قطره بارانی

دکتر محمدعلی بارانی

قطره بارانی

دکتر محمدعلی بارانی

قطره بارانی
دکتر محمدعلی بارانی استاد دانشگاه

۱۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

آغاز آتش‌بس رسمی میان ایران وعراق/ اعلام تجاوزگری صدام

تهران - ایرنا - روز دوشنبه 29 مرداد سال 1367 هجری شمسی برابر با 20 آگوست 1988 میلادی از ساعت 6 و 30 دقیقه صبح به درخواست «خاویر پرز دکوئیار»، دبیرکل وقت سازمان ملل متحد در تمام طول مرزهای دو کشور جمهوری اسلامی ایران و عراق مقررات آتش‌بس اجرا شد.

گزارش دکوئیار به عنوان دبیرکل سازمان ملل متحد در به شورای امنیت در روزهای آخر کارش در مورد متجاوز شناختن عراق در جنگ علیه جمهوری اسلامی از سندهای معتبر و قابل استناد درباره متجاوز شناخته شدن ارتش بعث عراق در جنگ تحمیلی است.
به گزارش ایرنا ، دبیر کل وقت سازمان ملل در خاتمه جنگ، با انتشار بیانیه‌ای رسمی از عراق به عنوان «شروع کننده جنگ» نام برد که این بیانیه نیز سندی از مجموعه اسناد حقانیت جمهوری اسلامی ایران درجنگ بود.
در خلال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ، هیأت های متعدد صلح از سوی «سازمان ملل متحد، سازمان همکاری کشورهای اسلامی ( کنفرانس اسلامی)، اتحادیه عرب و جنبش عدم تعهد » برای میانجی‌گیری به تهران و بغداد سفر کردند که غالباً داوری آنها به دلیل آن که فاقد اصل بیطرفی و گاهی عاری از عدالت و صداقت بود به نتیجه‌ای نرسید.

*** آغاز جنگ تحمیلی علیه ایران
31 شهریور 1359 با حمله هوایی عراق به چند فرودگاه در جمهوری اسلامی ایران و تعرض زمینی همزمان ارتش بعث به شهرهای غرب و جنوب کشورمان، جنگ هشت ساله حکومت صدام علیه ایران آغاز شد.
جنگ تحمیلی ، درست 19 ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و چند روز پس از آن اتفاق افتاد که صدام پیمان الجزایر را در برابر دوربین‌های تلویزیون بغداد پاره کرد. صدام در نطقی با تأکید برمالکیت مطلق کشورش بر اروند رود (که او آن را شط‌ العرب نامید) و ادعای تعلق جزایر ایران به «اعراب» جنگ را در زمین، هوا و دریا علیه جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد.
این جنگ در حالی شروع شد که مردم ایران دوران نقاهت پس از انقلاب را می‌گذراندند و طبعاً به بازسازی کشور و آرامش و سازندگی می‌اندیشیدند. نیروهای مسلح نیز به دلیل آن که انتظار جنگ را نداشتند، از آمادگی چندانی برای رویارویی در یک نبرد بزرگ برخوردار نبودند. به همین دلایل، نظامیان عراق در ماههای اول پس از شروع حمله، موفق شدند چند شهر مرزی را در غرب و جنوب ایران تصرف کنند.

** دستور دکوئیار و حضور نیروهای پاسدار صلح در مرزهای ایران و عراق
دستور برقراری آتش‌بس میان دو کشور پیش تر و در پی پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل توسط جمهوری اسلامی ایران از سوی دکوئیار صادر شده بود.
وی به موجب نخستین بند این قطعنامه، آتش‌بس را اعلام و یک گروه هزار و 300 نفره از نظامیان پاسدار صلح سازمان ملل را نیز مأمور نظارت بر آن کرده بود. این گروه که اصطلاحاً «یونیماگ‌« خوانده می‌شد، در آستانه برقراری آتش‌بس در مرز دو کشور مستقر شده بود.
یونیماگ‌ براساس قطعنامه 612 مصوب 17 مرداد 1367 شورای امنیت تشکیل شد و در ابتدا مدت 6 ماه مأموریت یافت تا بر آتش‌بس در مرزهای ایران و عراق نظارت کند، اما پس از پایان این مدت، مأموریت گروه 6 ماه دیگر تمدید شد.
یونیماگ متشکل از24 کشور اعزام شده بودند، این کشورها عبارت بودند از: آرژانتین‌، استرالیا، اتریش‌، بنگلادش‌، کانادا، دانمارک‌، فنلاند، غنا، مجارستان‌، هند، اندونزی‌، ایرلند، ایتالیا، کنیا، مالزی‌، زلاندنو، نیجریه‌، نروژ، لهستان‌، سنگال‌، سوئد، ترکیه‌، یوگسلاوی و زامبیا.
در این گروه، 350 ناظر نظامی و 615 ، نظامی، 80، پلیس نظامی‌، 375 ،مامور مخابرات‌، 130 ، خدمه بالگرد و 30 ، دریانورد بودند. همچنین تعدادی غیر نظامی نیز به انجام امور اداری در گروه اشتغال داشتند.
ستاد مرکزی یونیماگ‌ در تهران و بغداد مستقر بود. هریک از ستادهای مذکور متشکل از مدیریت نظامیان ناظر، مشاور سیاسی ارشد، سخنگوی گروه و سایر نفرات اصلی بود که به طور متناوب در تهران وبغداد انجام وظیفه می‌کردند.
رئیس گروه ناظران یک افسر ایرلندی بود وفرماندهی کل یونیماگ‌ را نیز ژنرال «اسلاوکویوویچ‌» تبعه کشور یوگسلاوی سابق برعهده داشت‌.

** تصویب قطعنامه در شورای امنیت
شورای امنیت سازمان ملل متحد، برای توقف جنگ میان جمهوری اسلامی ایران و عراق در مجموع هشت قطعنامه تصویب کرد. قطعنامه‌های شماره «479، 514، 522، 540، 582، 588، 598، 619».
در مورد قطعنامه 598 نکته حائز اهمیت این بود که پیش‌نویس آن از سوی پنج عضو دائمی شورای امنیت بطور مشترک تهیه و به شورای امنیت تسلیم شده بود.
شورای امنیت در این فاصله به مشورت‌های فشرده خود برای تنظیم پیش‌نویسی که حاوی فصل مشترک نظریات دو کشور بود، ادامه می‌داد و این قطعنامه به اتفاق آراء از تصویب شورای امنیت گذشته بود.
در قطعنامه 598 از طرفین درگیر درخواست شده بود «فوری در جنگ آتش بس اعلام و آن را رعایت کنند، نیروهای مسلح خود را تا پشت مرزهای شناخته شده بین‌المللی به عقب بکشند و اسرای جنگی را آزاد کنند.»
شورای امنیت در این قطعنامه نگرانی عمیق خود را از تداوم درگیری و جنگ بین جمهوری اسلامی ایران و عراق اعلام و اظهارنظر کرده بود «چون احتمال افزایش و گسترش جنگ می‌رود قصد دارد کلیه اقدامات جنگی را متوقف کند و یک صلح جامع‌، عادلانه، شرافتمندانه و بادوام بین جمهوری اسلامی ایران وعراق برقرار سازد.»
شورای امنیت سازمان ملل متحد در پایان قطعنامه اعلام کرده بود که به دلیل استمرار جنگ بین جمهوری اسلامی ایران وعراق صلح جهانی به خطر افتاده است و درنتیجه تهدید کرده بود که برابر مواد 39 و 40 منشور سازمان ملل عمل خواهد کرد.

** اعلام آمادگی ایران در پذیرش قطعنامه 598
پیش از این جمهوری اسلامی ایران در 26 تیر 1367 رسماً به دکوئیار اطلاع داد که به منظور جلوگیری از کشتار و برقراری عدالت و استقرار صلح در منطقه و جهان‌، قطعنامه 598 را می‌پذیرد.
خاویر پرز دکوئیار نیز 9 روز پس از اعلام رسمی ایران مبنی بر پذیرش قطعنامه 598 در فاصله بین 4 مرداد 1367 تا 26 مرداد‌‌ همان سال‌، 9 بار با وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و 6 بار با نماینده دولت عراق برای تعیین نحوه اجرای قطعنامه 598 ملاقات کرد.
دکوئیار در 17 مرداد 1367 اعلام کرد که هر دو دولت با ملاقات بین وزرای امور خارجه خود زیر نظر وی موافقت کرده‌اند. این ملاقات بلافاصله پس از استقرار آتش‌بس به منظور دستیابی به تفاهماتی برای اجرای سایر مفاد قطعنامه 598 و زمان‌بندی طرح اجرایی انجام گرفت‌.
سرانجام دولت‌های جمهوری اسلامی ایران وعراق به دبیرکل سازمان ملل اطلاع دادند که با پیشنهاد برقراری آتش‌بس در سپیده دم روز 29 مرداد موافقت می‌کنند.

** عراق آغازگر جنگ تحمیلی علیه ایران
گزارش دکوئیار در روزهای آخر کارش به عنوان دبیرکل سازمان ملل به شورای امنیت در مورد متجاوز شناختن عراق در جنگ، از سندهای معتبر و قابل استناد است‌. همچنان که از جملات این سند سازمان ملل استنباط می‌شود، وی از آغاز با اطلاعات دقیقی که داشت و گزارش‌ها و تجزیه و تحلیل‌هایی که دریافت می‌کرد‌، عراق را آغاز کننده این جنگ می‌دانست.
وی در این سند با صراحت می‌گوید: «درباره بند 6 عناصری از موضع طرفین پیرامون این بند برای من مشخص بود. این یک واقعیت است که توضیحات عراق برای جامعه بین‌المللی قابل قبول و کافی نیست‌.
بنابراین رویداد برجسته‌ای که تحت عنوان موارد نقض بدان اشاره کردیم (نقض حقوق بین‌المللی، استفاده غیر قانونی از زور و عدم احترام به تمامیت ارضی یک کشور که مسئولیت مخاصمه را به دنبال دارد) همانا حمله 22 سپتامبر 1980 علیه ایران است که با توجه به منشور ملل متحد و اصول شناخته شده قابل توجیه نیست و موجب مسئولیت مخاصمه است‌.
حتی اگر قبل از شروع مخاصمه برخی تحرکات از جانب ایران به خاک عراق صورت گرفته باشد، چنین اقداماتی نمی‌تواند توجیه کننده تجاوز عراق به خاک جمهوری اسلامی ایران باشد، تجاوزی که اشغال مستمر خاک ایران را در طول مخاصمه در پی داشت‌. این تجاوزی است که ناقض ممنوعیت کاربرد زور است که یکی از اصول حقوق بین‌المللی است‌.

** گزارش دکوییار در نقض جدی حقوق انسانی توسط عراق
به عنوان مثال من به درخواست یک یا هر دو طرف در موارد متعددی هیأت‌های کار‌شناسی برای تحقیق درباره موارد نقض از قبیل استفاده از تسلیحات شیمیایی‌، حمله به مناطق غیر نظامی و بدرفتاری با اسرای جنگی به صحنه نبرد اعزام کردم‌. با کمال تاسف این گزارش‌ها حاکی از وجود شواهدی از موارد نقض جدی حقوق انسانی است‌. در یک مورد موظف بودم با تأسف عمیق این یافته کار‌شناسان را شاهد باشم که سلاح شیمیایی علیه غیرنظامیان در جمهوری اسلامی ایران در منطقه‌ای در نزدیکی یک شهر ( سردشت ) عاری از هر گونه حفاظت در برابر این حملات به کار رفته بود.

** دکوییار: از ایرانی ها گلایه ندارم
دکوئیار احساس خود را در مورد رابطه‌اش با مقامات ایرانی، طی مصاحبه‌ای در کشور سوئد چنین بیان کرد:
«دبیرکل وقت سازمان ملل متحد همیشه دارای رابطه‌ای بسیار پایدار و مداوم با مقامات جمهوری اسلامی ایران بوده است‌. بنابراین من دلیلی برای گلایه از جمهوری اسلامی ایران ندارم و بالعکس باید بگویم من از اعتمادی که همیشه مقامات ایرانی به دبیرکل داشته‌اند، سپاسگزارم‌.»

** حمایت های جهانی از صدام
در خلال جنگ تحمیلی، عراق از حمایت بی‌دریغ تسلیحاتی، مالی و سیاسی بین‌المللی برخوردار بود. فرانسه، شوروی سابق ، انگلستان و چین درصدر صادر کنندگان اسلحه مورد نیاز عراق قرار داشتند، آلمان تأمین کننده عمده جنگ افزارهای شیمیایی عراق بود و بسیاری از دولت‌های عرب حوزه خلیج فارس تأمین کننده عمده نیازهای نفتی، مالی و ترابری عراق بودند.
دولت عراق درسال 1358 شمسی حدود 12 میلیارد دلار صرف خرید تسلیحات کرد، امّا در سال 1361 توانست در خرید جنگ‌افزار از عربستان سعودی سبقت بگیرد و درسال 1363 بودجه نظامی بغداد از مجموع بودجه نظامی کشور‌های عضو شورای همکاری خلیج فارس بیشتر شد.
در این سال عراق 40 درصد درآمدهای داخلی خود را صرف خرید جنگ‌افزار از امریکا، انگلیس، فرانسه و روسیه کرد. هزینه‌ای که عراق در دهه 1360 صرف خرید سلاح از امریکا و اروپا کرد، از هزینه تسلیحاتی کشورهای صنعتی اروپای غربی در همین دهه بیشتر بود ، در این دهه عراق، دو برابر آلمان (غربی) بودجه نظامی داشت.
نه در امریکا، نه در اروپا، نه در روسیه و نه در سازمان ملل، هیچ منعی برای تسلیح مداوم عراق به انواع جنگ‌افزارهای کشتار جمعی در دهه 1360 وجود نداشت. بسیاری از این سلاح ها در شرایطی به عراق سرازیر می‌شد که این کشور پولی برای خرید آنها نداشت و خود را همه ساله به فروشندگان خود مقروض می‌ساخت و بسیاری از واردات نظامی عراق نیز با صادرات نفتی پاسخ داده می‌شد.
آمارهای رسمی نشان می‌دهد که شوروی ( سابق ) ، فرانسه و چین سه عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل به ترتیب درصدر کشورهای صادرکننده سلاح به عراق در دهه 1360 بوده‌اند.
شورای همکاری خلیج فارس که در سال 1359 به بهانه همکاری‌های اقتصادی، سیاسی و نظامی 6 کشور عضو « امارات متحده عربی، بحرین، قطر، کویت، عربستان سعودی و عمان» به وجود آمد، عملاً کانونی برای گردآوری دلارهای نفتی منطقه و انتقال آن به بغداد برای تقویت بنیه نظامی عراق شده بود.
هنگامی که جنگ عراق علیه جمهوری اسلامی ایران به پایان رسید، تنها مطالبات نقدی 6 کشور عضو این شورا از عراق از مرز 80 میلیارد دلار گذشته بود. این غیر از میلیاردها دلار نفتی بود که دولت های منطقه به ویژه کویت و عربستان از پالایشگاه ها و پایانه‌های خود به حساب عراق به شرکت ها و کمپانی‌های نفتی غرب فروخته بودند.

