قطره بارانی

دکتر محمدعلی بارانی

قطره بارانی

دکتر محمدعلی بارانی

قطره بارانی
دکتر محمدعلی بارانی استاد دانشگاه

۱۶ مطلب در خرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

شهید دکتر مصطفی چمران در اسفند 1311 متولد شد. ایشان دارای مدرک دکترا در رشته الکترونیک و فیزیک پلاسما، از دانشگاه برکلی کالیفرنیا بود. در سال 1349 به دعوت امام موسی صدر و مبارزه با صهیونیسم به لبنان هجرت کرد و گروه «امل» را تأسیس نمود. وی بعد از انقلاب از سوی امام خمینی(ره) به وزارت دفاع منصوب گشت و در دوره اول مجلس شورای اسلامی از سوی مردم تهران به مجلس راه یافت. با شروع جنگ به جبهه عزیمت نمود و با همکاری مقام معظم رهبری ستاد جنگهای نامنظم را تشکیل دادند. سرانجام در 31 خرداد 1360 در دهلاویه شربت شهادت نوشید.
تاریخ انتشار : 1387/3/9
بازدید : 16613

 تاریخ بروز رسانی: 29 خرداد 1395

زندگینامه شهید چمران

دکتر مصطفی چمران در اسفند 1311 چشم به روی دنیا گشود. او پنج برادر داشت که همراه پدر و مادرش در یکی از محله‏های قدیمی تهران به نام سر پولک زندگی می‏کردند. پدر او کارگر ساده و زحمت‏کشی بود که در حلال و حرام دقت زیادی داشت. او با شغل جوراب‏بافی، هزینه زندگی را تأمین می‏کرد؛ در حالی که همواره پول کمتری از مشتری‏ها می‏گرفت تا مطمئن باشد حق دیگران در روزی او آمیخته نیست. مادر مصطفی زن آگاهی بود که افزون بر رسیدگی به امور خانواده و تربیت فرزندان، از رشد علمی و سیاسی خود نیز غافل نبود. او اهل مطالعه و بحث درباره مسائل روز جامعه بود و همواره از اخبار و پیشامدهای کشورش خبر داشت.

هوش و نبوغ چمران، زبانزد دوست و آشنا بود. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه‏اش را در مدارس انصاریه، دارالفنون و البرز تهران گذراند و در سال 1332، موفق شد برای ادامه تحصیل در رشته الکترونیک وارد دانشکده فنی تهران شود. چمران، سه سال بعد با رتبه دانشجوی ممتاز، دانش آموخته گردید و با استفاده از بورس تحصیلی، عازم آمریکا شد. شهید چمران دوره کارشناسی ارشد را در دانشگاه تگزاس گذراند و مدرک دکترای خود را در رشته الکترونیک و فیزیک پلاسما، از دانشگاه برکلی در کالیفرنیا دریافت نمود. او که با نمره‏های عالی تحصیلات خود را به پایان رسانده بود، مدتی را در کنار دانشمندان و پژوهشگران بنام زمان خود، در یکی از مراکز تحقیقاتی به کار پرداخت.


در لبنان

پس از قیام خونین پانزده خرداد 1342، پیشگامان مبارزه بر ضد رژیم شاهنشاهی، به این نتیجه رسیدند که برای توسعه و تشدید ابعاد مبارزه بر ضد رژیم، به یک مبارزه سازمان‏دهی شده نیاز می‏باشد. از این رو، دکتر چمران به همراه بعضی دوستان مؤمن و هم‏فکر خود، به مصر می‏روند و سخت‏ترین دوره‏های جنگ‏های چریکی و پارتیزانی را که هم‏زمان با حکومت جمال عبدالناصر بود، فرا می‏گیرند.

