آورد و بعد هم می‌گریزد، در حین فرار تیر می‌خورد، ولی چون خیلی آدم ورزیده‌ای بوده، تا صبح دنبال همان قرارگاه‌شان می‌گردد، اما به هیچ جایی نمی‌رسد. عاقبت نزدیک یک روستا می‌نشیند تا استراحت بکند. همان جا خوابش می‌برد. در آنجا یک روستایی با دامادش در حال آبیاری مزرعه بودند.

خبر هم به گوش‌شان رسیده بود؛ به این فرد مشکوک می‌شوند؛ پیرمرد به دامادش می‌گوید: «تو به این فرد نزدیک شو، اسلحه‌اش را بگیر، من هم با بیل مواظب هستم که اگر خواست دست از پا خطا کند با همین بیل او را ناکار ‌کنم».

جوان روستایی با احتیاط به کودتاچی نزدیک می‌شود؛ اسلحه‌اش را می‌گیرد؛ در همین لحظه، تا حیدری می‌آید واکنش نشان بدهد، آن پیرمرد با بیل، چند ضربه به کمر و گردن او می‌زند. وقتی حیدری را به پایگاه شهید نوژه آورده بودند مثل طفل مادر مرده گریه می‌کرد و می‌گفت:‌ «ببینید من را چه کسی دستگیر کرده، یک پیرمرد دهاتی با یک بیل!».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۷ ، ۰۰:۰۰
محمدعلی بارانی

























































در دوازدهم تیرماه 1367 شمسی برابر با سوم ژوئیه 1988 میلادی، هواپیمای مسافری ایرباس ایران که از بندرعباس عازم دُبی بود، بر فراز آب های خلیج فارس و در نزدیکی جزیره "هنگام" مورد هجوم یگان های دریایی متجاوز آمریکایی مستقر در آب های خلیج فارس قرار گرفت و سقوط کرد.

این هواپیما در زمانی که ایران در نبرد با متجاوزین بعثی که مورد حمایت شرق و غرب قرار داشت با موشک ناو جنگی وینسنس مورد حمله عمدی نیروهای تجاوزگر و جنایت پیشه شیطان بزرگ قرار گرفت حامل 298 مسافر و خدمه بود که تمامی آنها اعم از مرد و زن و کودک و نوجوان و کهنسال با وقوع این جنایت فجیع به شهادت رسیدند.


در میان سرنشینان هواپیما، 66 کودک زیر 13 سال، 53 زن و 46 تن تبعه کشورهای خارجی نیز بودند که کشته شدند. ساقط کردن هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران از سوی جنایتکاران آمریکایی، در حقیقت یکی دیگر از مراحل رویارویی استکبار جهانی با ملت بزرگ ایران برای تقویت متجاوزان عراقی در جبهه های جنگ بود.


پس از سقوط این هواپیما، مقامات آمریکایی برای توجیه این جنایت نابخشودنی، دلایل ضد و نقیضی عنوان کردند و کوشیدند این اقدام خصمانه را یک اشتباه قلمداد کنند. اما با توجه به مجهز بودن کشتی جنگی وینسنس به پیشرفته ترین سیستم های راداری و رایانه ای و همچنین مشخص بودن نوع هواپیمای در حال پرواز، مسلم شد که احتمال اشتباه وجود نداشته و این اقدام، کاملاً خصمانه بوده است.

با این حال مقام های آمریکایی پس از چندی، در توهینی آشکار به ملت ایران، مدال شجاعت بر گردن ناخدای این ناو انداختند و بدین سان حمایت رسمی خود را از این جنایت اعلام نمودند. به هر تقدیر، این جنایت نیز در کنار جنایات بی شمار دولت آمریکا، در پرونده سیاه استکبار جهانی ثبت شد و لکه ننگ دیگری بر تارک آن جنایت پیشگان نقش بست