** ناکامی صدام در دستیابی به اهدافش
ایمان و اعتقاد راسخ رزمندگان اسلام به حقانیت انقلاب اسلامی، رهبری بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی ره و موج عظیم مردمی که در قالب «بسیج» برای دفاع از کیان نظام جمهوری اسلامی ایران طی 8 سال حضور خود را در جبهه حفظ کردند، بزرگ ترین سرمایه انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی بود و مهم ترین نقش را در توقف ماشین جنگی عراق برعهده داشت.
در بررسی عوامل شکست عراق در دستیابی به اهداف اعلام شد‌ه، علاوه برایمان و اعتقاد رزمندگان اسلام، عوامل دیگر از قبیل ناامیدی حامیان صدام از سقوط جمهوری اسلامی ، روشنگری ها و دستورات امام خمینی ره، مردمی شدن جنگ و سرانجام پذیرش قطعنامه 598 از جانب ایران نیز بی تأثیر نبود، نتیجه آن شد که عراقی ها 8 سال پس از شروع جنگ در همان نقطه اولیه آغاز قرار داشتند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۷ ، ۰۰:۰۲
محمدعلی بارانی

حماسه پاوه چگونه رقم خورد؟              58/05/27

خبرگزاری فارس: حماسه پاوه چگونه رقم خورد؟

نیروهایی که حفاظت از پاوه را در دست داشتند، متشکل بودند از شش یا هفت نفر از پاسداران غیرمحلی به همراه فرمانده خود (اصغر وصالی)، حدود 25 نفر از پاسداران کرد محلی و 3 نفر از پاسداران نخست‌وزیری.

 

به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، در کتاب حماسه دستمال سرخ‌ها آمده: همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران ماجراهای کردستان آغاز شد. هدف این بود که انقلاب نوپای ما را درگیر مسائل و جنگ‌های داخلی نموده و از درون متلاشی سازند. حوادث کردستان در آن زمان یکی از بزرگترین مشکلات داخلی ما بود. بعضی اوقات آنچنان حساس بود که سرنوشت انقلاب اسلامی به آن بستگی داشت. بدون شک حماسه خونین «پاوه» حادثه‌ای بس مهم و دارای اهمیت خاص در تاریخ این تحولات بود. آنقدر مهم که امام (ره) مهمترین فرمان تاریخی خویش را صادر و امید دشمنان به سقوط انقلاب اسلامی را به یأس مبدل کرد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۷ ، ۰۰:۰۲
محمدعلی بارانی

بازگشت اسرا به میهن اسلامی در تاریخ 1369/05/26











چهار روایت از لحظه بازگشت آزادگان

آزادگان

امروز 26 مرداد ماه سالروز بازگشت افتخارآمیز آزادگان به میهن است.

به گزارش ایسنا، سرهنگ «حبیب‌الله کلانتری» از خلبانان هوانیروز بود که در سال 1353به استخدام هوانیروز ارتش درآمد. همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی در تهران خدمت کرد و تا آن زمان مأموریت‌های مختلفی برای هوانیروز انجام داد. اما یک ماه قبل از آغاز جنگ تحمیلی و افزایش تحرکات مرزی به بندر ماهشهر اعزام و زیر نظر شهید فلاحی مشغول انجام مأموریت شد.

با آغاز جنگ تحمیلی،کلانتری خلبان هلی‌کوپتر(uH1) که هم قابلیت جنگندگی دارد و هم از آن برای حمل مهمات و مجروح استفاده می‌شود در منطقه جنوب عملیات‌های مختلفی انجام داد اما در روز دهم جنگ و زمانی که در منطقه «خسروآباد» آبادان در حال انجام عملیات بود، مورد اصابت راکت دشمن قرارگرفت. کمک خلبان وی شهید شد و خود سرهنگ هم به اسارت نیروهای عراقی درآمد. از آن زمان به بعد به همراه 32 خلبان ایرانی دیگر به مدت 10 سال در اردوگاه‌های اسرا، بلکه در زندان‌های «ابوغریب» و «الرشید» در بی خبری و به دور از چشم مأموران صلیب سرخ نگهداری شدند و در سال 69آخرین اسیرانی بودند که آزاد شدند.

روزهای بازگشت

این قهرمان ارتشی در رابطه با روز آزادیش روایت می‌کند: «زمانی که از مرز وارد کشور شدیم. شب در قصرشیرین یا اسلام‌آبادغرب مستقر شدیم. در پادگانی که در آن مستقر شده بودیم. تعدادی از مردم به استقبال ما آمده بودند. ولی ما کسی را نه از مسئولان و نه از مردم نمی‌شناختیم. آن شب تا صبح هیچ یک از ما نخوابیدیم. صبح فردا هم ما را مستقیم به تهران بردند. تقریبا پنج روز در قصرفیروزه به صورت قرنطینه از ما نگه‌داری شد. البته در طول این مدت به دیدار رهبر معظم انقلاب اسلامی و آقای حبیبی معاون اول رییس‌جمهور وقت و همچنین مرقد امام(ره) رفتیم و بعد از پنج روز ما را گروه گروه به شهرهای خودمان فرستادند و من هم به همراه سه نفر دیگر از همشهریانم که کرمانشاهی بودند به فرودگاه آمدیم.

با همکاری فرمانده وقت فرودگاه مهرآباد، شبانه به فرودگاه کرمانشاه رسیدیم. در آنجا تعدادی از مردم و آشنایان و اقوام و فرمانده فرودگاه کرمانشاه ما را به استانداری کرمانشاه برد. پس از دیدن اقوام و خانواده‌ام از هرکسی که می‌دیدم سراغ پدر و مادرم را گرفتم ولی خبری از پدر و مادرم نبود و هر کسی چیزی می‌گفت. ابتدا گفتند که به سفر زیارتی رفته‌اند. بعد از یک هفته گفتند پدرت فوت شده و مادرت به زیارت رفته است و بعد از مدتی دیگر هم گفتند که مادرم هم فوت شده است و این برایم خیلی زجرآور بود و از نظر روحی بسیار شکسته‌ام کرد. با این حال شش ماهی به حالت مبهوت زندگی می‌کردم. در این مدت به خاطر 10 سال زندگی در زندان و بی‌خبری احساسی شبیه به کسی که از داخل آب جوش آن را به داخل آب سرد بیندازند،داشتم. »

وحدت عامل خنثی کننده ترفندهای دشمن بود

همچنین امیر خجسته از آزادگان دوران دفاع‌مقدس است که پانزدهم مردادماه سال 1361 به اتفاق جمعی از رزمندگان پس از نفوذ به خاک عراق و نبردی سنگین در نزدیکی خانقین به اسارت دشمن در آمدند.

او می‌گوید: « در مقابل فشار و جو حاکم بر اردوگاه به یقین تنها عاملی که توان مقابله و شکستن ترفندهای دشمن را خنثی می‌کرد وحدت عمل و تصمیم‌گیری‌های معقول رهبران گروه بود. از امتیارات دیگر این اردوگاه وجود ارزشمند روحانیونی بود که از سوی مرحوم ابوترابی به عنوان مسئولان فرهنگی و ارشادی عمل می‌کردند. پس از فراق حضرت امام (ره)، سال 68 با تمام ناملایماتش گذشت. جنگ پایان یافته بود و نگاه ما نیز ناخواسته تغییر اساسی داشت. نگاهی همراه با بیم و امید که با وضعیت بلاتکلیفی روبرو بود،به هر سال 69 نیز سپری شد و مذاکرات صلح در ژنو با قانون‌شکنی عراق به بن بست نزدیک می‌شد. نمایندگان جمهوری اسلامی ایران خواستار اجرای تمام بندهای قطعنامه بدون کم و کاست بودند.

کم‌کم روزهای اسارت به پایان خود نزدیک می‌شد. خود را برای سفری تاریخی آماده می‌کردیم و برای بازگشتن به وطن حال و هوایی دیگر داشتیم. گویی شب عملیات است. یکدیگر را در آغوش می‌کشیدیم و از هم حلالیت می‌خواستیم، آن شب در گوشه‌ای از آسایشگاه نشستم ساعت‌ها به فکر فرو رفتم. حساب خود را رسیدم چه چیزهایی که در این مدت به دست آوردم و چه چیزهایی که از دست دادم. کاروان اتوبوس‌ها در اردوگاه به صف ایستاده بودند. خوشحالی سر تا پای وجودمان را فرا گرفته بود.

لحظه‌ها به سختی می‌گذشت. گویی زمان متوقف شده بود. آن روز بیشتر از تمامی سال‌های اسارت خود را نمایان می‌کرد. اتوبوس‌ها جاده‌ها را طی کردند تا به مرز رسیدیم. بچه‌ها شروع به خواندن سرودی که از پیش تهیه کرده بودند کردند. اشک در چشم‌هایمان حلقه زده بود و گریه شوق امانمان نمی‌داد. نخستین کسی که به استقبالمان آمد سردار همدانی بود و پس از طی تشریفاتی سوار اتوبوس‌ها شدیم و به سوی دیارمان حرکت کردیم.»

ابتدا به مرقد امام رفتم

ذوالفقار طلوعی که مدت 10 سال و 29 روز اسارت بوده است توضیح می‌دهد:«قشنگ‌ترین خاطره‌ای  از سال‌های اسارت به یاد می‌آورم عشق،صفا و یکرنگی اسرا بود و امروز چنین یکرنگی‌ای را در هیچ کجا نمی‌توان مشاهده کرد.

در کشوری مثل عراق که قانون حسابی نداشت و همه چیز بر اساس زور بود، در اردوگاه‌ها نیز فشارهای فراوانی به اسیران وارد می‌شد و نیروهای عراقی اذیت و آزار روحی و جسمی اسیران را در دستور کار داشتند.عراقی‌ها دستور داشتند به گونه‌ای با اسرای ایرانی برخورد کنند که نتوانند سالم به کشور بازگردند و دوباره خدمت کنند.

زمانی که اسیر شدم مجرد بودم و موقع بازگشت نیز جز آخرین گروه‌هایی بودم که در شهریور سال 69 به کشور بازگشتم. تنها آدرسی که از خانواده‌ام داشتم همان چیزی بود که پشت نامه‌ها برایم می‌نوشتند و پیدا کردن این آدرس بعد از آن همه سال دوری از کشور برایم سخت بود.

تصمیم گرفتم پیش از آنکه خانواده‌ام را ببنیم به مرقد امام خمینی(ره) بروم و به همین جهت با هواپیما به تهران رفتم و بعد از تجدید میثاق با بنیانگذار انقلاب، به دیدار رهبری رفتم و سپس برای دیدن خانواده‌ام به کرمانشاه بازگشتم. خانواده‌ام به شدت نگران حال من بودند و بی‌صبرانه انتظار می‌کشیدند که ببینید اینهمه سال اسارت چه بر سر من آورده. چون نگران وضعیت خانواده‌ام بودم ابتدا به منزل عمویم رفتم و بعد خانواده‌ام را از بازگشتم مطلع ساختم. »

نعره رئیس مسیحیان کاتولیک برای کمک به آزادگان

احمد تیزچنگ دیگر آزاده دفاع‌مقدس که در 14 سالگی اسیر شد. وی روایت می‌کند: «روز پنجم بهمن‌ماه سال 1361 نیروهای بعثی عراق من را اسیر کردند.رئیس مسیحیان کاتولیک، سال 1364 به اردوگاه اسرای نوجوان ایرانی آمد. او از همه آسایشگاه بازدید کرد. در پایان بازدیدش از اردوگاه، ناگهان دیدیم که او وسط محوطه اردوگاه ایستاد و صلیبش را رو به آسمان گرفت و نعره کشید. از همراهانش پرسیدیم که او چرا این کار را کرد و چه می‌گوید؟ در جواب به ما گفتند:«می‌گوید از خدا برای شما کمک می‌خواهد و از اینکه چگونه توانسته‌اید در زیر شکنجه و سختی‌های اسارت زنده بمانید، تعجب می‌کند.»