دکتر چمران پس از بازگشت از مصر، برای مدتی به امریکا رفت و سپس به دعوت امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، از آمریکا به سوی لبنان هجرت کرد. ایشان درباره سفر خود به لبنان می‏گوید: «من در آمریکا زندگی خوشی داشتم واز همه نوع امکانات برخوردار بودم، ولی همه لذات را سه طلاقه کردم و به جنوب لبنان رفتم تا در میان محرومین و مستضعفین زندگی کنم». شهید چمران در لبنان با فراهم ساختن فعالیت‏های چریکی و تربیت جوانان جنوب لبنان، کوشید توانایی رزمی برادران لبنانی خود را برای مقابله با اشغالگران صهیونیست بالا برد.

وجود سرداری چون چمرانِ عارف و مجاهد و برخورداری او از خلوص و ایثار، امام موسی صدر را بر آن داشت که حرکت مسلمانان مبارز لبنان را سازمان‏دهی کند و به جوانان محروم و مستضعف آن دیار، هویتی تازه بخشد تا مبارزات آنان، رنگ تازه‏ای به خود گیرد.


حماسه پاوه

دکتر چمران با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران، بعد از 23 سال هجرت، به وطن باز می‏گردد و همه تجربیات انقلابی و علمی خود را در خدمت انقلاب می‏گذارد؛ خاموش و آرام ولی فعالانه و قاطعانه به سازندگی می‏پردازد و همة تلاش خود را صرف تربیت اولین گروه‏های پاسداران انقلاب در سعدآباد می‏کند. سپس در شغل معاونت نخست‏ وزیر در امور انقلاب شب و روز خود را به خطر می‏ اندازد تا سریع‏تر و قاطعانه‏ تر مسئله کردستان را فیصله دهد؛ تا اینکه بالاخره در قضیة فراموش ناشدنی «پاوه» قدرت ایمان، ارادة آهنینن و شجاعت و فداکاری او بر همگان ثابت می‏گردد. در آن شب مخوف پاوه، همة امیدها قطع شده بود و فقط چند پاسدار مجروح، خسته و دل‏شکسته در میان هزاران دشمن مسلح به محاصره افتاده بودند. اکثریت پاسداران قتل‏ عام شده بودند و همة شهر و تمام پستی و بلندی‏ها به دست دشمن افتاده بود و موج نیروهای خونخوار دشمن لحظه به ‏لحظه نزدیک‏تر می‏شد. باران گلوله می‏بارید و می‏رفت تا آخرین نقطه مقاومت نیز در خون پاسداران غرق گردد. ولی دکتر چمران با شهامت، شجاعت و ایثارگری فراوان توانست این شب هولناک را با پیروزی به صبح امید متصل کند و جان پاسداران باقی‏مانده را نجات دهد و شهر مصیبت‏ زده را از سقوط حتمی برهاند. آنگاه فرمان انقلابی امام‏ خمینی(ره) صادر شد. فرماندهی کل قوا را به دست گرفت و به ارتش فرمان داد تا در 24 ساعت خود را به پاوه برساند و فرماندهی منطقه نیز به عهدة دکتر چمران واگذار شد.


حماسه سوسنگرد

پس از یأس دشمن از تسخیر اهواز، صدام سخت به فتح سوسنگرد دل‏بسته بود تا رویای قادسیه را تکمیل کند و برای دومین ‏بار به آن شهر مظلوم حمله کرد و سه روز تانک‏های او شهر را در محاصره گرفتند و روز سوم تعدادی از آنان توانستند به داخل شهر راه یابند. دکتر چمران که از محاصره تعدادی از یاران و رزمندگان شجاع خود در آن شهر سخت برآشفته بود، با فشار و تلاش فراوان خود و آیت‏الله خامنه‏ ای، ارتش را آماده ساخت که برای اولین ‏بار دست به یک حمله خطرناک و حماسه‏‏ آفرین نابرابر بزند و خود نیز نیروهای مردمی و سپاه پاسداران را در کنار ارتش سازماندهی کرد و با نظمی نو و شیوه‏ای جدید از جانب جادة اهواز سوسنگرد به دشمن یورش بردند. شهیدچمران پیشاپیش یارانش، به شوق کمک و دیدار برادران محاصره شده در سوسنگرد، به سوی این شهر می‏شتافت که در محاصرة تانک‏های دشمن قرار گرفت. او سایر رزمندگان را به سوی دیگری فرستاد تا نجات یابند و خود را به حلقة محاصرة دشمن انداخت؛