نام: ویلیام سی راجرز سوم
(William C. Rogers?)
لقب: ویل
محل تولد: فورت‌‌ورث (Fortworth)، ایالت تگزاس
محل خدمت: نیروی دریایی آمریکا
سال‌‌های خدمت: 1992-1965
درجه: ناخدا
فرماندهی‌‌ها: ناو یو.اس.‌‌اس کاشینگ(DD-985)
ناو یو.اس‌‌.اس وینسنس (G-49)
گروه‌‌های آموزش‌‌های رزمی تاکتیکی نیروی دریایی
نبردها: عملیات ارنست ویل
مدال‌‌ها: نشان لیاقت
مدال شایسته خدمت
مدال تمجید خدمت مشترک
نشان روبان خدمت رزمی
مدال اعزامی نیروی دریایی
مدال اعزامی نیروهای مسلح

ناخدا ویلیام سی. راجرز سوم که معمولاً به عنوان ویل سی. راجرز سوم شناخته می‌‌شود در دسامبر سال 1938 در فورت‌‌ورث، تگزاس به دنیا آمد. او افسر نیروی دریایی آمریکا بود و بیش‌‌تر به‌‌خاطر فرماندهی ناو یو.اس‌‌.اس‌‌ ‌‌وینسنس(G-49)، یک ناوشکن در کلاس Ticonderoga مجهز به سیستم‌‌های رزمی Aegis شناخته شده است. در زمان فرماندهی او، این ناو مسئول سرنگون کردن پرواز شمارة 655 هواپیمای ایران برفراز خلیج‌‌فارس بود که منجر به کشته شدن 290 غیرنظامی شد و یک ماجرای بین‌‌المللی برای آمریکا به وجود آورد.


وینسنز در یک کلمه، پادگانی متحرک بود که به یمن داشتن تجهیزات پیشرفته می‌توانست هم زمان در هوا،‌ دریا و زیردریا جنگ کند. این ناو در زمان خود گرانترین – یک میلیارد دلار قیمت داشت – و پیشرفته‌ترین ناو جنگی موجود در جهان بود. اما این کشتی که رادارش می‌توانست شعاعی بیشتر از هواپیمای آواکس را پوشش دهد در صبح روز یک شنبه 12 تیر 1367 (سوم ژوئیه 1988) با استقرار در زیر دالان پروازهای تجاری،‌ هواپیمای غول‌پیکر ایرباس ایران را که از بندرعباس به مقصد دبی در حال پرواز بود هدف موشک‌های خود قرار داد و سرنگون کرد. این جنایت در حالی صورت گرفت که خلبان پرواز 655 به نام کاپیتان رضاییان تا آن زمان 25 بار این مسیر را پیموده بود و به دلیل مزاحمت‌های آشکار ناوگان آمریکا، مرتب برای آنها پیام می‌فرستاد.
مقامات آمریکایی ناشیانه درصدد پاک کردن صورت مسأله برآمدد، درحالی که اجساد 290 تن از سرنشینان این هواپیما بر روی آب‌های خلج فارس شناور بود مقامات نظامی آمریکا با تکذیب خبر رادیو تهران مبنی بر اصابت یک فروند ایرباس اعلام کردند که یک هواپیمای اف 14 را سرنگون کرده‌اند.


هر چند که شرح این ماجرا در این مجال نمی‌گنجد اما باید گفت این جنایت دست اول که ویلیام راجرز فرمانده رزمناو وینسنز مرتکب آن شده بود نه تنها با محکومیت رو به رو نشد بلکه بعدها به وی مدال لیاقت دادند و ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا این اقدام راجرز را دفاع از خود برشمرد! جان 290 انسان بی‌گناه در حالی توسط نیروی دریایی آمریکا گرفته شد که این اقدام حمله اتمی این کشور به ژاپن را در اوت 1945 در ذهن تداعی می‌کند، اما در مقیاس کوچک‌تر، دروغ‌گویی ریگان و آدمیرال کرو رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا به زودی برای مردم جهان روشن شد ولی به چه قیمتی؟ شیخ اجل، سعدی شیرازی در قولی می‌گوید: «این شعر من و مرگ فقرا و ننگ اغنیا، هر سه متاعی است که خریدار ندارد» مظلومیت ایران هیچ خریداری نداشت و بر ننگ آمریکایی‌ها هم با تبلیغات گسترده آن‌ها سرپوش گذاشته شد، فقرا هم که مرده بودند؛ حال چه می‌شد کرد؟