یک روز پیش از آزادی از اسارت، عراقی‌ها داخل آسایشگاه آمدند و خبر دادند که قرار است ما را آزاد کنند. باورمان نمی‌شد و احساس می‌کردیم که قرار است به اردوگاه دیگری منتقل شویم و بعد از آن به گونه‌ای سربه‌نیستمان کنند تا اینکه صبح یکی از روزهای شهریورماه از طریق مرز خسروی به ایران بازگشتیم. سه تن از عوامل عراقی تبادل اسرا کت و شلوار به تن داشتند و با تشریفات ما رابه یکی ایرانی که مسول تبادل اسرا بود تحویل دادند.آن موقع بود که دیگر مطمئن شدیم به ایران رسیده‌ایم.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۷ ، ۰۰:۰۲
محمدعلی بارانی


عملیات عاشورای 2 (محدود) در تاریخ 1364/05/24

آزادی تپه دوقلو

عملیات محدود عاشورای 2 ساعت 2 بامداد روز 24 مرداد ماه 1364 با رمز یا‌مهدی (عج) در منطقه عمومی چنگوله واقع در جنوب شهر مرزی مهران توسط نیروی زمینی سپاه پاسداران صورت پذیرفت. نیروهای خودی در این حمله یک روزه که با هدف انهدام نیروهای عراقی مستقر در منطقه آغاز شده بود، ضمن رسیدن به این هدف و کشته و زخمی نمودن و اسارت 510 نفر از نیروهای دشمن، به گردان 1 و 2 از تیپ 114 لشکر 35 عراق آسیب رساندند. همچنین چندین دستگاه خودرو و مقادیری مهمات از دشمن نابود شد و علاوه بر به غنیمت گرفتن چند قبضه خمپاره‌انداز و مهمات از دشمن، شماری سلاح سبک و سنگین نیز به دست رزمندگان اسلام افتاد و مهمتر از همه آنکه تپه دوقلو و ارتفاع 145 از دست دشمن خارج شد.

ashoora2(mahdood).jpg

خلاصه گزارش عملیات :

نام عملیات: عاشورای 2 (محدود)

زمان اجرا: 24/5/1364

مدت اجرا: یک روز

تلفات دشمن (کشته، زخمی و اسیر):‌ 510 نفر

رمز عملیات: یا مهدی (عج)

مکان اجرا: منطقه عملیاتی اروندرود، شبه جزیره فاو عراق ـ جنوبی‌ترین محور جنگ

ارگان‌های عمل‌کننده: رزمندگان نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

اهداف عملیات: انهدام نیروهای دشمن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۷ ، ۰۰:۰۲
محمدعلی بارانی






نام عملیات : فتح 9 نا منظم زمان اجرا :  1366/05/18

مدت اجرا : 5 روز  
تلفات دشمن ( کشته ، مجروح ، زخمی) : 440
رمز عملیات : یا رسول الله مکان اجرا : منطقه عمومی خرمال کردستان عرق
ارگانهای عمل کننده : قرار گاه برون مرزی رمضان از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و معارضان کرد عراق
اهداف عملیات : انهدام ارگانهای دشمن در عمق خاک کردستان عراق

نقشه محور عملیاتی

نقشه محور عملیاتی



عملیات فتح 9 (نامنظم)، اشراف بر راه شهرهای حلبچه، سید صادق و خرمال عراق.

هدف طرح مانور عملیات ‹‹فتح 9›› انهدام یگان های دشمن در عمق خاک کردستان عراق بود . این طرح با هدایت و برنامه ریزی قرارگاه عملیاتی و برون مرزی ‹‹ رمضان ›› از نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و همکاری معارضان کرد عراقی طی پنج روز در منطقه شهر ‹‹ خرمال ›› عراق به انجام رسید. عملیات فتح 9 در شامگاه 18 مرداد ماه 1366 و با رمز ‹‹ یا رسول الله (ص) ›› آغاز شد و طی آن مناطق و تاسیساتی بدین شرح آزاد گردیدند :
- روستاهای ‹‹ احمد آوار ›› ، ‹‹ زلم ›› ، ‹‹ بلانیه ›› ، ‹‹ حنورنوازان ›› ، ‹‹ بانی شر ›› ، ‹‹ میرپور ›› و ‹‹ آموزه ››.
- بلندی های 1300 ، 1250 ، 1150‌ ، 1200 ، 1100 ، 1270 ، 1610 ، 1500 ، 1642 .
همچنین نیروهای خود توانستند راه آسفالته سه شهر ‹‹ سید صادق ›› ، ‹‹ حلبچه ›› ، ‹‹ خرمال ›› را زیر دید و تیررس خود قرار دهند و با انهدام 20 دستگاه خودروی نظامی یک مهمات بزرگ و شماری سلاح نیمه سنگین تعداد 440 نفر از نیروهای دشمن را کشته و زخمی و اسیر نمودند و به مواضع پدافندی خود باز گشتند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۷ ، ۰۰:۰۲
محمدعلی بارانی

عملیات قدس5 در تاریخ 1364/05/16

این عملیات در تاریخ 16 مرداد سال 1364 با رمز ((یا علی ابن ابی طالب (ع) )) در جبهه جنوبی ( هورالهویزه ) با تلاش دلاور مردان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آغاز شد که به آزاد سازی 30 کیلومتر مربع از خاک میهن و به غنیمت گرفتن مقدار زیادی از مهمات عراق انجامید.


 عملیات قدس5،آزاد سازی 4 پاسگاه دشمن در غرب هورالهویزه

عملیات «قدس 5» برای تکمیل پیروزی‌های عملیات قدس 1 و 2 در نظر گرفته شد و هدف از انجام آن، تصرف پاسگاه «الیج» واقع در «هورالهویزه» و نزدیک شدن به «البیضه» بود. با توجه به حساسیت پاسگاه «الیج» که در سمت چپ پاسگاه «بلاله» و نزدیک البیضه قرار داشت، تأمین بیشتر جاده «خندق» و جناح راست خط پدافندی مدنظر فرماندهان سپاه پاسداران بود، زیرا احتمال می‌رفت دشمن با اتکا به خشکی‌های موجود در این محور، با نزدیک شدن به مواضع خودی، آن را مورد تهدید قرار دهد. از این رو، محدودتر شدن خط پدافندی خودی و تقلیل پاسگاه‌هایی که بر روی آب قرار داشت، از جمله اهداف این عملیات بود که رزمندگان ایرانی تقریباً به نیمی از این اهداف دست پیدا کردند.این عملیات با رمز «یا علی‌بن‌ابیطالب (ع)‌» ساعت 23 روز 15 مرداد ماه 1364 در غرب هورالهویزه آغاز شد.
 طی دو روز نبرد سی کیلومتر مربع از هور آزاد شد، همچنین 168 تن از نیروهای دشمن کشته و زخمی شده، یا به اسارت درآمدند. علاوه بر آن غنایمی از جمله چند قبضه خمپاره‌انداز، سلاح ضد هوایی تک‌لول و مانند آن از دشمن به دست آمد و گردان 3 از تیپ 701 کماندویی عراق منهدم شد.

مشخصات عملیات

نام عملیات : قدس 5
زمان اجرا : 15/5/1364
تلفات دشمن ( کشته ، مجروح ، اسیر) : 150
رمز عملیات : یا علی ابن ابی طالب (ع)
مکان اجرا : هور الهویزه- منطه عملیاتی جنوب
ارگانهای عمل کننده : مجاهدان مبارز عراقی ، رزمندگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
اهداف عملیات : تکمیل پیروزیهای عملیات قدس 1 و 2 و محدود شدن خط پدافندی و تقلیل پاسگاههایی که بر روی آب قرار داشت. تصرف پاسگاه الیج، نزدیک شدن به البیضه و تأمین بیشتر منطقه
محل نبرد: پاسگاه "الیج"
استعداد خودی: گردان امام علی(ع) از تیپ 18 الغدیر و نیروهای ویژه غواص
تلفات دشمن: 51 کشته و 18 اسیر و تعدادی زخمی
نتیجه: آزادسازی 30 کیلومترمربع در هور
غنایم: تعدادی از انواع خمپاره انداز، سلاح ضدهوایی تک لول و بخش قابل ملاحظه ای سلاح سبک .

نتایج و ارزیابی سلسله عملیاتهای محدود

سلسه عملیات قدس نشان دهنده ادامه و استمرار جنگ به هر شکل ممکن بود. این امر گذشته از دستاوردهای نظامی و آسیب پذیر کردن و انهدام دشمن، نتایج مهمی به شرح زیر داشت:
1ـ حفظ روحیه و قدرت رزمندگان اسلام.
2ـ افزایش انسجام یگانها و پرورش کادر و افزودن به تجربیات جنگی آنها.
3ـ گرم نگه داشتن جوّ جنگ در میان مردم و یگانهای عملیاتی.
4ـ تضعیف روحیه سربازان دشمن و ایجاد تزلزل در آنان.
5 ـ به ضعف کشانیدن موضع قدرت نمایی و مانور دشمن که پس از عملیات بدر با جنگ شهرها در حال افزایش بود.
6 ـ در انفعال قراردادن دشمن و گرفتن مجال هرگونه پدافند از او.
7ـ باز پس گیری بخشی از اراضی اشغالی و پیشروی در خاک دشمن.
8 ـ نشان دادن توانایی و قابلیتهای نظامی جمهوری اسلامی برای وارد آوردن فشارهای پی درپی به دشمن.
9ـ فریب دشمن و جلوگیری از هوشیاری آن نسبت به عملیاتهای اصلی و گسترده مثل والفجر هشت.
10ـ نزدیک شدن به عمق خاک دشمن در بعضی مناطق و تسلط بر خطوط ارتباطی و عقبه آنها.
11ـ بهره گیری از زمان و مشغول ساختن دشمن، برای طراحی عملیات گسترده و بازسازی و سازماندهی یگانها.
12ـ کشاندن نیروهای احتیاط دشمن به خطوط پدافندی و فرسایش آنها و نیز جلوگیری از آمادگی آنها برای مقابله با عملیات گسترده خودی.
13ـ تقویت و پشتیبانی یگانهای رزمی به وسیله مردم هر منطقه.
بدین ترتیب، سلسله عملیاتهای محدود در تابستان 1364 که بر مبنای فرمان حضرت امام خمینی (ره) برای گرم نگه داشتن جبهه ها و لزوم جلوگیری از آسودگی دشمن در برخی مناطق با هدفهای نظامی ـ سیاسی انجام گرفت، به میزان بسیاری مؤثر واقع شد و ابتکار عمل در جبهه خودی و انفعال دشمن همچنان حفظ شد و در سایه این عملیاتها، فرماندهان نظامی توانستند طراحی و آماده سازی یکی از بی نظیرترین و موفق ترین عملیاتهای


نقشه عملیات


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۷ ، ۰۰:۰۲
محمدعلی بارانی

سالروز شهادت سرلشکر خلبان عباس بابایی در تاریخ 1366/05/15

شهید عباس بابایی

عباس بابایی صبح روز پانزدهم مرداد ماه،(روز عید قربان) سال ۶۶ به منظور شناسایی منطقه و تعیین راه کار اجرای عملیات، با یک فروند هواپیمای آموزشی اف–۵ از پایگاه هوایی تبریز به پرواز درآمد و وارد آسمان عراق شد.

به گزارش ایسنا، عباس بابایی سال ‌١٣٢٩ در شهرستان قزوین متولد شد. دوره ابتدایی و متوسطه را در همان شهر به تحصیل پرداخت و در سال ‌١٣٤٨ به دانشکده خلبانی نیروی هوایی راه یافت و پس از گذراندن دوره آموزش مقدماتی، برای تکمیل دوره به آمریکا اعزام شد.

توصیف یک آمریکایی از روحیات عباس بابایی

در سال ‌١٣٤٩، برای گذراندن دوره خلبانی به آمریکا رفت. طبق مقررات دانشکده می‌بایست به مدت دو ماه با یکی از دانشجویان آمریکایی هم اتاق می‌شد. آمریکایی‌ها در ظاهر هدف از این برنامه را پیشرفت دانشجویان در روند فراگیری زبان انگلیسی عنوان می‌کردند اما واقعیت چیز دیگری بود. چون عباس در همان شرایط تمام واجبات دینی خود را انجام می‌داد و از بی‌بند و باری موجود در جامعه آمریکا بیزار بود. هم اتاقی او در گزارشی که از ویژگی‌ها و روحیات عباس نوشته، یادآور می‌شود که بابایی فردی منزوی و در برخوردها، نسبت به آداب و هنجارهای اجتماعی بی‌تفاوت است. از رفتار او بر می‌آید که نسبت به فرهنگ غرب دارای موضع منفی است و شدیداً به فرهنگ سنتی ایران پایبند است.

همچنین اشاره کرده که او به گوشه‌ای می‌رود و با خودش حرف می‌زند که منظور او نماز و دعا خواندن عباس بوده است.

نماز عباس بابایی و احترام ژنرال آمریکایی

خود عباس ماجرای فارغ‌التحصیلی از دانشکده خلبانی آمریکا را چنین تعریف کرده است:«دوره خلبانی ما در آمریکا تمام شده بود، اما به خاطر گزارشاتی که در پرونده خدمتم درج شده بود، تکلیفم روشن نبود و به من گواهینامه نمی‌دادند تا این که روزی به دفتر مسئول دانشکده که یک ژنرال آمریکایی بود، احضار شدم. به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم. او از من خواست که بنشینم. پرونده من در مقابلش و روی میز بود. ژنرال آخرین فردی بود که می‌بایستی نسبت به قبول و یا رد شدنم اظهارنظر می‌کرد.

او پرسش‌هایی کرد که من پاسخش را دادم.از سؤال‌های ژنرال برمی‌آمد که نظر خوشی نسبت به من ندارد. این ملاقات ارتباط مستقیمی با آبرو و حیثیت من داشت زیرا احساس می‌کردم که رنج دو سال دوری از خانواده و شوق برنامه‌هایی که برای زندگی آینده‌ام در دل داشتم همه در یک لحظه در حال محو شدن است و باید دست خالی و بدون دریافت گواهینامه خلبانی به ایران برگردم. در همین فکر بودم که در اتاق به صدا درآمد و شخصی اجازه خواست تا داخل شود. او ضمن احترام، از ژنرال خواست تا برای انجام کار مهمی به خارج از اتاق برود، با رفتن ژنرال، من لحظاتی را در اتاق تنها ماندم.

به ساعتم نگاه کردم، وقت نماز ظهر بود. با خود گفتم، کاش در اینجا نبودم و می‌توانستم نماز را اول وقت بخوانم. انتظارم برای آمدن ژنرال طولانی شد. گفتم که هیچ کار مهمی بالاتر از نماز نیست، همین جا نماز را می‌خوانم. ان‌شاالله تا نمازم تمام شود، او نخواهد آمد. به گوشه‌ای از اتاق رفتم و روزنامه‌ای را که همراه داشتم به زمین انداختم و مشغول نماز خواندن شدم. در حال خواندن نماز بودم که متوجه شدم ژنرال وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه کنم؟ نماز را ادامه بدهم یا بشکنم؟ بالاخره گفتم، نمازم را ادامه می‌دهم، هرچه خدا بخواهد همان خواهد شد. نماز را تمام کردم و در حالی که بر روی صندلی می‌نشستم از ژنرال معذرت‌خواهی کردم. ژنرال پس از چند لحظه سکوت، نگاه معناداری به من کرد و گفت: چه می‌کردی؟

گفتم: عبادت می‌کردم.