هرچه تنور جنگ گرم‏تر می‏شد و آتش حمله بیشتر زبانه می‏کشید، چهرة ملکوتی او، این مرد راستین خدا و سرباز حسین(ع)، گلگون‏تر وشوق به شهادتش افزون‏تر می‏شد تا آنکه در حین «رقص چنین میانه میدان» از دو قسمت پای چپ زخمی شد. خون گرم او با خاک کربلای خوزستان درهم آمیخت و نقشی زیبا از شجاعت و عشق به شهادت و تلاش خالصانه در راه خدا آفرید.


دهلاویه، حماسه آخر

آن شب، آخرین شبی بود که نوازش نسیم بهار برگونه های گلهای دشت بوسه می کاشت و برای سبزه ها غزل وداع می سرود و می رفت تا آمدنی دیگر. و اهواز زیر سایه سکوت شب، رؤیاهای شیرین پیروزی می دید. کسی چه می دانست فردا در «دهلاویه» چه خواهد گذشت؟ فقط خدا می دانست و شاید هم خاکریزهای دهلاویه! شب آبستن حادثه ای تلخ بود و گویی در سکوتی مرگبار منتظر خبری از نسیم صبح. و او بی اعتنا به تمام سیاهیها، اشکهایش را برای بارها و بارها پای ضریح سجاده به قربانگاه راز و نیاز می برد و می رفت تا آخرین نیایشهایش را بر صفحه صحیفه عشق، جاودانه سازد:

«خدایا! تو را شکر که مرا در آتش عشق گداختی. احساس می کنم این دنیا دیگر جای من نیست. خدایا! به سوی تو می آیم و از عالم و عالمیان می گریزم. تو مرا در جوار رحمت خود سُکنی ده».


ویژگی های شخصیتی شهید چمران

شهید دکتر مصطفی چمران که همه زندگی، درس و دانشگاه را رها کرده و آمده بود جبهه، تا به عشق خدا و کشور، با دشمن بجنگد، در یکی از عملیات ها، در شبی مهتابی، همراه دوستان خود داشتند به دشمن شبیخون می زدند. در حین رفتن، ناگهان چمران می ایستد و رو به همراهان می گوید: به زیر پاهای خود نگاه کنید. آن ها نگاه می کنند، زمین پوشیده از گل های شقایق است. شهید چمران آن دشت را دور می زند و همراه یاران، از نقطه ای دیگر به دشمن حمله می کند. شهید چمران آن روز به دوستان خود چنین می گوید: ما نباید آن گل ها را زیر پای مان له کنیم. حال آن که عراقی ها آن جا را با تیر و خمپاره شخم می زدند. وقتی این ماجرا به گوش امام خمینی(ره) می رسد، امام می فرماید: «من چمران را دوست داشتم، اما الآن بیشتر دوست دارم.» (رسانیوز)


شهید چمران از منظر دیگران

امام خمینی، رهبر کبیر انقلاب، در پیامی به مناسبت شهادت دکتر چمران، وی را این‏چنین ستوده‏اند: «چمرانِ عزیز، با نیت پاک و خالص، غیروابسته به دسته‏جات و گروه‏های سیاسی و عقیده به هدف بزرگ الهی، جهاد را در راه آن از آغاز زندگی شروع و به آن ختم کرد. او در حیات، با نور معرفت و پیوستگی به خدا قدم نهاد، و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار کرد. او با سرافرازی زیست و با سرافرازی شهید شد و به حق رسید».