به طور یقین باید دانست که ویلیام راجرز فرمانده وینسنز با دستور مستقیم مقامات ارشد دولت آمریکا و برای فشار به ایران دست به این اقدام زده است،‌ اقداماتی که از ده ماه قبل شروع شده و امروز به اوج خود رسیده بود. این بار نیز ایران توسط وزیر امور خارجه وقت خود باز به دبیرکل سازمان ملل نامه نوشت و خاطرات تلخ گذشته را یادآوری کرد، در این نامه ولایتی یادآوری کرده بود که در ایران بارها نسبت به حضور ناوهای جنگی ایالات متحده آمریکا و مزاحمت‌هایی که برای اعمال حاکمیت ایران ایجاد می‌کنند، هشدار داده و چون به این هشدارها توجه نشده است، منجر به حمله موشکی ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایران و کشته شدن کلیه مسافران و سرنشینان بی‌گناه آن شده است،‌ ولایتی خود به عمدی بودن این حمله اعتراف می‌کند و از دبیرکل می‌خواهد که مرتکبان این وحشیگری‌ها را آشکارا محکوم کند و هیأتی از کارشناسان را نیز برای تحقیق درباره این حادثه فورا اعزام نماید، در این جا باز هم سؤال قبلی در ذهن متبادر می‌گردد که وزیر امور خارجه وقت ایران به کدام مرجع قانونی شکایت کرده بود و این که چند بار به سراغ شورای امنیت – هر چند ناکارآمد و مزدور و مزوّر – شکایت برده بود که حال آمریکا با آن همه غرور و تکبر بخواهد به آن‌ها توجه کند، آیا صرف نامه نوشتن به دبیرکل سازمان ملل و درخواست از وی برای محکم کردن اقدامات قبلی و فعلی آمریکا می‌توانست برای ایران مفید فایده باشد،‌اگر اقدامات قبلی دبیرکل اثربخش می‌بود،‌ آمریکا به طور قطع به یقین این خبط بزرگ و از قبل برنامه‌ریزی شده را نمی‌:رد و با توجه به تأثیر آن در افکار عمومی – مانند سرنگونی هواپیمای مسافربری کره جنوبی توسط جنگنده‌های شوروی در سال 1983 که رسوایی بزرگی برای رژیم کمونیست حاکم بر مسکو پیش آورد – هرگز آن را مرتکب نمی‌شد.


جالب آن که ایران پس از 8 سال قهر از شورای امنیت و نامه به دبیرکل دادن پس از این حادثه سراغ شورای امنیت می‌رود، آن هم دو روز بعد از نامه ولایتی به دبیرکل. ایران طی نامه‌ای که این بار به رئیس شورای امنیت نوشت از او خواست که جلسه شورا را برای رسیدگی به جنایت آمریکا فورا تشکیل دهد. این درخواست ایران به سرعت توجه عمومی را به خود جلب کرد. هر چند ایران در طول جنگ 8 ساله عراق علیه خود بارها می‌توانست با استناد به اقدامات و بیانیه‌های دولت عراق که همگی برخلاف کنوانسیون‌های بین‌المللی مورد قبول همه کشورها بود به شورای امنیت شکایت ببرد، اما این کار را نکرد تا همان گونه که پیشتر گفته شد، ارتش عراق با فراغ بال از تحرک سیاسی ایران پرونده جنایات خود را قطورتر کند و راز شکیبایی مقامات ایران،‌ به خصوص وزارت امور خارجه را به دلیل عدم پاسخگویی مناسب و به موقع پیچیده‌تر نماید.