گفت: بیشتر توضیح بده.

گفتم: در دین ما دستور بر این است که در ساعت‌های معین از شبانه‌روز باید با خداوند به نیایش بپردازیم و در این ساعت زمان آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در اتاق استفاده کردم و این واجب دینی را انجام دادم.

ژنرال با توضیحات من سری تکان داد و گفت: همه این مطالبی که در پرونده تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست، این طور نیست؟ پاسخ دادم: بله همین طور است. لبخند زد. از نوع نگاهش پیدا بود که از صداقت و پایبندی من به سنت و فرهنگ و رنگ نباختنم در برابر تجدد جامعه آمریکا خوشش آمده است. با چهره‌ای بشاش خودنویس را از جیبش بیرون آورد و پرونده‌ام را امضا کرد. سپس با حالتی احترام‌آمیز از جا برخاست و دستش را به سوی من دراز کرد و گفت: به شما تبریک می‌گویم. شما قبول شدید. برای شما آرزوی موفقیت دارم. من هم متقابلاً از او تشکر کردم. احترام گذاشتم و از اتاق خارج شدم. آن روز به اولین محل خلوتی که رسیدم به پاس این نعمت بزرگی که خداوند به من عطا کرده بود، دو رکعت نماز شکر خواندم.»

ورود هواپیماهای اف-۱۴

با ورود هواپیماهای پیشرفته اف – ‌١٤ به نیروی هوایی، بابایی که جزو خلبان‌های تیزهوش و ماهر در پرواز با هواپیمای شکاری اف – ‌٥ بود، به همراه تعداد دیگری از همکاران برای پرواز با هواپیمای اف–۱۴ انتخاب و به پایگاه هوایی اصفهان منتقل شد.

با اوج‌گیری مبارزات علیه نظام ستمشاهی، بابایی به عنوان یکی از پرسنل انقلابی نیروی هوایی، در جمع دیگر افراد متعهد ارتش به میدان مبارزه وارد شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وی گذشته از انجام وظایف روزمره، به عنوان سرپرست انجمن اسلامی پایگاه، به پاسداری از دستاوردهای پرشکوه انقلاب اسلامی پرداخت.

بابایی با دارا بودن تعهد، ایمان، تخصص و مدیریت اسلامی چنان درخشید که شایستگی فرماندهی وی محرز و در تاریخ ‌۱۳۶۰/۵/۷ فرماندهی پایگاه هشتم هوایی بر عهده او گذاشته شد.

فرماندهی آبادگر

به هنگام فرماندهی پایگاه، با استفاده از امکانات موجود آن، به عمران و آبادانی روستاهای مستضعف‌نشین حومه پایگاه و شهر اصفهان پرداخت و با تأمین آب آشامیدنی و بهداشتی، برق و احداث حمام و دیگر ملزومات بهداشتی و آموزشی در این روستا، گذشته از تقویت خط سازندگی انقلاب اسلامی، در روند هرچه مردمی کردن ارتش و پیوند هرچه بیشتر ارتش با مردم خدمات شایان توجهی را انجام داد.

بابایی، با کفایت، لیاقت و تعهد بی‌پایانی که در زمان تصدی فرماندهی پایگاه اصفهان از خود نشان داد، در تاریخ ۱۳۶۲/۲/۹ با ارتقا به درجه سرهنگی به سمت معاون عملیات نیروی هوایی منصوب و به تهران منتقل شد.

۳۰۰۰ ساعت پرواز جنگی

او با روحیه شهادت‌طلبی به همراه شجاعت و ایثاری که در طول سالها در جبهه‌های نور و شرف به نمایش گذاشت، صفحات نوین و زرینی به تاریخ دفاع مقدس و نیروهای هوایی ارتش نگاشت و با بیش از ‌٣٠٠٠ ساعت پرواز با انواع هواپیماهای جنگنده، قسمت اعظم وقت خویش را در پروازهای عملیاتی و یا قرارگاه‌ها و جبهه‌های جنگ در غرب و جنوب کشور سپری کرد و به همین ترتیب چهره آشنای «بسیجیان» و یار وفادار فرماندهان قرارگاه‌های عملیاتی بود و تنها از سال ‌١٣٦٤ تا هنگام شهادت، بیش از ‌٦٠ مأموریت جنگی را با موفقیت کامل به انجام رسانید.

برای پیشرفت سریع عملیات‌ها و حسن انجام امور، تنها به نظارت اکتفا نمی‌کرد، بلکه شخصاً پیشگام می‌شد و در جمیع مأموریت‌های جنگی طراحی شده، برای آگاهی از مشکلات و خطرات احتمالی، اولین خلبان بود که شرکت می‌کرد.

سرلشکر بابایی به علت لیاقت و رشادت‌هایی که در دفاع از نظام، سرکوبی و دفع تجاوزات دشمنان از خود بروز داد، در تاریخ ‌۶۶/۲/۸، به درجه سرتیپی مفتخر شد.

سرتیپ بابایی معاون عملیات نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به هنگام بازگشت از یک مأموریت برون مرزی، هدف گلوله ضد هوایی قرار گرفت و به شهادت رسید.

شرح شهادت

عباس بابایی صبح روز پانزدهم مرداد ماه،(روز عید قربان) سال ۶۶ به همراه یکی از خلبانان نیروی هوایی (سرهنگ نادری) به منظور شناسایی منطقه و تعیین راه کار اجرای عملیات، با یک فروند هواپیمای آموزشی اف–۵ از پایگاه هوایی تبریز به پرواز درآمد و وارد آسمان عراق شد. پس از انجام مأموریت، به هنگام بازگشت، در آسمان خطوط مرزی، هدف گلوله‌های تیربار ضد هوایی قرار گرفت و از ناحیه سر مجروح شد و بلافاصله به شهادت رسید.

یکی از راویان مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ درباره این واقعه نوشته است:«به دنبال اصابت گلوله به هواپیمای سرتیپ بابایی و اختلالی که در ارتباط هواپیما و پایگاه تبریز به وجود آمد،پایگاه مزبور به رابط هوایی سپاه اعلام کرد که یک فروند هواپیمای خودی در منطقه مرزی سقوط کرد؛ برای کمک به یافتن خلبان و لاشه آن هر چه سریعتر اقدام کنید. مدت کوتاهی از اعلام این موضوع نگذشته بود که فرد مذکور مجدداً تماس گرفت و در حالی که گریه امانش نمی‌داد، گفت: هواپیمای مورد نظر توسط خلبان به زمین نشست ولی یکی از سرنشینان آن به علت اصابت تیر در داخل کابین به شهادت رسیده است.»

راوی در مورد بازتاب شهادت بابایی در جمع برادران سپاه نوشته است:«برخی فرماندهان ارشد سپاه در جلسه‌ای مشغول بررسی عملیات بودند که تلفنی خبر شهادت تیمسار بابایی به اطلاع برادر رحیم (سرلشکر رحیم صفوی) رسید. با شنیدن این خبر، جلسه تعطیل شد و اشک در چشمان حاضرین به خصوص آنان که آشنایی بیشتری با شهید بابایی داشتند ، حلقه زد.»

نقل شده که وی چند روز قبل از شهادت در پاسخ پافشاری‌های بیش از حد دوستانش جهت عزیمت به مراسم حج گفته بود:«تا عید قربان خودم را به شما می‌رسانم.»

بابایی در هنگام شهادت ‌٣٧ سال داشت. او اسوه‌ای بود که از کودکی تا واپسین لحظات عمر گرانقدرش همواره با فداکاری و ایثار زندگی کرد و سرانجام نیز در روز عید قربان، به آرزوی بزرگ خود که مقام شهادت بود نائل شد و نام پرآوازه‌اش در تاریخ پرا فتخار ایران جاودانه شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۷ ، ۰۰:۰۱
محمدعلی بارانی


عملیات نصر 7 در تاریخ  1366/05/14


عملیات نصر 7  چهاردهم مرداد 1366 در منطقه عمومی استان سلیمانیه کردستان عراق با هدف انسداد معبر ضد انقلاب در غرب کشور و تصرف ارتفاع مهم دوپازا   انجام شد.
**
تابستان سال 1366 با درگیری محدود ایران و آمریکا در خلیج فارس همراه بود. از طرفی زمان انجام عملیات در غرب کشور فرماندهان را بر آن داشت که حرکتی را به سوی غرب آغاز کنند. طی این مدت عملیات های نصر 4، 5 و 7 در جبهه شمالی به اجرا درآمد که با آزادسازی بلندیهای مهی از خاک عراق همراه بود.
عملیات نصر 7 در تاریخ 14 مرداد 1366 با رمز ‹‹یا فاطمه الزهرا (س)›› در منطقه عمومی ‹‹سلیمانیه›› عراق به اجرا درآمد.
این عملیات که به تصرف ارتفاع مهم ‹‹دوپازا›› و انسداد معبر ضد انقلاب درغرب کشور همراه بود. شامل منطقه ای به وسعت 30 کیلومتر مربع می شد. تهاجم وسیع نیروهای خودی سبب گردید که علی رغم هوشیری نسبی دشمن کلیه اهداف عملیات در مرحله نخست به دست آید.
مرحله دوم آن نیز پس از اجرای آتش توپخانه روی مواضع دشمن از دو محور آغاز شد. نیروهای ایرانی پس از سه ساعت درگیری اولین قله از بلندی های ‹‹بلفت›› را به تصرف درآورده و جاده آسفالت سردشت- قلعه دیزه و پاسگاه مرزی بلفت را در دست خود گرفتند.
در این عملیات 4 فروند چرخبال، ده ها قبضه خمپاره انداز، 10 دستگاه تانک و نفربر. 50 دستگاه خودرو و مقداری زیادی سلاح سبک و نیمه سنگین دشمن منهدم شد. 1 تیپ و 7 گردان عراق از بین رفت و کشته و زخمی ها و اسرای عراق به 1285 نفر رسید.
**
حضور دشمن روی ارتفاعات منطقه سردشت – به ویژه ارتفاع دوپازا – نه تنها استقرار نیروهای خودی را در منطقه با مشکلات زیادی مواجه می کرد، بلکه با زیرپوشش قرار دادن عناصر ضد انقلاب، تردد آنها را نیز تسهیل می نمود. بر همین اساس، انجام عملیات به منظور رفع این معضل در دستور کار فرماندهی سپاه پاسداران قرار گرفت.

اهداف عملیات


- خارج کردن منطقه عمومی سردشت از دید و تیر دشمن.
- ایجاد خط مناسب پدافندی در نوار مرزی .
- زیر دید و تیر قرار دادن شهر قلعه دیزه عراق.
- مهار تردد عناصر ضد انقلاب در محور سردشت.

موقعیت منطقه

سلسله ارتفاعات دوپازا (2791)، که از بلندترین ارتفاعات منطقه محسوب می شود، در 13 کیلومتری جنوب سردشت و در نوار مرزی واقع است. این ارتفاعات از شمال به دو ارتفاعاسپیدان وبفلت؛ از جنوب به ارتفاعاتلک لک، شهید زین الدین،فرفری وکله قندی؛ از شرق به کوه هایرستم آلیان و کانی رش و از غرب به دشت و شهرقلعه دیزه عراق محدود می شود.

استعداد دشمن

مسئولیت پدافند از این منطقه بر عهده تیپ 97 پیاده از لشکر 24 عراق بود که بعد از عملیات نصر 5، این تیپ با چند گردان از تیپ های 81 و 18 پیاده و نیز گردان 49 تانک – که در احتیاط لشکر 24 بود – تقویت شد.

با شروع عملیات، یگان های زیر نیز وارد منطقه عملیات گردیدند:

- تیپ های 71، 29، 78، 505 و 439 پیاده.
- تیپ 17 زرهی.
- یک گردان کماندویی از سپاه یکم.
- دو گردان کماندویی از سپاه پنجم.
- یک گردان کماندویی از سپاه 24.
- یک گروهان کماندویی از سپاه 28.

هم چنین، توپخانه دشمن به استعداد حدود شش گردان بود.


سازمان رزم خودی


قرارگاه قدس:


- لشکر 27 محمد رسول الله (ص) به استعداد 5 گردان.
- لشکر31 عاشورا به استعداد 3 گردان.
- تیپ مستقل 18 الغدیر به استعداد 2 گردان.
- تیپ مستقل 29 نبی اکرم(ص) به استعداد 3 گردان.
هم چنین، هفت گردان توپخانه از سپاه و دو گردان توپخانه از ارتش تحت امر قرارگاه قدس بودند.

طرح عملیات
عملیات می بایست در حدفاصل ارتفاعاتدوپازا وتپه شاه مراد و در دو مرحله انجام شود. در مرحله اول، تصرف ارتفاعاتدوپازا و یال های آن، تپهشاه مراد و یال ارتفاعاتبلفت – واقع در خاک ایران – مورد تأکید قرار گرفت. در مرحله دوم نیز تصرف ارتفاعاتبلفت – واقع در خاک عراق – در دستور کار بود.   هم چنین، نیروها می بایست از سه محور زیر وارد عمل شوند:

محور 1: شمال تپهشاه مراد.
محور 2: از قله اصلیدوپازا به سمت جنوب.
محور 3: از سمت راست قلهدوپازا تایال بلفت خودی در شمالدوپازا.

شرح عملیات

ساعت 24 روز 13/5/1366 یگان های عملیاتی از خط پدافندی خودی حرکت کرده و بر اساس طرح مانور می بایست رأس ساعت 2 بامداد درگیری را آغاز نمایند. در ساعت مقرر، به علت پرتاب منور و نیز تیراندازی دشمن درون شیارها هیچ یک از یگان ها برای شروع درگیری آماده نبودند. این وضعیت ادامه داشت تا این که در ساعت 30: 2 عملیات با رمز مبارک «یا زهرا(س)» در محور 3 آغاز شد. پنج دقیقه بعد نیروهای دو محور دیگر نیز با دشمن درگیر شدند.