رهبر معظم انقلاب که هم رزم آن شهید در جبهه‏ های جنگ بود درباره او می‏فرماید: «شهید چمران، سال‏ها در سنگر جهاد فی سبیل اللّه‏ دل دشمنان خدا را لرزانیده بود. او با دل خداشناس و اراده خلل ناپذیرش، همیشه مشت آهنین خود را بر چهره دشمن نواخته بود و با این حال، او با روح لطیف و خلق ملکوتی و چشم خدابین، به ماورای محدوده‏ ها و تنگناهای مادی نظر دوخته بود. راه او، راه جهاد و تلاش برای حاکمیت اسلام و به زانو درآوردن کفر و استکبار جهانی، راه امام بزرگوار، راه نجات فلسطین و لبنان و راه نجات همه مستضعفان است».


در آینه خاطرات

از روزهای اوّل قصد داشتم بروم «خرمشهر» و آبادان؛ لکن نمی شد. علت هم این بود که در اهواز، از بس کار زیاد بود، اصلاً از آن محلّی که بودیم، تکان نمی توانستم بخورم. زیرا کسانی هم که در خرمشهر می جنگیدند، بایستی از اهواز پشتیبانی شان می کردیم. چون واقعاً از هیچ جا پشتیبانی نمی شدند.

در آن جا، به طور کلّی، دو نوع کار وجود داشت. در آن ستادی که ما بودیم، مرحوم دکتر «چمران» فرمانده ی آن تشکیلات بود و من نیز همان جا مشغول کارهایی بودم. یک نوع کار، کارهای خودِ اهواز بود. از جمله عملیات و کارهای چریکی و تنظیم گروههای کوچک برای کار در صحنه ی عملیات. البته در این جاها هم، بنده در همان حدِّ توان، مشغول بوده ام... مرحوم چمران هم با من به اهواز آمد. در یک هواپیما، با هم وارد اهواز شدیم. یک مقدار لباس آورده بودند توی همان پادگان لشکر 92، برای همراهان مرحوم چمران.

پرتوهایی از کلام شهید چمران

خدایا می ‏خواهم فقیر بی ‏نیاز باشم که جاذبه‏ های مادی زندگی مرا از زیبایی و عظمت تو غافل نگرداند، خدایا خوش دارم گمنام و تنها باشم تا در غوغای کشمکش‏های پوچ مدفون نشوم.

خدایا درمندم و بندبند وجودم از شدت درد صیحه می‏زند، تو مرا در بستر مرگ آسایش بخش.

خسته شده ‏ام، پیر شده ‏ام، دل شکسته ‏ام.

ناامیدم، دیگر آرزویی ندارم، احساس می‏کنم که در این دنیا دیگر جای من نیست با همه وداع می‏ کنم و می ‏خواهم فقط با خدای خود تنها باشم.

خدایا به سوی تو می ‏آیم از عالم و عالمیان می ‏گریزم تو مرا در جوار رحمت خود سکنی ده.

(بخشی از نیایش شهید دکتر مصطفی چمران)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۷ ، ۰۰:۰۰
محمدعلی بارانی


تصرف‌ شهر ماووت‌ عراق‌

در طرح‌ جدید فرماندهان‌ قوای‌ ایرانی، برخی‌ ارتفاعات‌ از جمله‌ «ژاژیله»، «اسپیدار»، «گلان» و چند ارتفاع‌ مهم‌ دیگر در منطقه‌ عمومی‌ «ماووت» آزاد شد، اما توقف‌ عملیات‌ و تلاش‌های‌ دشمن‌ به‌ منظور باز پس‌ گیری‌ مناطق‌ فتح‌ شده‌ دیگر، باعث‌ گردید تا عملیات‌ «نصر۴» برای‌ تکمیل‌ پیروزی‌های‌ عملیات‌ کربلای‌ ۱۰ طراحی‌ گردد. این‌ امید وجود داشت‌ که‌ موفقیت‌ حاصله‌ از این‌ عملیات‌ مقدمات‌ تصرف‌ ارتفاع‌ بلند «گرده‌رش» واقع‌ در غرب‌ رودخانه‌ «چولان» را فراهم‌ سازد تا بعد از آن، ایران‌ بتواند به‌ فتح‌ شهر ماووت‌ بیندیشد.