پرواز شماره655 ایران ایر
در سوم جولای سال 1988، ناو وینسنس، پرواز شماره 655 ایران ایر را با دو موشکSM-2MRسرنگون کرد. پرواز 655 ایران ایر که 290 مسافر را حمل می‌‌کرد، به‌‌مدت هفت دقیقه درحال پرواز بود که این دو موشک با فاصله تقریباً 8 مایل(13کیلومتر) از ناو وینسنس به این هواپیما اصابت کرد. این هواپیما درخلیج فارس در 5/6 مایلی (5/10 کیلومتری) جزیره هنگام سقوط کرد. در زمان وقوع این حادثه، ناو وینسنس داخل آب‌‌های ایران بود. دیوید کارلسون، افسر سرفرماندهی ناو یو.اس.اس سایدز (Uss Sides)، دومین کشتی‌‌ای که در زمان وقوع این حادثه تحت کنترل تاکتیکی راجرز بود، شخصاً از وی انتقاد کرد و او را بسیار پرخاش‌‌گر نامید. کارلسون ادعا کرد که سرنگون‌‌کردن پرواز شماره‌‌ 655 ایران ایر ناشی از به اوج رسیدن روح وحشتناک ستیزه‌‌جویی ناخدا راجرز بود که اولین بار چهار هفته قبل از این ماجرا دیده شد. کارلسون به وقایع روز دوم ژوئن 1988 اشاره کرد که مدعی شد راجرز، ناو وینسنس را که در تعقیب یک کشتی فله‌‌بر بود، به یک ناو محافظ ایرانی بسیار نزدیک کرد. این‌‌که او با پرواز دادن هلیکوپترش آن را به فاصله‌‌ بسیار نزدیکی از قایق‌‌های کوچک ایرانی برد و همچنین به جای هدایت کشتی دیگر برای شلیک به‌‌سوی کشتی‌‌های ایرانی، به‌‌سوی چند قایق کوچک نظامی ایرانی شلیک کرد. کارلسون با اشاره به هزینه‌‌ بالای این رزمناو در ارتباط با ناوهای محافظ وابسته به گروه رزمی، با تصمیم راجرز مخالفت کرد. «چرا می‌‌خواهی یک رزمناوAegis به‌‌سوی قایق‌‌ها شلیک کند؟ این کار عاقلانه‌‌ای نیست.»


ناو وینسنس که همچنان راجرز فرمانده‌‌ آن بود، مدت باقیمانده از مأموریت خود را به اتمام رساند و در 25 اکتبر 1988 به پایگاه دریایی سن‌‌دیه‌‌گو بازگشت. راجرز تا 27 می سال 1989 فرمانده‌‌ ناو وینسنس بود. در سال 1990، جورج بوش پدر به راجرز به ‌‌خاطر عملکرد خارق ‌‌العاده او به‌‌عنوان افسر فرمانده، نشان لژیون لیاقت اعطا کرد. این مدال به‌‌خاطر دوران تصدی او به عنوان فرمانده‌‌ ناو وینسنس از آوریل 1987 تا می 1989داده شد و هیچ اشاره‌‌ای به سرنگون کردن پرواز شماره‌‌ 655 ایران ایر نکرد.


"روحشان شاد٬ راهشان پر رهرو باد"


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۷ ، ۰۰:۰۰
محمدعلی بارانی


نهم تیر سالروز آغاز عملیات کربلای یک در سال 65 است. عملیاتی که منجر به آزادسازی شهر مرزی مهران بنا به تأکید و دستور حضرت امام شد.
  نهم تیر سالروز آغاز عملیات کربلای یک در سال 65 است. عملیاتی که منجر به آزادسازی شهر مرزی مهران بنا به تأکید و دستور حضرت امام شد. اما پرداختن به کربلای یک نیازمند رجوع به گذشته‌هایی نه‌چندان دورتر است، همان طور که بسیاری از وقایع جنگ تحمیلی مانند پازلی در کنار هم معنا می‌یابند و تفسیر می‌شوند. ظاهر امر این طور نشان می‌دهد که مقدمات کربلای یک از استراتژی دفاع متحرک عراق نشأت می‌گیرد! به این ترتیب که دشمن بعثی پس از شکست در اولین نبرد فاو، تصمیم گرفت با انجام عملیات محدود و منطقه‌ای، نیروهای ایرانی را در پهنه مرزی درگیر سازد و امکان انجام عملیات بزرگ دیگری چون والفجر8 را برطرف سازد.