در حالی که نیروهای دشمن پس از اندک مقاومتی عقب نشینی می کردند، قوای خودی با موفقیت در سراسر خط به پیش می رفتند. در این میان، نیروهای محور3 ، ساعت 50: 2 هنوز نتوانسته بودند ارتفاع سمت راست قله اصلی را که نقطه الحاق آنها با نیروهای محور 2 بود، تصرف کنند. نیروهای محور 1 نیز قسمت عمده ای از اهداف خود را تصرف کرده و در حال پاکسازی بودند.

در ساعت 40: 3 با تصرف ارتفاعات سمت راستقله دوپازا، الحاق محورهای 2 و 3 انجام شد. این در حالی است که دشمن روی سه ارتفاع دیگر محور 3 همچنان در حال مقاومت بود. حدود ساعت 6 یکی از ارتفاعات مذکور (چهارمین ارتفاع در منتهی الیه شمال دوپازا) توسط نیروهای محور 3 تسخیر شد. در همین زمان، قوای محور 1 نیز مابقی اهداف خود را تأمین کرده و سپس روییال دوپازامستقر گردیدند.

در ساعت 8 نیروهای محور 2 ضمن درگیری شدید با دشمن، ارتفاع پشت قله اصلی را به تصرف در آوردند. نیروهای محور 3 نیز توانستند اهداف باقی مانده در جناح راست دوپازا و روی یال بلفت خودی را تأمین کنند. به این ترتیب، مرحله اول عملیات با موفقیت به پایان می رسد و یگان ها با استقرار روی ارتفاعات به تحکیم مواضع خود می پردازند.

در ساعت 10 صبح، نیروهای دشمن پس از اجرای آتش سنگین توپخانه، با حمایت تانک ها و هلی کوپترهای خود پاتک کرده و با نیروهای خودی در محورهای 1 و 3 درگیر می شود و نهایتاً در ساعت 11 ضمن تحمل تلفات عقب نشینی می کنند.

از ساعت 16 مقدمات مرحله دوم آغاز می گردد. در این ساعت، ابتدا روی مواضع دشمن اجرای آتش می شود، سپس در ساعت 18 نیروهای پیاده به صورت آتش و حرکت از دو محور جاده و یالبلفت به سمت دشمن حمله ور می شوند. نیروهای عراقی که تا این زمان زیر آتش پرحجم خودی متحمل تلفات زیادی شده بودند، پس از مقاومت اندکی تسلیم شدند. به این ترتیب، در اولین ساعات درگیری قله اول بلفت سقوط می کند. ساعتی بعد، پس از اجرای آتش سنگین روی قله اصلیبلفت، نیروهای پیاده پیشروی کرده و ضمن درگیری با دشمن به تدریج منطقه را آزاد می کنند. دشمن که می دانست با از دست دادن ارتفاعبلفت می بایست خط پدافندی اش را در فاصله دورتری تشکیل دهد، سعی می کرد با اعزام نیروهای احتیاط، پیشروی نیروی مقابل را متوقف کند.

پس از ساعت ها درگیری، نیروهای خودی موفق شدند تا صبح روز بعد آخرین قلهبلفت را فتح کرده و آن را پاکسازی کنند. به این ترتیب، مرحله دوم عملیات نیز با موفقیت به پایان می رسد.

با توجه به اهمیت این منطقه، دشمن طی ده شبانه روز با پاتک های سنگی خود کوشید تا مناطق متصرف را بازپس گیرد، لیکن تنها موفق شد در نهمین پاتک، که در نزدیک های صبح روز 23/5/66 انجام شد، قله اصلیبلفت را تصرف کرده و تا نیمه این ارتفاع پیش رود.

با اقدام به موقع و سریع فرماندهی عملیات جهت تمرکز آتش روی قله اصلی، دشمن در ساعت 40: 7 با تحمل تلفاتی از این قله عقب نشست. در ساعت 10: 10 مجدداً دشمن با سازماندهی و تقویت سریع نیروهای خودی و با حمایت آتش توپخانه و پشتیبانی چندین هلی کوپتر به قله اصلیبلفت یورش برده و برای دومین بار در این روز قله مذکور را تصرف کرد. از ساعت 11 الی 30: 11  آتش متمرکز خود را روی این قله ریخته و سپس نیروهای پیاده جهت بازپس گیری مجدد قله وارد عمل شدند و در نتیجه، بار دیگر قله اصلی بلفت از تصرف دشمن خارج شد.

نیروهای عراقی همچنان به تلاش خود برای دستیابی به این قله ادامه دادند، به طوری که در ساعات بعد قله مذکور در چندین بار مورد هجوم آنها قرار گرفت. بر همین اساس و به منظور جلوگیری از وارد آمدن تلفات به قوای خودی و نیز دستیابی به خط پدافندی مطمئن فرمان عقب نشینی از قله مذکور صادر می شود.

نتایج عملیات


- تصرف سلسله ارتفاعات دوپازا.
- قطع دید وتیررسی دشمن از منطقه عقبه خودی و متقابلاً در دید و تیررس قرار گرفتن عقبه دشمن.
- دستیابی به میدانی وسیع جهت ادامه عملیات.
- به اسارت درآوردن 259 نفر و کشته و زخمی شدن حدود 7000 نفر از دشمن.
- انهدام 9 انبار مهمات.
- انهدام 10 تانک و چند عراده توپ.
- انهدام 14 خودرو.

وارد آوردن 50 تا 60 درصد خسارت به یگان های دشمن:

- تیپ 81 پیاده با 4 گردان.
- گردان 2 از تیپ 18 (این گردان تحت امر تیپ 97 بود).
- تیپ 97 با 4 گردان.
- تیپ 29 پیاده.
- گردان کماندویی از لشکر24.




نگاهی دیگر به عملیات نصر 7

 در خرداد ماه سال 1366، همزمان با انجام عملیات نصر 4 در محور ماووت، نیروی زمینی سپاه پاسداران، به قرارگاه قدس ماموریت داد تا عملیات نصر 7 را در منطقه عمومی سردشت و بر روی ارتفاعات جنگلی بانی گدار، منافقین (نامگذاری ارتفاع به وسیله سازمان رزم خودی انجام شده) و چهارقلو با هدف مسدود کردن تنگه و رسیدن به رودخانه گلاس، انجام دهد. برای این منظور، لشکرهای 27 حضرت رسول(ص) و 7 ولی عصر(عج) در نظر گرفته شدند. اما بررسی منطقه از جنبه عملیاتی، روشن ساخت که این یگانها برای انجام عملیات کافی نیستند و به توان بیشتری نیاز است از این رو، منطقه عملیاتی محدودتر شد و ارتفاعات فرفری و کله قندی در جنوب ارتفاعات دوپازا برای انجام یک تک محدود انتخاب شدند تا زمینه برای عملیات بعدی فراهم شود.
پس از عملیات نصر 5، لشکر 27 رسول(ص) سپاه پاسداران در خط پدافندی عملیات نصر 5 مستقر شد تا به کمک تیپ 18 الغدیر در منطقه پدافند کند. لشکر 27 حضرت رسول(ص)، سپس عملیات بر روی ارتفاع دوپازا را به قرار گاه قدس پیشنهاد کرد، که با آن موافقت شد. و بدین ترتیب، عملیات نصر 7 در دستور کار قرار گرفت.
 هدف عملیات
مهمترین هدفهای تاکتیکی این عملیات عبارت بودند از: 1- خارج کردن منطقه عمومی سردشت از دید و تیر دشمن ودر نتیجه، قطع آتش موثر دشمن روی منطقه، 2- ایجاد خط پدافندی مناسب در طول مرز، 3- به دست آوردن جا پای مناسب برای انجام عملیاتهای بعدی.
موقعیت منطقه
 ارتفاع دوپازا (2791 متر) به عنوان بلندترین ارتفاع منطقه در امتداد سلسله ارتفاعات دوپازا در 13 کیلومتری غرب سردشت در خط نوار مرزی قرار دارد. دوپازا از شمال به دو ارتفاع اسپیدان و بلفت، از جنوب به ارتفاعات لک لک، شهید زین الدین، کله قندی و فرفری محدود می شود و از شرق به کوههای رستم آلیان و کانی رش و در غرب به دشت قلعه دیزه و شهر قلعه دیزه عراق منتهی می شود.
 وضعیت دشمن
 منطقه عملیاتی در قلمرو سپاه یکم ارتش عراق قرار داشت در آن منطقه، لشکر24، گردان 49 زرهی با 30 تانک و شش گردان توپخانه، مستقر بودند علاوه بر این ، چهارگردان به عنوان احتیاط منطقه وظیفه داشتند، از یگانهای درخط پشتیبانی کنند.
 به دلیل اهمیت ارتفاعات دوپازا و نقش آن در تسلط بر منطقه دور تا دور ارتفاعات کانالی به عرض 50 سانتی متر و به ارتفاع دو متر حفر شده بود. افزون بر این، استفاده از استحکامات شامل سیم خاردار، مین و برخی مواضع دیگر خط پدافندی دشمن را بیشتر تقویت کرده بود.
به ویژه پس از عملیات نصر که حساسیت بیشتر دشن را در پی داشت، لشکر 24 تلاش می کرد، از تحرکات خودی در این محور و هدفهای آن آگاهی یابد، از این رو نسبت به تک خودی حساسیت داشت و به همین دلیل خط دشمن با دو گروهان و جابه جایی تیپ 81 با تیپ 114 و برخی اقدامات دیگر، تقویت شد.
 شرح عملیات
    در 14 مرداد 1366، در ساعت 30:2 بامداد، عملیات نصر 7 آغاز شد و تا صبح، سلسله ارتفاعات دوپازا، یال ارتفاعات بلفت، ارتفاع صخره ای و یال ارتفاع دوپازا به تصرف نیروهای خودی درآمد. دشمن با مشاهده عزم رزمندگان، پس از کمی مقاومت، اقدام به عقب نشینی کرد. تنها در دو نقطه دشمن مقاومت بیشتری از خود نشان داد که درهم شکسته شد. ارتفاع پشت قله اصلی در محدوده لشکر 27 حضرت رسول(ص) و چهارمین ارتفاع واقعی در منتهی الیه شمالی دوپازا در محور لشکر 31 عاشورا.
مسئله قابل ملاحظه در این عملیات تلفات بسیار اندک نیروهای خودی در حین حمله به دشمن بود، به گونه ای که لشکر 27 حضرت رسول(ص) تا صبح عملیات، تنها یک شهید داشت . این مسئله نشان دهنده غافل گیر شدن دشمن بود. از حدود ساعت 10 صبح، دشمن، در چند محور اقدام به پاتک کرد که سرکوب شد. در این میان آتش و تعرض دشمن به جناح چپ بیشتر جلب توجه می کرد، از این رو فرمانده قرارگاه قدس به تیپ 33 المهدی دستور داد، وارد منطقه شده و درکنار تیپ 18 الغدیر قرار گیرد.
براساس طرح مانور، تیپ 29 نبی اکرم(ص) ، در شب دوم، مرحله دوم عملیات را به منظور تصرف ارتفاع بلفت آغاز کرد و در همان ساعات نخست درگیری موفق شد قله اصلی این ارتفاع را آزاد کند . پس از این، جنگ برای تصرف سایر مواضع دشمن در ارتفاع، ادامه یافت و با کمک آتش پشتیبانی، پیشروی های بعدی صورت گرفت و تا صبح، ارتفاع بلفت به طور کامل تصرف شد. صبح روز اول و روزهای بعد (تا 23 مرداد 1366) دشمن ده بار به ارتفاع بلفت حمله کرد اما تمام آنها با مقاومت رزمندگان اسلام، درهم شکسته شد و منطقه تصرف شده تثبیت شد.
نتایج
دراین عملیات تمام هدفهای مورد نظر تصرف شد و دشمن پس از 9 روز تلاش و حمله به مواضع تصرف شده، نتوانست موفقیتی به دست آورد.
 در این عملیات 250 تن از نیروی دشمن به اسارت درآمدند و براساس اطلاعات به دست آمده ا ز آنها، کلیه یگان های دشمن که در منطقه حضور داشتند، 50 تا 60 درصد متحمل تلفات شده بودند. در سه روز نخست عملیات (14 تا 16 مرداد 1366) از نیروهای خودی، 733 تن مجروح و 175 تن به شهادت رسیدند.
 
خلاصه گزارش عملیات
نام عملیات : نصر 7 زمان اجرا :14/5/1366
تلفات دشمن ( کشته ، مجروح ، اسیر ) : 1285
رمز عملیات : یا فاطمه زهرا (س)
مکان اجرا : منطقه عمومی استان سلیمانیه کردستان عراق – محور شمالی جنگ
ارگانهای عمل کننده : رزمندگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
اهداف عملیات : انسداد معبر ضد انقلاب در غرب کشور و تصرف ارتفاع مهم دوپازا  

نقشه عملیات

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۷ ، ۰۰:۰۲
محمدعلی بارانی

عملیات والفجر 3 در تاریخ 1362/05/07



نقشه عملیات والفجر 3

شناسنامه عملیات:


نام عملیات

 والفجر 3

رمز عملیات

یا الله

منطقه عملیات

جبهه میانی ـ مهران

زمان عملیات

 7 تا 20 /5 /1362

هدف

آزادسازی ارتفاعات زالوآب، نمه کلان بو و قسمتی از ارتفاعات قلاویزان و خارج ساختن شهر مهران از زیر دید و تیر دشمن

نوع عملیات

 نیمه گسترده

فرماندهی عملیات

مشترک (سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی)

سازمان عملیات

 مشترک (سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی)

استعداد نیروهای درگیر خودی

24 گردان پیاده، یک گردان زرهی، یک گردان مکانیزه و 4 آتشبار توپخانه از سپاه و 4 گردان پیاده و 3 گردان زرهی و 9 آتشبار توپخانه از ارتش

استعداد نیروهای درگیر دشمن

44 گردان پیاده، 7 گردان زرهی، 3 گردان مکانیزه، 4 گردان کماندو و 3 گردان توپخانه

نتایج عملیات

آزادسازی دو جاده ایلام ـ مهران ـ دهلران؛ آزادسازی ارتفاعات زالوآب و نمه کلان بو؛ آزادسازی دشت مهران؛ برقراری ارتباط جبهه‌های میانی و جنوبی از طریق این دو جاده