شهر ماووت‌ به‌ لحاظ‌ موقعیت‌ و قدمت‌ از اهمیت‌ ویژه‌ای‌ برخوردار است. انجام‌ عملیات‌ کربلای‌ ۱۰ و درک‌ دشمن‌ از اهمیت‌ این‌ منطقه‌ و شهر ماووت‌ و افزایش‌ حضور دشمن‌ در ارتفاعات‌ مشرف‌ بر آن، این‌ شهر را برای‌ ایران‌ به‌ یک‌ شهر نظامی‌ تبدیل‌ کرده‌ بود. حرکت‌ رزمندگان‌ اسلام‌ از تاریخ ۳۰ خرداد ماه ۱۳۶۶ به‌ سمت‌ هدفهای‌ تعیین‌ شده‌ که‌ یال‌ غربی‌ گلان‌ بزرگ‌ و ارتفاع‌ ژاژیله‌ و چند ارتفاع‌ دیگر شامل‌ آن‌ بود، آغاز شد. روز ۳۱ خرداد ماه۱۳۶۶ گردان‌ها به‌ طور هماهنگ‌ «عملیات‌ نصر۴» را با رمز «یا امام‌ جعفر صادق(ع)»شروع‌ کردند.

nasr4.jpg

وسعت‌ منطقه‌ عملیاتی‌ به ۵۰ کیلومتر مربع‌ می‌رسید. در این‌ هجوم‌ شهر ماووت‌ و چند ارتفاع‌ مهم‌ به‌ دست‌ رزمندگان‌ اسلام‌ افتاد. این‌ عملیات‌ دو هفته‌ ادامه‌ یافت‌ و طی‌ آن‌ ده‌ها قبضه‌ انواع‌ آتشبار، تعداد زیادی‌ خودروی‌ نظامی، ده‌ها دستگاه‌ تانک‌ و نفربر و مقدار زیادی‌ مهمات‌ و سلاح‌ سبک‌ و نیمه‌ سنگین‌ دشمن‌ منهدم‌ و ۷ تیپ‌ عراق‌ در نبرد با نیروهای‌ ایران‌ آسیب‌ دید. تعداد کشته‌ و زخمی‌ها و اسرای‌ دشمن‌ به‌ ۶۰۶۰ تن‌ رسید. همچنین‌ در این‌ عملیات‌ چندین‌ دستگاه‌ تانک‌ و نفربر و چندین‌ قبضه‌ انواع‌ سلاح‌ سبک‌ و سنگین‌ همراه‌ مهمات‌ به‌ دست‌ رزمندگان‌ اسلام‌ افتاد و تمامی‌ اهداف‌ مورد نظر تأمین‌ شد.

خلاصه گزارش عملیات :

نام‌ عملیات: نصر۴

زمان‌ اجرا: 31/3/1366

مدت‌ اجرا: ۱۴ روز

تلفات‌ دشمن‌: ۶۰۶۰ (کشته، زخمی‌ و اسیر)

رمز عملیات: یا امام‌ جعفر صادق (ع)

مکان‌ اجرا: منطقه‌ عمومی‌ ماووت‌ عراق‌ - محور شمالی‌ جنگ‌

ارگان‌های‌ عمل‌کننده: سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌

اهداف‌عملیات: تصرف‌ شهرنظامی‌ ماووت‌ عراق‌ وتکمیل‌اهداف‌ عملیات‌کربلای ۱۰

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۷ ، ۰۰:۰۰
محمدعلی بارانی


هجوم‌ به‌ مراکز و تاسیسات‌ نظامی‌ دشمن‌

در روز27 خرداد ماه ‌1366 زمانی‌ که‌ جنگ‌ در جبهه‌های‌ جنوب‌ دچار سکون‌ و عدم‌ تهاجم‌ جدی‌ و گسترده‌ از سوی‌ طرفین‌ نبرد به‌ مواضع‌ یکدیگر شده‌ بود، از سوی‌ نیروی‌ زمینی‌ سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌ یک‌ عملیات‌ محدود و نامنظم‌ در محور شمالی‌ جنگ‌ ترتیب‌ داده‌ شد. نیروهای‌ تحت‌ امر قرارگاه‌ برون‌ مرزی‌ «رمضان» با کمک‌ معارضان‌ کرد عراق‌ هجوم‌ را آغاز کردند.