یورش‌های پی درپی

پس از عملیات خیبر در اسفند 1362 که نقطه آغاز تک‌های سالانه و بزرگ کشورمان بود، رزمندگان ایران اسلامی هر سال و عموماً در فصل زمستان یک عملیات بزرگ را انجام می‌دادند؛ خیبر، بدر و والفجر8 به ترتیب در زمستان‌های 62، 63 و 64 صورت گرفت که در این میان والفجر8 به بیشترین حد از پیروزی‌ها نائل آمد. شبه جزیره فاو تصرف شد و 80درصد دسترسی عراق به آب‌های آزاد خلیج فارس محدود شد لذا بعثی‌ها دست به دامان استراتژی دفاع متحرک شدند که گفته می‌شد از سوی مستشاران خارجی ارائه شده است.

شکل و چگونگی دفاع متحرک به این ترتیب بود که عراقی‌ها در یک تک برق‌آسا و غافلگیرکننده، به منطقه‌ای از جبهه میانی ضربه می‌زدند و با شکستن خطوط دفاعی، زمین محدودی را به تصرف خود درمی‌آوردند. بعد در حالی که رزمندگان اقدام به تقویت خط مورد نظر می‌کردند، به‌ناگاه واحدهای زرهی عراق از نقطه‌ای دیگری سر درمی‌آوردند و عملیات محدود اما برق‌آسای‌شان را تکرار می‌کردند.

زمان آغاز استراتژی دفاع متحرک نیز بلافاصله پس از تثبیت متصرفات رزمندگان در عملیات والفجر8 بود. اگر فتح فاو در شامگاه 20 بهمن 1364 آغاز شد و تا اسفند به طول انجامید، عراق از همان اسفند دفاع متحرک را آغاز کرد. 15 اسفند 64 به منطقه چوارتا حمله کرد و مناطقی را که در جریان عملیات والفجر9 توسط نیروی خودی تصرف شده بود، بار دیگر به اشغال خود درآورد. سپس در 29 اسفند با حمله به پنجوین و آزاد کردن قله‌های شیخ گزنشین، میشلان و شیخ‌لطیف کارش را با جدیت ادامه داد. 15 روز بعد یعنی در نیمه فروردین 65، عراق ارتفاعات شاخ‌شمیران و شاخر سورمر در محور دربندیخان را تصرف کرد. سه روز بعد تپه 175 شرهانی در محور پیچ انگیزه به شرهانی به اشغال درآمد. چهار روز بعد دشمن موفق به تصرف بخشی از ارتفاعات سومار نظیر تپه اسماعیل‌خانی و پاسگاه دوله‌شریف در جبهه میانی شد. دو هفته بعد در چهارم اردیبهشت، 250 کیلومتر مربع در محور سیدکان شامل ارتفاعات سرسول، گرشولان و لولان با یورش نیروهای دشمن از دست رفت. همین طور پنج عملیات دیگر نیز در فاصله زمانی چند روزه انجام گرفت و نهایتاً عراقی‌ها توانستند در بزرگ‌ترین پیروزی خود شهر مهران را به تاریخ 26 اردیبهشت 1365 اشغال کنند.