تلفات دشمن

10000 کشته و زخمی و 509 اسیر

خسارات دشمن

انهدام 200 تانک و نفربر، 100 خودرو، 6 هلی‌کوپتر، 16 قبضه ادوات، 3 دستگاه مهندسی و 20 انبار مهمات

غنائم

31 قبضه ادوات، 5 دستگاه مهندسی

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۷ ، ۰۰:۰۱
محمدعلی بارانی








عملیات مرصاد در تاریخ 1367/05/03
عملیات مرصاد روز 5/5/1367 با رمز «یا صاحب الزمان (عجل‌الله تعالی وجه الشریف) ادرکنی» برای مقابله با حرکت منافقین و بازپس‌گیری اشغال شده انجام گرفت.
در این عملیات که با فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب‌اسلامی و با پشتیبانی هوا نیروز ارتش اجرا شد، رزمندگان از سه محور چهارزبر، جاده قلاجه و جاده اسلام آباد- پل دختر وارد عمل شدند و نیروهای ضد انقلاب را تا پشت نوار مرزی عقب راند؛ اما قوای ارتش عراق، ارتفاعات مرزی را همچنان در اشغال خود نگه داشتند. در عملیات مرصاد، بیش از 120 دستگاه تانک، 400 دستگاه نفربر، 240 قبضه خمپاهره انداز 60 و 80 میلیمتری و 30 عراده توپ 106 میلیمتری دشمن منهدم شدند. همچنین بیش از 20 تیپ مشترک منافقین و ارتش عراق متلاشی شد و تعداد کشته و زخمی‌های دشمن از مرز 4800 تن گذشت. در این عملیات، نزدیک به 1000 قبضه آر. پی. جی 7، 700 قبضه تیربار کلاشینکوف، ده‌ها دستگاه خودرو، ده‌ها دستگاه تانک و نفربر، تعدادی تجهیزات پیشترفته الکترونیکی و مخابراتی و مقادیری اسناد درون گروهی منافقین به دست رزمندگان ایران افتاد.
شش روز پس از قبول قطعنامه توسط ایران و در شرایطی که نیروهای عراقی با زیر پا گذاشتن توافقات ۵۹۸ مجددا به خرمشهر حمله کرده و تا آستانه تصرف آن پیش رفته بودند، سازمان مجاهدین عملیاتی با نام فروغ جاویدان را آغاز کرد.
مسعود رجوی در شب آغاز عملیات گفت: «براساس تقسیمات انجام شده، ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید... کاری که ما می خواهیم انجام دهیم در حد توان و اشل یک ابرقدرت است؛ چون فقط یک ابرقدرت می تواند کشوری را ظرف این مدت تسخیر کند... از پایگاه نوژه هم ترسی نداشته باشید؛ هر سه ساعت به سه ساعت دستور می دهم هواپیماهای عراقی بیایند و آنجا را بمباران کنند. پایگاه هوایی تبریز را هم با هواپیما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهیم داد... علاوه بر آن، ضد هوایی و موشک سام ۷ هم که داریم... هوانیروز عراق تا سرپل ذهاب به همراه ستون ها خواهد بود. از نظر هوایی ناراحت نباشید چون هواپیماهای عراقی پشتیبان ما هستند و تمام ماشین ها به صورت ستون حرکت می کنند.»
****
شکست در عملیات فروغ، باعث شکسته شدن رجوی در ذهن تعداد زیادی از نیروها و ریزش سازمان گردید بطوریکه تعداد کثیری از اعضا و هواداران سازمان جدا شدند.
در توجیه شکست عملیات ، رجوی گفت: تمامی اتکاء ما به ارتش و ایدئولوژیمان بود و روی عناصر سیاسی کار جدی صورت نداده‌ایم و آن را با قیام کربلا قیاس نمود که امام‌ حسین(ع) نیز تمامی اتکای را بر دو عنصر شمشیر و ایدئولوژی خود نهاد و از معادله‌های سیاسی چشم‌پوشی کرد!! و همین باعث شکست گردید .

مقدمه

در تیرماه 1367 جمهوری اسلامی ایران رسما قطعنامه 598 را پذیرفت در حالی که از بدو تصویب این قطعنامه در 30 تیر 1366، ایران آن را رد نکرده بود و برای تأمین اهداف خود، از طریق مذاکره با دبیرکل سازمان ملل، برای پذیرش قطعنامه شروطی را طی نموده بود و در واقع عملا آن را به صورت مشروط پذیرفته بود.

اما به دلیل کارشکنی آمریکا، انگلیس و فرانسه در طول مذاکرات و ورود مستقیم آمریکا به جنگ با ایران، پس از مشورت و تصمیم مسئولان عالی‌رتبه، با موافقت امام خمینی، در 27 تیرماه سال 67 ایران اعلام کرد قطعنامه 598 را بدون قید و شرط پذیرفته است.

اما ارتش صدام در تاریخ 31 تیرماه به خاک ایران حمله کرد و از منطقه جنوب به سمت خرمشهر و اهواز پیشروی نمود. پس از ضد حملات موفق ایران، ارتش عراق در جبهه‌های میانی و غرب کشور نیز به عملیات نظامی مبادرت کرد که آنها هم با بسیج مجدد نیروهای مردمی و نظامی جمهوری اسلامی، ناموفق شدند. در نتیجه نیروهای عراقی عقب نشینی کردند و رژیم عراق در اول و سوم مرداد ماه رسما عقب‌نشینی خود را از جبهه‌های جنوب و میانی و غرب کشور اعلام نمود. اما هم زمان عملیات مشترک عراق و سازمان منافقین آغاز گردید. چگونه سازمان منافقین تصمیم به عملیات گرفت؟پس از عملیات مهران، در جمع‌بندی رهبری سازمان، هدف عملیات بعدی، تهران منظور شد و برای رسیدن به حداکثر توان برای انجام این عملیات یک مقطع 3 ماهه در نظر گرفته شد و بلافاصله اعزام اعضا و مرتبطان سازمان از ایران و خارج از کشور به عراق، به طور وسیعی آغاز شد. همچنین سازمان در این مقطع به منظور جذب اسرا و استفاده از آنها در عملیات نهایی فعال‌تر شده بود. افراد تازه وارد و نیروهای ارتش سازمان تحت آموزش و مانورهای فشرده قرار گرفته بودند و در آموزش‌های جدید ، آموزش سلاح‌های ضد هوایی هم منظور شده بود.

پیش از این منافقین در تحلیل درون گروهی خود، امکان موافقت ایران با قطعنامه را غیرممکن دانسته و به صراحت اعلام می‌کردند: تنها در صورتی جمهوری اسلامی قطعنامه را خواهد پذیرفت که به لحاظ سیاسی ـ نظامی و اقتصادی به بن‌بست کامل برسد. به عقیده آنان ، این اقدام به منزله فروپاشی نظام خواهد بود ...

تحلیل رجوی در مورد نتیجه جنگ ایران بود که ایران به دلیل بسته بودن تمامی راه‌های بازگشت به صلح با عراق، ناچار به ادامه جنگ خواهد بود. هر قدر هم جنگ به طول بینجامد، از یک طرف توان نظامی و اقتصادی ایران بیشتر تحلیل می‌رود و از طرف دیگر بازگشت به سمت آتش‌بس و صلح غیر ممکن‌تر می‌شود و این جنگ تا شکست ایران ادامه خواهد یافت.

با اعلام خبر پذیرش قطعنامه از سوی ایران، نقشه‌ها و طرح‌های قبلی سازمان با بن‌بست مواجه شد. در آن شرایط، سازمان در کنار امیدواری به داشتن پشتوانه خرده عملیات‌های مرزی، حمایت نمایندگان کنگره و سنای آمریکا را نیز یدک می‌کشید.

در 30 خرداد 1367 نماینده کنگره و 14 سناتور آمریکایی طی نامه‌ای به جرج شولتز وزیر خارجه وقت آمریکا، از وی خواسته بودند که به جنبش‌های مقاومت داخلی در ایران توجه کند، و در همین راستا حمایت از سازمان منافقین ـ مستقر در عراق ـ را اکیدا توصیه کرده بودند.

مروین دایملی نماینده کنگره آمریکا در روز دوشنبه 6 تیر ماه 67 در تظاهرات سازمان در واشنگتن شرکت کرده و طی سخنانی که از یکی از شبکه‌های تلویزیونی آمریکا هم پخش شد اظهار داشت: نباید دست از تلاش کشید، مطمئن باشید که با کمی صبر و تلاش بیشتر به زودی از مهران به تهران رژه خواهید رفت . سازمان نوار ویدئویی سخنرانی مزبور را برای کلیه کادرهای سازمان پخش کرد.

سازمان برای فرار از وضعیت به وجود آمده ناشی از پذیرش قطعنامه توسط ایران، مجبور شد دست به حمله بزند تا به قول رجوی از سوخت رفتن نیروها جلوگیری نماید.

پیامدهای عملیات فروغ جاویدان (مرصاد) در سازمان منافقین


یکی از پیامدهای این عملیات، زیر سوال رفتن خط استراتژی سازمان، به تبع آن زیر سوال رفتن رهبری بود. سازمان استراتژی‌ و برنامه‌های مختلفی را از ابتدای تاسیس و خصوصا پس از پیروزی انقلاب مورد آزمایش قرار داده بود که با ورود به فاز جدید و تشکیل ارتش آزادیبخش، همه آنها را به نوعی مردود و بی‌جواب قلمداد کرده بود و تنها راه مبارزه و براندازی نظام را مبارزه مسلحانه و جنگ نوین ارتش آزادیبخش دانسته بود.

با مطرح کردن این قضیه که صلح طناب دار رژیم است و هیچ گاه رژیم صلح نمی‌کند اقدام به عملیاتهای جدار مرز و نهایتا چلچراغ و فروغ نمود و چون در عملیات فروغ جاویدان با شکست مواجه شد و صلح و آتش‌بس نیز میان ایران و عراق نیز برقرار شد.

لذا برای جبران این مساله، رجوی علت شکست و ناکامی را در پرسنل سازمان و بی‌ایمانی و ضعف آنها عنوان کرد و گفت:

اگر ایراد و مشکلی هست در خود شماست؛ خط مشی ما مشکلی نداشته است.

سازمان همواره با فرافکنی و برخوردهای ایدئولوژیک مترصد توجیه عملکرد خود می‌باشد. پس از شکست در عملیات فروغ، رجوی در یک نشست طولانی در عراق، علت شکست را به نیروها و ضعف ایدئولوژیک آنان معطوف داشت تا سرپوشی بر محاسبات غلط (اطلاعاتی و تحلیلی) خود بگذارد.

رجوی آخرین نقطه پیشروی (تنگه چارزبر=تنگه مرصاد) نیروهایش را بهانه کرد و اعلام داشت: شما در تنگه‌ی چارزیر گیر نکردید بلکه در تنگه توحید، زمین‌گیر شدید. و اضافه کرد: ضعف ایدئولوژیک شما باعث گردید تا در تنگه آرزوها و خصلت‌ها و خواسته‌هایتان درجا بزنید.

سپس با یک برنامه‌ریزی قبلی تعدادی از نفرات را صدا زد و از آنان سوال کرد: وقتی به تهران می‌رسیدی چه کاری برایت اولویت داشت؟ و سوال شونده بی‌درنگ پاسخ می‌داد: قصد داشتم پیش پدر و مادرم بروم و این پیروزی را به آنها تبریک بگویم. رجوی خطاب به بقیه نیروهای حاضر، از این روحیه به مثابه مادی شدن خصلت‌های بورژوازی یاد نمود و آن را در تضاد با ایدئولوژی مجاهدین خواند و گفت: خب، معلوم است با این تفکر، بایستی در چارزبر گیر می‌افتادیم، وقتی دیدار با فامیل بهانه‌ای برای رسیدن به هدف می‌شود، بالتبع از جوهر و تقدس هدف غائی می‌کاهد.

این خط در وادار کردن نیروها به خسّت و کم‌کاری و بی‌ایمانی و عدم باور به توانایی‌های خویش که در جلسات عمومی انجام شد، نمود پیدا کرد.

به رغم این کار، شکسته شدن رجوی در ذهن تعداد زیادی از نیروها باعث ریزش نیرو گردیده، تعداد کثیری از اعضا و هواداران سازمان جدا شدند.

در راستای همین شکست، شعار محوری سازمان هم که صلح وآزادی بود هم زیر سوال رفت. به همین دلیل است که رجوی همیشه در سخنرانی‌هایش پس از عملیات فروغ، تاکید می‌نماید که ما زاییده جنگ نبودیم که با صلح از بین برویم و دایم بر این موضوع توقف و تاکید خاصی داشت زیرا در ذهن افراد این سوال مطرح شد که ما برای تحقق صلح مبارزه می‌کردیم. اکنون که صلح محقق شده چرا باید مبارزه کرد؟

پس از این نیز رجوی استراتژی جرقه و جنگ را دنبال می‌کرد (جرقه از سازمان، جنگ از دو رژیم ایران و عراق) قبول قطعنامه 598 از طرف نظام و شکست عملیات فروغ، استراتژی جنگ مسلحانه سازمان را به بن‌بست کشانید و یا حداقل این نگرانی را به دنبال داشت که پس از آتش‌بس میان بغداد و تهران، تکلیف سازمان – ارتش آزادیبخش و مشی مسلحانه چه خواهد شد؟

رجوی در یک نشست اختصاصی با اعضا به این مهم پرداخت و با رسم یک مثلث روی تابلو نوشت:

یک ضلع این مثلث صلح است، یک وجه‌اش جنگ است و ضلع سوم نه جنگ و نه صلح. ضلع سوم شرایط فعلی است که ما را قفل کرده و اگر این حالت به سمت صلح برود بی‌شک مجاهدین در خاک عراق به پایان خواهند رسید، لذا وظیفه‌ی ما این است که زمان را جلو بکشیم.

رجوی ادامه میدهد : جامعه‌شناسی و روانشناسی طرف عراقی و رژیم، مبین آن است که هیچکدام در پی صلح دائم نیستند و قطعا روزی جنگ دومی آغاز خواهد شد، وظیفه ما این است که ضلع فعلی این مثلث (نه جنگ و نه صلح) را به سمت ضلع دوم یعنی جنگ دوم سوق دهیم. این استراتژی بعدها تحت نام جرقه و جنگ - جرقه از مجاهدین، جنگ از آنها – معروف شد و همه نیروها روی این استراتژی کوک شدند تا با ایجاد فتنه روابط و مذاکرات دو طرف را مخدوش کنند.