این‌ عملیات‌ با هدف‌ انهدام‌ مراکز و تاسیسات‌ نظامی‌ دشمن‌ در منطقه‌ عمومی‌ شمال‌ استان‌ «اربیل» عراق‌ هنگام‌ شب‌ و با رمز «یازهرا(سلام الله‌ علیها)» آغاز شد.

رزمندگان‌ عمل‌کننده‌ در عملیات‌ نامنظم‌ «فتح6» با یورش‌ به‌ پایگاه‌های‌ مهم‌ دشمن‌ در بلندی‌های‌ «کورت‌ قلندر» و «سلیم‌خان» در شمال‌ شهر و منطقه‌ «دیانا»ی‌ عراق، ضمن‌ انهدام‌ این‌ پایگاه‌ها، مراکز نظامی‌ شهر «مرگه‌سور» و پل‌ مواصلاتی‌ آن‌ محور را از بین‌ برده‌ و طی‌ آن‌ دو گردان‌ جیش‌الشعبی‌ (یا میلیشیای‌ صدام) و 16 خودروی‌ نظامی‌ ارتش‌ عراق‌ منهدم‌ شد.

دشمن‌ در این‌ عملیات‌930 تن‌ کشته‌ و زخمی‌ و اسیر بر جای‌ گذاشت.

fath6.jpg

خلاصه گزارش عملیات :

نام‌ عملیات: فتح‌ 6 (نفوذی‌ - انهدامی)

زمان‌ اجرا: 27/3/1366

تلفات‌ دشمن‌ (کشته، زخمی‌ و اسیر):930

رمز عملیات: یا زهرا(سلام‌ الله‌ علیها)

مکان‌ اجرا: منطقه‌ عمومی‌ شمال‌ استان‌ اربیل‌ عراق‌ - عقبه‌ دشمن‌ در محور شمالی‌ جنگ‌

ارگان‌های‌ عمل‌کننده: رزمندگان‌ معارض‌ کردستان‌ عراق‌ و نیروهای‌ قرارگاه‌ برون‌ مرزی‌ سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌

اهداف‌ عملیات: هجوم‌ به‌ مراکز و تأسیسات‌ نظامی‌ دشمن‌ و ضربه‌ به‌ پایگاه‌های‌ دشمن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۷ ، ۰۰:۰۰
محمدعلی بارانی


نفوذ به‌ قلب‌ دشمن‌ از جبهه‌ جنوبی‌

این‌ عملیات‌ محدود و نفوذی‌ را، نیروی‌ زمینی‌ ارتش‌ جمهوری‌ اسلامی‌ همانند عملیات‌ نصر2 ، به‌ اجرا درآورد. هدف‌ از انجام‌ عملیات‌ «نصر3 » انهدام‌ توان‌ رزمی‌ دشمن‌ در منطقه‌ «زبیدات» در جنوب‌ محور عملیاتی‌ دهلران‌ بود. نیروی‌ زمینی‌ ارتش‌ در روز27 خردادماه‌1366 از محور مذکور به‌ درون‌ خاک‌ عراق‌ پیشروی‌ کرده‌ و ضمن‌ منهدم‌ نمودن‌20 دستگاه‌ تانک‌ و نفربر زرهی، چندین‌ انبار مهمات‌ و شماری‌ خودرو نظامی‌ دشمن، به‌7 گردان‌ رزمی‌ ارتش‌ عراق‌ آسیب‌ رساندند و با کشته‌ و زخمی‌ و اسیر نمودن‌1060 تن‌ از نیروهای‌ بعثی‌ و غنیمت‌ گرفتن‌ چندین‌ عراده‌ توپ‌ و ادوات‌ جنگی‌ و شماری‌ خودرو و ده‌ها قبضه‌ سلاح‌ سبک‌ از دشمن، به‌ خاک‌ ایران‌ و خطوط‌ جبهه‌ خودی‌ بازگشتند.