حربه بعثی‌ها

اما متجاوزان چطور می‌توانستند به این سرعت و تنها در چند روز از محوری به محوری دیگر بروند و عملیات انجام دهند؟ پاسخ این پرسش حالا که سال‌ها از اتمام دفاع مقدس می‌گذرد برای ما مشخص شده است. در واقع استراتژی دفاع متحرک عراق با انتقال سریع 150 دستگاه تانک «تی72» روسی که در زمان خود از مدرن‌ترین تانک‌ها بودند و آر.پی‌.جی روی زره‌شان اثر نداشت مگر از فواصل خیلی نزدیک، انجام می‌گرفت. عراقی‌ها در کنار این 150 تانک، 150 دستگاه تریلی تانک‌بر هم قرار داده بودند و در هر نقطه‌ای که نیروهای ایرانی اقدام به حمله می‌کردند بلافاصله تانک‌ها را سوار تریلی‌ها کرده و به نقطه درگیری می‌رساندند، البته به‌خاطر وجود راه‌ها و اتوبان‌های متعدد در شرق عراق، این جابه‌جایی بسیار سریع و مؤثر انجام می‌شد، در حالی که خطوط ارتباطی ایران در استان‌های غربی چنین ویژگی‌هایی نداشت.

از طرف دیگر ضعف خطوط پدافندی خودی نیز مزید بر علت می‌شد. جبهه ایران اسلامی تقریباً از عملیات رمضان که در پی ورود به خاک عراق و تصرف بخش مهمی از خاک آن کشور برآمد، تا زمان والفجر8 دائماً در حالت حمله قرار داشت و دشمن را به لاک دفاعی فروبرده بود. لذا به قدرت تهاجمی بسیار بیشتر از خطوط دفاعی توجه می‌شد و در نتیجه خطوط پدافندی، خاکریزها و استحکامات خودی فرسوده و سست شده بودند.

خطر طولانی شدن جنگ

تداوم استراتژی دفاع متحرک عملاً به معنای تبدیل جنگ عراق علیه ایران به یک جنگ فرسایشی اما محدود بود چراکه از سال 61 و رسیدن نیروهای ایرانی به خط مرزی، همواره این امید وجود داشت که با انجام یک تک بزرگ و اساسی، بخش قابل توجهی از خاک دشمن به اشغال رزمندگان درآید و بعثی‌ها تن به پذیرش شروط به‌حق ایران بدهند. بنابراین فرماندهان به تکاپو افتادند تا چاره‌ای برای آن بیندیشند. خصوصاً اینکه سال 65 به عنوان سال سرنوشت‌ساز جنگ معرفی شده بود و بلافاصله پس از اتمام والفجر8 نیز تصمیم برای انجام عملیات بزرگ بعدی (کربلای4) گرفته شده بود.

در آخرین روزهای سال 64 و اولین ماه‌های سال 65، تلاش‌ها در جهت مقابله با دفاع متحرک، بحث‌های بسیاری را در بین فرماندهان ایجاد کرده بود. به عنوان نمونه برخی از فرماندهان سپاه پیشنهاد می‌دادند باید از چندین نقطه (10 الی 15 نقطه) همزمان به عراق یورش ببریم و حملات محدود اما گیج‌کننده انجام دهیم تا دشمن نتواند دفاع متحرک را ادامه دهد اما چون هیچ کدام از این طرح‌ها موفقیت‌آمیز نبود قرار بر انجام عملیات کربلای یک شد.

پیش به سوی مهران

هدف از عملیات کربلای یک بازپس‌گیری شهر مهران و سلسله ارتفاعات قلاویزان و همین‌طور دستیابی به مرز و تأمین کل منطقه بود. بر همین اساس منطقه عملیاتی از جنوب به ارتفاعات قلاویزان، از شمال به ارتفاعات نمه‌کلان کوچک، از غرب به امتداد غربی ارتفاعات قلاویزان و پاسگاه مرزی بهرام‌آباد و از شرق به جاده مهران– دهلران منتهی می‌شد.

البته دشمن نیز بیکار ننشسته و از اردیبهشت 65 که مهران را اشغال می‌کند تا تیرماه استحکامات و موانع متعددی در منطقه ایجاد کرده بود. در محور شمالی (جاده ایلام – مهران و باغ کشاورزی) هفت ردیف مین همراه با کانال و بیش از پنج ردیف سیم خاردار رشته‌ای وجود داشت. در محور میانی (حد فاصل رودخانه گاوی و جاده دهلران – مهران) به لحاظ کوهستانی بودن منطقه، استحکامات، نسبتاً ضعیف بود. در محور جنوبی (ارتفاعات قلاویزان) سنگرهای کمین و در بعضی شیارها، یک ردیف سیم خاردار و مین وجود داشت.