رجوی معتقد بود که استخبارات و مخابرات (سازمانهای جاسوسی عراق) عراق زمینه مناسب‌تری نسبت به سیستم سیاسی و اجتماعی عراق دارند تا او بتواند با تحریک آنان استراتژی خود را جلو ببرد. از همین رو بخش رابطه با دو سرویس عراقی بسیار فعال شد تا دائما برای پیشبرد سیاست خود، فضاسازی نمایند.

اگرچه عمر رژیم صدام به آنجایی نرسید که خواسته سازمان (جنگ دوم) تحقق یابد؛ ولیکن فضا به اندازه‌ای باز شد که آنها توانستند در راستای عینی کردن مشی مسلحانه خود و ارتقا روحیه نفرات پاسیو شده (اصطلاح سازمان در مورد نیروهای ناامید) ، مسیر جنگ شهری را مجددا باز کنند و با خمپاره و ترور، تاکتیک قدیمی خود را دنبال کنند.

شکست در استراتژی و شعار محوری و همچنین تحولات منطقه‌ای همچون جنگ عراق علیه کویت و لشکرکشی نیروهای چندملیتی علیه عراق و به تبع آن نزدیکی هرچه بیشتر عراق به ایران و سعی جدّی عراق بر حل ریشه‌ای مشکلات و معضلات موجود بر سر راه تعمیق روابط دو کشور، همه این مسائل موجب ریزش شدید نیرو گردید. بنا به گزارشات موثق حدود 2000 نفر نیروی بریده از سازمان در اروپا حضور دارند که از عملیات فروغ به بعد شروع به انفصال نموده‌اند.

دیگر پیامد عملیات، محکومیت سازمان و عملیات فروغ از جانب گروههای اپوزیسیون بوده است. عمده‌ی گروههای مخالف جمهوری اسلامی نظیر حزب دموکرات کردستان، چپی‌ها و سلطنت‌طلبان، عملیات فروغ را نتیجه‌ی توهمات و خیال‌پردازی‌‌های رجوی دانسته و حتی برخی سازمان را عامل ایجاد وحدت در جمهوری اسلامی عنوان کردند.

پیامد دیگر عملیات فروغ جاویدان تلفات آن عملیات است. سازمان 1304 نفر کشته خود را رسما تایید و با عکس و زندگی‌نامه منتشر کرده است. تعداد مجروحین نیز بالغ بر 150 نفر برآورد شده است که 700 نفر آنها معالجه سرپایی و سطحی داشته‌اند و 800 نفر بستری و بعضا جان سپرده‌اند. بر اساس اعترافات دستگیرشدگان و عکس‌هایی که از بعضی اجساد شنناسایی شده تهیه گردیده است از مجموع 51 نفر هیئت اجرایی سازمان (مرکزیت) حداقل 33 نفر از آنها در صحنه عملیات حضور داشته‌اند که 16 نفر آنان کشته شده‌اند. لذا حجم ضربه به بدنه‌ی سازمان 50 تا 60 درصد بوده است و به کادر مرکزی سازمان حدود 30 درصد ضربه وارد شده است که این تعداد علاوه بر مجروحین و از کار افتادگانی است که به عقب انتقال داده شده‌اند.

رضا پورآگل، مهدی افتخاری و مهدی کتیرایی از جمله کشته‌شدگان مرکزیت در این عملیات می‌باشند. تجهیزات منهدم شده سازمان در مجموع نبردهای عملیات فروغ جاویدان 612 خودرو از انواع مختلف، 72 تانک و زره‌پوش، 21 توپ 122 میلیمتری و 51 تفنگ 106 میلیمتری که عمدتا بدون خودرو حمل‌کننده بودند برآورد گردیده است. آمار غنایم نیز حدود 500 دستگاه انواع خودرو و مقادیر زیادی تجهیزات انفرادی و جمعی بوده است.

تنها پیامد مثبت این عملیات برای سازمان از بُعد تبلیغاتی بوده است. یکی از محورهای اساسی در مانور تبلیغاتی و ژست تشکیلاتی آنان پیشروی نیروهای سازمان تا حوالی کرمانشاه است و همیشه روی این مطلب مانور تبلیغاتی می‌داده‌اند.

از زمان عملیات فروغ تاکتیک‌های سازمان تغییرات فاحش داشته است اما استراتژی سازمان کاملا حفظ شده است. سازمان معتقد است که در عملیات فروغ چون سازمان فقط به ارتش متکی بوده است عملیات به شکست منجر شده است.

پس از مدتی که از عملیات فروغ گذشت، رجوی در نشست عاشورا زمینه لازم را برای انتقال بخشی از سازمان به اروپا و شروع به کار سیاسی فراهم نمود. رجوی در نشست موسوم به عاشورا، با یک مقدمه طولانی از قیام کربلا، شکست نظامی امام حسین (ع) نه به خاطر بحث نیرویی او بود (72 نفر در مقابل 3000 نفر) بلکه این شکست بدان معطوف می‌گردد که امام حسین تمامی انرژی خود را روی شمشیر و ایدئولوژی خود گذاشت و از نقش عناصر خارجی غافل گردید. ما که او را رهبر عقیدتی خودمان می‌دانیم و معتقدیم که باید از قیام کربلا درس بگیریم، ضمن اعتقاد کامل به شمشیر و ایدئولوژی مجاهدین باید از تجربه مولایمان بهره برده و در پی کسب مشروعیت آلترناتیوی خود در عرصه بین‌المللی باشیم. من بعد مجاهدین و ارتش آزادیبخش در عراق تحت مسولیت مسعود رجوی به راهبردی کردن استراتژی جرقه و جنگ مشغول شدند و با مطرح کردن مریم رجوی به عنوان رئیس جمهور برگزیده و انتقال او و بسیاری از نیروهای قدیمی به فرانسه و فعال کردن شورای ملی مقاومت، عملا مبحث حمایت‌های سیاسی، جذب نیرو و مالی سازمان در اروپا و آمریکا سازماندهی نمودند.

از آن پس و با همین توجیه و در پی بن‌بست نظامی تحمیل شده، خط کار سیاسی در اولویت قرار گرفت ولی هیچ‌گاه دنباله‌روی از مشی مسلحانه به عنوان تنها راه مقابله با جمهوری اسلامی ایران، به کناری گذاشته نشد.

بررسی علل تجاوز منافقان پس از پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران

تنها بعد از گذشت چند روز از پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد از سوی ایران در 27 تیرماه 1367، رهبر منافقین فرمانی را مبنی بر آماده باش کلیه نیروها و قطع تمام مسافرتها و ترورها صادر کرد و این پیام از جانب وی برای تمامی نیروها قرائت شد:

«طلسم جنگ در حال شکستن است...رژیم شل شده ... باید ضربه کاری را بزنیم».

در بررسی عواملی که زمینه لازم برای حمله منافقان به ایران از نقطه نظر تئوریسین‌های نظامی سازمان منافقین می‌توان به عواملی اشاره داشت که مهمترین آنها عبارتند از:

الف) مبهم بودن آینده سازمان:

سازمان منافقین به لحاظ این که در جریان جنگ تحمیلی از عوامل اطلاعاتی خویش در کمک‌رسانی به ارتش عراق استفاده می‌کرد، در استراتژی نظامی صدام حسین از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود، اما در صورت انعقاد قرارداد صلح دائم، این سازمان دیگر چنین کارکردی نداشت و لذا از نظر موجودیت با خطر جدی مواجه می‌شد. در چنین وضعیتی سازمان برای بقای خود در دسترس‌ترین گزینه را استفاده از فرصت بدست آمده در جهت سرنگونی نظام ایران می‌دانست.

ب) ضعف بنیه نظامی در آن مقطع:
 از آنجایی که منافقین در عملیات‌های موسوم به «آفتاب» و «چلچراغ» در مناطقی چون فکه، مهران و حاج عمران حملاتی انجام داده و به موفقیت‌های نسبی دست یافته بودند، با تعمیم غیرعقلایی این وضعیت تا اندازه‌ای اعتماد به نفس یافته و در خود این پتانسیل را می‌دیدند که با ارتش ایران در افتند.

ج) فرسوده و ناتوان شدن نیروهای سپاه( به زعم منافقان):
آنها در این اندیشه بودند که نیروهای سپاه در جبهه جنوب زمینگیر شده و در طول جنگ به لحاظ این که رزمندگان سپاه اسلام متحمل سختی‌های فراوانی شده‌اند، دیگر توان یک عملیات مضاعف گسترده را نخواهند داشت. در این مورد تئوریسین‌های منافقین از رابطه قلبی ای که میان امام (ره) و برادران سپاه وجود داشت غفلت نموده و آن را تنزل یافته تلقی کردند، اما در پاسخ به این اندیشه غلط، برادران سپاه با حضور گسترده خویش، پاسخ دندان شکنی بر توهمات آنان دادند.

د) خستگی مردم از جنگ:

منافقین به غلط فکر می کردند که مردم در نتیجه طولانی شدن جنگ، از جنگ خسته شده و با توجه به ضررهایی که مردم در اثر طولانی شدن جنگ، اعم از مادی و معنوی، از دست دادن عزیزان و ... داشته‌اند، از آنان استقبال نموده و دست از حمایت نظام جمهوری اسلامی خواهند کشید.
این مورد را می‌توان بزرگترین اشتباه سازمان و استراتژی‌های آن محسوب نمود. غفلت از میزان مشروعیت بالای نظام به لحاظ مردمی و اسلامی بودن بیشترین ضربه را به نیروهای رجوی زد، چرا که آنان فکر می‌کردند مردم به آنها خواهند پیوست، درصورتی که با مقاومت‌های مردمی روبرو شدند.

ه) پذیرش قطعنامه 598 از جانب ایران
پذیرش قطعنامه نیز بر تمامی موارد مذکور دامن زد تا سازمان به اصطلاح مجاهدین خلق ایران در کمینگاه مرصاد در دام مرگباری گرفتار آید که طراح آن کسی نبود جز سپهبد شهید صیاد شیرازی.
 
اهداف منافقین برای حمله به ایران


الف) اعلام دولت موقت جمهوری دموکراتیک - مثلا اسلامی در کرمانشاه پس از فتح این شهر.
ب) شکستن طلسم اختناق در ایران( به زعم خودشان):
نیروهای سازمان با انواع و اقسام اهرم‌های تبلیغاتی بر آن بودند تا وانمود کنند در ایران مردم از طرف نظام در محدودیت و اختناق به سر می‌برند و آنها بر آن هستند تا در ایران حکومت دموکراسی را پایه‌ریزی کنند، اما پاسخی که مردم به این ادعاها دادند تمامی نقشه‌های تبلیغاتی آنان در این خصوص را نقش بر آب نمود.

ج) امضاء پیمان صلح میان عراق و ایران:
پس از سرنگون نمودن نظام جمهوری اسلامی ایران، منافقین به لحاظ این که در طول دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عراق گریخته و از طرف صدام بعثی مورد التفات و توجه قرار گرفته بودند، خود را تا اندازه‌ای مرهون الطاف بی‌دریغ رژیم عراق و شخص صدام حسین می دانستند و بر آن بودند تا پس از سرنگون نمودن نظام ایران، با انعقاد قرارداد صلح زود هنگام با رژیم بعث، مراتب خوش خدمتی و قدرشناسی خویش را نسبت به آنان نشان دهند.
 
د) تصرف تهران و ساقط نمودن نظام جمهوری اسلامی ایران:

رویایی بلند پروازانه که پرندگان مخوف آن هنوز پر و بال نگرفته مورد اصابت تیری قرار گرفتند که آرش اساطیرگونه ارتش ایران، صیاد دلها پرتاب کرده بود و سالها بعد ناجوانمردان و خوارج مرصاد چون پی بردند که چه کسی آنان را با چنین مهارت بی‌نظیری شکار کرده بود، نقشه ترور ناجوانمردانه او را طرح‌ریزی و اجرا کردند.

آنچه که مهم است عملیات فروغ جاویدان صرف نظر از اهداف و علتها چنان سرنوشتی یافت که امروزه از آن به عنوان «دروغ جاویدان» یاد می‌شود.


 دستاوردهای عملیات مرصاد
پرونده هشت سال دفاع مقدس در بعد سخت افزاری آن با شکست منافقان در عملیات مرصاد بسته شد.
این نبرد که به نحوی می‌توان آن را نهروان ایران نامید، در روزهای آغازین مردادماه سال 67 در گرفت و با شکست سنگین نیروهای مسعود رجوی پایان یافت.
بحث اصلی اینجاست که شکست منافقین در عملیات مرصاد که فروغ جاویدان نامیده می‌شد چه دستاوردها و بازتاب‌هایی در داخل و خارج از کشور از خود برجای گذاشت.نکته حائز اهمیت مقطع حمله این گروهک بود.
در فاصله پذیرش قطعنامه 598 توسط ،توسط حضرت خمینی (ره) که ایشان از آن به عنوان نوشیدن جام زهر نام بردند، تا حالت قطعیت یافتن آن، زمانی بود که منافقین به آن به عنوان فرصتی مغتنم جهت ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی ایران( به زعم خود) نگاه می‌کردند.

از طرفی، نظر بر این که در آن برهه توجه عمده نیروهای ایران به جنوب کشور بود، منافقین در این فکر بودند که از طریق جبهه غرب در طی چند روز حکومت اسلامی ایران را براندازند.
اما باید یادآور شد از آنجایی که حضرت امام خمینی (ره) درحوزه سیاست خارجی دیپلماسی فعالی داشتند، می‌توان چنین عنوان کرد که مسعود رجوی انتظار پذیرش قعطنامه را در آن شرایط از طرف امام راحل نداشت و پذیرش قطعنامه توسط امام راحل به نحوی موجب غافلگیری وی شد.