nasr3(mahdudnofuzi).jpg

خلاصه گزارش عملیات :

نام‌ عملیات: نصر3

زمان‌ اجرا: 27/3/1366

تلفات‌ دشمن‌ (کشته، زخمی‌ و اسیر) :1060

مکان‌ اجرا: منطقه‌ عملیاتی‌ زبیدات‌ در جنوب‌ دهلران‌ - جبهه‌ میانی‌ نبرد

ارگان‌های‌ عمل‌کننده: نیروی‌ زمینی‌ ارتش‌ جمهوری‌ اسلامی‌

اهداف‌ عملیات: انهدام‌ توان‌ رزمی‌ دشمن‌

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۷ ، ۰۰:۰۰
محمدعلی بارانی


نزدیکی‌ به‌ اهداف‌ عملیات‌ بدر

ساعت‌21 و25 دقیقه‌ شامگاه ‌24 خرداد ماه‌1364 نیروهای‌ سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی، عملیات‌ «قدس‌1» را با رمز «یا محمد رسول‌ الله(ص)» در منطقه‌ عملیاتی‌ «هورالهویزه» در شرق‌ رودخانه‌ «دجله» عراق، برای‌ انهدام‌ نیروها و بر هم‌ زدن‌ انسجام‌ ماشین‌ جنگی‌ ارتش‌ عراق، در منطقه‌ای‌ به‌ وسعت‌180 کیلومتر مربع‌ آغاز کردند.

در این‌ عملیات‌4 روزه، نیروهای‌ عمل‌ کننده‌ ایران‌ در ظرف‌ مدت‌ کوتاهی‌ به‌ دو پاسگاه‌ مورد نظر یعنی‌ «ابوذکر» و «ابولیله» دشمن‌ دست‌ یافته‌ و مقاومت‌ آنها را درهم‌ کوبیدند.

دشمن‌ در صبح‌ روز نخست‌ با هواپیماهای‌ پی‌سی‌7 و چرخبال‌ اقدام‌ به‌ بمباران‌ شیمیایی‌ و انفجاری‌ نمود، اما با استقرار سریع‌ توپهای‌ ضد هوایی، یک‌ فروند از این‌ نوع‌ هواپیما با موشک‌ «سام‌7» ساقط‌ شده‌ و پاتک‌ هوایی‌ دشمن‌ عملاً‌ ناکام‌ ماند.

ghods1.jpg

این‌ پاتکها در روزها و ساعات‌ بعدی‌ نیز از سوی‌ دشمن‌ تداوم‌ یافت‌ که‌ برای‌ نیروهای‌ عراقی‌ سودی‌ در بر نداشت. هدف‌ نهایی‌ در عملیات‌ قدس‌1 که‌ در آغاز سلسله‌ عملیات‌های‌ قدس‌ پیش‌بینی‌ شده‌ بود، رسیدن‌ به‌ اهداف‌ و نقاط‌ تأمین‌ نشده‌ عملیات‌ بدر، از جمله‌ نزدیک‌ شدن‌ به‌ جاده‌ مهم‌ العماره‌- بصره‌ بود. پاسگاه‌های‌ مختار، ابوذکر، ابولیله‌ و المیدان عراق‌ آزاد و منطقه‌ «الحسان» و «الزجیه» واقع‌ در نزدیکی‌ جاده‌ مذکور به‌ تصرف‌ نیروهای‌ خودی‌ در آمد.

طی‌ این‌ عملیات‌ تیپ‌2 از لشکر25 پیاده‌ به‌ طور100 درصد متلاشی‌ شد و یک‌ فروند هواپیما، یک‌ فروند چرخبال،15 قایق‌ و12 پاسگاه‌ سیار منهدم‌ و تعداد890 تن‌ از نیروهای‌ عراقی‌ کشته‌ و زخمی‌ شده‌ یا به‌ اسات‌ نیروهای‌ خودی‌ در آمدند.