نهایتاً کربلای یک در ساعت 22:30 روز 1365/4/9 با رمز «یا ابوالفضل العباس (ع) ادرکنی» آغاز شد و نیروهای خودی در اغلب محورها، خطوط دشمن را شکسته و تا قبل از روشنایی صبح، ضمن انهدام بیش از 10 گردان پیاده عراق موفقیت‌های چشمگیری به دست آوردند. در شب دوم نیز کلیه یگان‌های عمل‌کننده ضمن پیشروی در باقیمانده محدوده مرحله دوم عملیات، تا قبل از روشنایی صبح، خط سراسری – از هرمزآباد تا شیار میگ سوخته – را کاملاً تأمین کرده و مقداری از محدوده مرحله سوم عملیات را نیز تأمین کردند. از آغاز روز دوم، کربلای‌یک در کلیه محورها ادامه یافت و نیروهای رزمنده ضمن به اسارت درآوردن تعدادی از نیروهای دشمن به باغ کشاورزی وارد شدند و سپس حدود ساعت 12 شهر مهران آزاد شد. هرچند دشمن در روزهای بعدی همچنان فشار می‌آورد و عملیات تا 20 تیر با قدرت ادامه یافت. اما نهایتاً پیروزی از آن رزمندگان بود و مهران دیگر آزاد شده بود.

نتایج ظاهری عملیات کربلای یک آزادسازی منطقه‌ای به وسعت 175 کیلومتر مربع شامل شهر مهران و روستاهای اطراف آن، جاده دهلران– مهران– ایلام، ارتفاعات حساس و سرکوب قلاویزان و حمرین و نیز دو پاسگاه مرزی بود، اما همگان می‌دانستند که انجام کربلای یک خط بطلانی بر استراتژی دفاع متحرک عراق است. سیاستی که تنها چند ماه بعد با انجام عملیات بزرگ کربلای4، عملاً از صحنه نبرد خارج شد.

منبع: روزنامه جوان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۷ ، ۰۰:۰۰
محمدعلی بارانی

سلاح‌های شیمیایی, 8 تیر روز مبارزه با سلاح های شیمیایی, 8 تیر سالروز بمباران شیمیائی سردشت


بمباران شیمیایی سردشت توسط قوای بعث عراق (1366 ش)


رژیم عراق که از پیروزی در جبهه‌های جنگ علیه ایران ناامید شده بود، تصور می‌کرد با حملات شیمیایی می‌تواند خواسته‌های خود را بر ملت ایران تحمیل نماید.
از این‌رو در تاریخ 7 و 8 تیرماه 1366، با بمب‌های شیمیایی به چهار نقطه شهر سردشت حمله کردند و زن و کودک و خُرد و کلانِ مردم بی‌گناه آن شهر و اطراف آن را آماج گازهای کشنده و دهشتناک شیمیایی قرار داد.
این حمله به شهادت 110 نفر و مجروح شدن پنج هزار تن انجامید.
با کمال تاسف، هنوز هم تعدادی از مردم مقاوم و شریف شهرستان سردشت با آثار و پی‌آمدهای این بمباران دست به گریبان هستند و در رنج و درد به سر می‌برند.
جمهوری اسلامی ایران، این تهاجم را غیر انسانی اعلام کرد و شهر سردشت را نخستین شهر قربانی جنگ افزارهای شیمیایی در جهان بعد از بمباران هسته‌ای هیروشیما نامید.
به رغم ارتکاب این جنایت هولناک، مجامع جهانی حتی به محکومیت لفظی رژیم خونخوار بعثی نپرداختند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۷ ، ۰۰:۰۰
محمدعلی بارانی