او فرصت نیافت تا سازماندهی چندان منسجم و یکنواختی را بین نیروهایش ایجاد کند و مجبور شد در طی مدت زمان اندکی طرح حمله به ایران و فتح تهران و سقوط جمهوری اسلامی ایران را طراحی کند. این طرح و برنامه مدون پیش از آن که شکل یک اتخاذ استراتژی نظامی داشته باشد، به طنز شبیه بود، این طنز مصرح را می‌توان چنین تشریح کرد که شخصی می‌پندارد حکومتی که یک ارتش تا بن دندان مسلح با انواع و اقسام حمایت‌های همه جانبه و سازماندهی نظامی عالی نتوانست آن را در طول هشت سال از پای درآورد، می‌تواند با یک ارتش بدون سازمان و غیر نهادینه شده در طول چند روز سرنگون کند.

نقطه اتکا تئوریک مسعود رجوی، حمایت‌های مردمی بود، اما غافل از این که مردم، تصور مطلوبی از وی و نیروهایش نداشته و کمترین اعتماد ممکن نسبت به آنها در لایه‌های فکری و تجربی ملت ایران وجود نداشت.

غفلت رجوی و تئوریسین‌های نظامی وی از وضعیت فکری سیاسی داخلی ایران را می توان علت اصلی شکست سازمان منافقین در عملیات مرصاد محسوب کرد.

به هر حال این عملیات به هر شکلی به انجام رسید، اما با توجه به گستردگی حوزه مباحث در خصوص عملیات مزبور، دستاوردهایی از خویش به جای گذاشت. حوزه تاثیرات عملیات مرصاد را شبیه هر عملیات بزرگ دیگری می‌توان به دو حوزه تاثیرات و دستاوردهای داخلی و تاثیرات و دستاوردهای خارجی تقسیم کرد.
 
تاثیرات و دستاوردهای داخلی عملیات مرصاد

الف) تحکیم ثبات داخلی نظام و مشروعیت آن در بعد کارآمدی نظامی
با طولانی شدن جنگ، معمولا نیروهای طرف های درگیر تحلیل رفته و به نوعی با بحران ثبات مواجه می شوند. در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، باعنایت به این که مردم، نظام جمهوری اسلامی را حاصل تلاش های خویش و خون جوانان ملت می‌دانستند، نظام به هیچ عنوان با بحران ثبات و خلاء مشروعیت در میان مردم انقلابی خویش مواجه نشد. معدود ناراضیان نظام را افرادی تشکیل می دادند که به نحوی از انحاء از پیروزی انقلاب اسلامی متضرر شده بودند.
اما با اعلام پذیرش قطعنامه توسط حضرت امام خمینی(ره) که ایشان همانگونه که اشاره شد از آن به عنوان نوشیدن جام زهر یاد کردند، برخی از همین اقشار سرخورده از انقلاب اسلامی زمینه و بستر لازم را برای شایعه سازی علیه نظام و فاصله انداختن در بین ملت و نظام مناسب دیدند و شروع به جوسازی و تنش آفرینی کردند.
صحبتهای این عده بیشتر پیرامون این موضوع بود که ایران از روی ضعف نظامی و به ناچار قطعنامه را پذیرفته است و رژیم جموری اسلامی ایران دیگر یارای مقاومت در مقابل حملات خارجی را ندارد. اما با پیروزی شکوهمند و قاطعانه رزمندگان سپاه اسلام در عملیات مرصاد، این دستاویز تبلیغاتی از بدخواهان نظام سلب شد.

ب) شناخته شدن دوست از دشمن و تصفیه عناصر مردمی از ضد مردمی
در دوران هشت سال دفاع مقدس به لحاظ این که شروع این دوران قبل از قوام یافتن جمهوری اسلامی بود و در طول آن نیز فرصتی برای پردازش به میزان وفاداری و عرق ملی شهروندان به صورت هدفمند و علمی نبود- به لحاظ اولویت داشتن مساله جنگ- برخی از عناصر مزدور توانسته بودند که خود را در بدنه نظام بویژه در استانهای مرزی و به ویژه کرمانشاه جای دهند.

با حمله منافقین و موفقیت‌های نسبی و اولیه آنان مانند اشغال کرند غرب، این عده چهره واقعی خویش را نشان داده و به اشکال مختلف سعی در امداد منافقین داشتند. به هر حال این گروه نیز در جریان غائله منافقان شناسایی شده و از نیروهای انقلابی و مردمی تفکیک شده و به سزای اعمال و افکار خائنانه خود رسیدند و یا به عراق متواری شدند.

ج) تحکیم وحدت در بعد داخلی و تبلور مشارکت عمومی و همبستگی عمومی و همبستگی ملی.

از جمله کارکردهایی که جنگها در پی‌دارند کارکردهای مثبت است و از جمله آنها می توان به شکل گیری اتحاد در بین شهروندان یک کشور اشاره کرد.
جنگ تحمیلی به صورت ضمنی و با درایت حضرت امام (ره) به عنوان یک عنصر وحدت بخش در جامعه ایران عمل می کرد. با اعلام پذیرش قطعنامه به گواه تاریخ، رزمندگان اسلام در جبهه‌ها در هاله‌ای از غم و اندوه فرو رفتند، چرا که این انگیزه را داشتند که دست کم تا چند سال دیگر و نیل به پیروزی و تحقق شعار (راه قدس از کربلا می گذرد) دست از مبارزه و مقاومت نکشند.
در این بین، خبر حمله منافقین به کشور از محور غرب در سراسر ایران و جهان منتشر شد.
با اعلام این خبر، نیروهای مختلف اعم از ارتش، سپاه، بسیج و ... از تمام ایران به سمت جبهه غرب رهسپار شدند که تبلور همبستگی ملی و مشارکت عمومی را در این جریان می توان مشاهده کرد.
استقبال گرم و پذیرایی درخور توجه استان‌های همجوار از آوارگان کرمانشاهی را نیز می‌توان ناشی از شکل گیری این روحیه و تحکیم وحدت مضاعف در ملت ایران قلمداد نمود که منجر به نوعی وفاق ملی شد.
 
دستاوردها و تاثیرات عملیات مرصاد در بعد خارجی و بین المللی
الف: خنثی شدن نقشه‌های صدام در چشمداشت به بهره برداری از اشغال ایران توسط منافقین
پس از آنکه صدام حسین دریافت که پیروزی در مقابل ملت مسلمان و انقلابی ایران امری دور از دسترس و محال است، دست به دامان قدرتهای بزرگ و سازمان‌های بین‌المللی متعدد و به ویژه سازمان ملل متحد شد تا ایران را مجاب به پذیرش صلح کنند.
در این راستا وی سعی داشت تا تداوم جنگ را ناشی از سیاست‌های ایران قلمداد کند و از این امر به عنوان یک اهرم تبلیغاتی استفاده می‌کرد. اما در سطح تحلیل خرد و فردی با در نظر گرفتن روحیه خشونت طلب و ذات توسعه طلب صدام حسین، وی قلبا از صلح با ایران رضایت چندانی نداشت و بر آن بود تا با استفاده از حمله منافقین به ایران فرصت جدیدی برای گرفتن امتیاز از ایرن پیدا کند.

بدین لحاظ وی از هیچگونه کمکی اعم از نظامی، لجستیکی و اطلاعاتی و تبلیغاتی به ارتش اصطلاحا آزادی بخش رجوی دریغ نمی‌ورزید که در این خصوص اسناد معتبر وجود دارد.

با شکست مفتضحانه نیروی منافقین، آخرین امید صدام نیز تبدیل به یاس گردید. به عبارتی، شکست نیروهای منافقین مهر تاییدی بر شکست نظام عراق از ایران بود و می‌توان ناکامی رجوی را «شکست مضاعف» صدام حسین قلمداد نمود.

ب: تثبیت قطعی نظام جمهوری اسلامی ایران در نظام جهانی

در پی پیروزی انقلاب اسلامی ایران و شکل گیری نظام جمهوری اسلامی ایران، دول منطقه به ویژه کشورهای عربی از یک طرف و استکبار جهانی از طرف دیگر، از ورود یک عنصر جدید با اندیشه‌های انقلابی به صحنه نظام بین‌الملل احساس بیم و ناامنی نموده و سعی در حذف و دست کم تحدید نظام ایران داشتند. بدین لحاظ رژیم عراق را بهترین گزینه برای حمله به ایران تعریف می نمودند. زمینه های تاریخی اختلاف میان این دو کشور نیز بر قوت یابی این تئوری دامن زد.

حمله عراق به ایران را می توان به نحوی ناشی از شکل‌گیری این ایده محسوب کرد.

پس از شکست‌های سنگین و پی در پی ارتش عراق در عملیات‌هایی از قبیل ثامن‌الائمه (ع)،طریق القدس، مطلع الفجر و به ویژه بیت‌المقدس و والفجر 8 که منجر به آزادسازی خرمشهر و فتح فاو شد، حمله گروهک منافقین به ایران در واقع آخرین امید رژیم بعث عراق، قدرت‌های استکباری و کشورهای منطقه برای خلع ید انقلابیون مسلمان از نظام ایران بود.

اما با رشادهای رزمندگان، پشتیبانی‌های مردمی و رهبری بی‌نظیر حضرت امام (ره) این عملیات- بطور اخص- و جنگ تحمیلی - بطور اعم- با پیروزی ایران خاتمه یافت و بدین ترتیب زمینه های لازم برای تثبیت قطعی نظام جمهوری اسلامی ایران در افکار عمومی جهان فراهم شد.

ج: افزایش مشروعیت اسلامی ایران در افکار عمومی جهان بواسطه حمایتهای مردمی

رژیم عراق و قدرت‌های جهانی با دستگاههای تبلیغاتی گسترده ای که در اختیار داشتند به افکار عمومی جهان چنین وانمود می کردند که مردم ایران از جنگ خسته شده و طولانی شدن جنگ در ایران موجب رویارویی رژیم با «بحران مشروعیت» شده است.

با شکل گیری و حمله منافقین به ایران - جهانیان در این اندیشه بودند که مردم از حمایت نظام دست کشیده و به منافقین ملحق خواهند شد و در نتیجه نظام ایران سرنگون خواهد گردید.

اما با پخش خبر حمله منافقین در کشور وضعیت به گونه‌ای متفاوت از این تعابیر خود را نشان داد. بدین ترتیب که گروههای مختلف مردمی از سراسر ایران به سمت جبهه غرب سرازیر شده و نیروهای رجوی در حالی که هنوز به کرمانشاه نرسیده بودند، زمینگیر شده و تار ومار گردیدند.

شرکت گسترده نیروهای مردمی در این عملیات حاکی از حمایت همه جانبه مردم از نظام جمهوری اسلامی و مشروعیت فوق العاده سیاسی آن در افکار عمومی جهان بود. در واقع می‌توان پیروزمندان نهایی و ظفرمندان قطعی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را ملت سلحشور ایران قلمداد کرد.

 

اجرای عملیات

به محض صدور فرمان لازم، نیروهای سازمان منافقین، خط مرزی را در نوردیده و با استفاده از خودروهای وانت که بر روی آنها مسلسل‌های سنگین نصب شده بود و همچنین با استفاده از نفربرهای زرهی و زرهپوش‌های چرخ‌دار روسی و فرانسوی¬PMP و بنهارد و 60PTR، پیشروی  مکانیزه سریع خود را آغاز کردند. در موج اول حمله حدود 2200 نیروی مسلح زن و مرد حضور داشتند.

هواپیماهای جنگیده «میگ 23» و «میراژاف یک» عراقی به منظور حفاظت از نیروهای عمل کننده در برابر دخالت احتمالی نیروی هوایی ایران، اقدام به پروازهای گشتی مسلحانه و برقراری پشتیبانی هوایی نزدیک کردند. پیشروی اولیه سبب شد تا این نیروها به عنوان یک نیروی کاملاً غافلگیر کننده و قوی پیشروی کنند و به شهر اسلام آباد واقع در 100 کیلومتری (خط حرکتشان) دست یابند. آنها نیروهای موجود در این شهر را غافلگیر کرده و پادگان و مناطق و موقعیت‌های حساس این شهر را ظرف مدت زمان کوتاهی (چند ساعت) به اشغال خود در آوردند. نیروهای بعدی با بهره‌گیری از موفقیت‌های به دست آمده، در چهارچوب برنامه تعیین شده برای دستیابی به شهر تهران، حمله خود را از سر گرفتند. بدیهی بود که در پشت سر خود، از هیچ‌گونه اقدام دفاعی یا نیروی تامینی در جاده‌ها برخوردار نبودند. رهبران ایران به اطلاعات جامعی در مورد محور و اهداف عملیات و میزان نیروهای عمل کننده (سازمان منافقین) دست پیدا کردند و با به حرکت درآوردن تعدادی از یگان‌های سپاه پاسداران، که دارای ویژگی‌های حرکت سبک و سریع بودند و از وسایل نقلیه سریع و کوچک استفاده می‌کردند، واکنش سریعی در مقابل این رویداد نشان دادند. تعدادی از ارتفاعات و تقاطع جاده‌های ارتباطی در فاصله بین اسلام آباد و کرمانشاه را به کنترل خود درآورده و با نیروهای مقدم منافقین درگیر شدند. آنها توانستند تا هنگام آمادگی و تجمع نیروهای سپاه پاسداران از مناطق مختلف در محور عملیات، منافقین را زمین‌گیر و خطوط ارتباطی آنها را در چند نقطه قطع کنند. عملیات نابودسازی منافقین آغاز شد و در همان ابتدای کار، حداقل 1000 منافق کشته، زخمی و اسیر شدند. در حالی که بنا به اطلاعات دریافتی ما، تعداد تلفات منافقین به بیش از 2000 نفر رسید.

خلاصه گزارش عملیات :


نام‌ عملیات: مرصاد
زمان‌ اجرا: 3/5 /1367
تلفات‌ دشمن‌:4800 (کشته، زخمی‌ و اسیر)
رمز عملیات: یا صاحب الزمان (عج)
مکان‌ اجرا: خطوط جبهه میانی جنگ
ارگان‌های‌ عمل‌کننده: نیروهای ارتش جمهوری اسلامی و رزمندگان‌ سپاه‌ پاسداران‌ - در دو مرحله
اهداف‌ عملیات: در هم کوبیدن تجاوز نیروهای منافق ضد انقلاب و باز پس گیری مناطق اشغال شده

نقشه عملیات

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۷ ، ۰۰:۰۱
محمدعلی بارانی