غنایم‌ به‌ دست‌ آمده‌ نیز شامل‌4 قبضه‌ توپ‌ ضد هوایی،9 قبضه‌ خمپاره‌انداز،29 فروند قایق‌ جنگی‌ و بلم،10 دستگاه‌ بی‌سیم،10 قطعه‌ پل،25 قبضه‌ سلاح‌ سبک‌ و مقدار فراوانی‌ مهمات‌ و فشنگ‌ بود.

خلاصه گزارش عملیات :

نام‌ عملیات: قدس‌1

زمان‌ اجرا : 24/3/1364

مدت‌ اجرا : 4 روز

تلفات‌ دشمن‌ (کشته، زخمی‌ و اسیر ) : 890

رمز عملیات: یا محمد رسول‌ الله (ص)

مکان‌ اجرا: منطقه‌ عمومی‌ هورالهویزه‌ در شرق‌ رودخانه‌ دجله‌

ارگان‌های‌ عمل‌ کننده: نیروی‌ زمینی‌ سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌

اهداف‌ عملیات: انهدام‌ نیروهای‌ دشمن‌ و بر هم‌ زدن‌ انسجام‌ سازمان‌ رزمی‌ ارتش‌ عراق‌ و رسیدن‌ به‌ اهداف‌ تأمین‌ نشده‌ در عملیات‌ بدر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۷ ، ۰۰:۰۰
محمدعلی بارانی


آخرین‌ عملیات‌ جنگ‌ در محور جنوبی‌ نبرد

پس‌ از تقویت‌ دوباره‌ ارتش‌ عراق‌ توسط‌ حامیان‌ غربی‌ صدام‌ و هزینه‌هایی‌ که‌ کشورهای‌ عربی‌ خلیج‌ فارس، صرف‌ حمایت‌ از رژیم‌ عراق‌ در رویارویی‌ با ایران‌ می‌کردند، قوای‌ مسلح‌ این‌ کشور دست‌ به‌ تهاجماتی‌ قابل‌ توجه‌ در محورهای‌ جنوبی‌ جنگ‌ زدند.

در حالی‌ که‌ ایران‌ آماده‌ می‌شد تا قطعنامه‌598 سازمان‌ ملل‌ را به‌ عنوان‌ معاهده‌ای‌ برای‌ پایان‌ جنگ‌92 ماهه‌ تحمیلی‌ بپذیرد، نیروهای‌ دشمن‌ با پیشروی‌ در خطوط‌ ایران‌ و حتی‌ اشغال‌ برخی‌ مناطق، وضعیت‌ فوق‌العاده‌ای‌ را به‌ وجود آوردند.

این‌ در حالی‌ بود که‌ بسیج‌ عمومی‌ مردم‌ برای‌ تهاجمات‌ مجدد ارتش‌ صدام‌ در حد بالایی‌ بود و می‌بایست‌ امتیازاتی‌ را که‌ رژیم‌ عراق‌ قصد داشت‌ با قبول‌ حالت‌ نه‌ صلح، نه‌ جنگ‌ از ایران‌ بگیرد، پس‌ گرفته‌ می‌شد.

بنابراین‌ سیاست‌ و این‌ تاکتیک، عملیات‌ «بیت‌المقدس‌7»- که‌ یک‌ عملیات‌ ویژه‌ در نوع‌ خود بود- به‌ منظور پس‌ زدن‌ دشمن‌ از این‌ سوی‌ خطوط‌ بین‌المللی‌ در منطقه‌ عمومی‌ «شلمچه» خرمشهر و در نخستین‌ ساعات‌ بامداد23 خردادماه‌1367 با رمز «یا اباعبدالله(ع)» آغاز شد.

beitolmoghaddas7.jpg

رزمندگان‌ اسلام‌ در قالب‌ چندین‌ گردان‌ بسیجی‌ با فرماندهی‌ نیروی‌ زمینی‌ سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی، توانستند شماری‌ از یگان‌های‌ ویژه‌ و آماده‌ دشمن‌ را متلاشی‌ نمایند و علاوه‌ برکشته‌ و زخمی‌ و اسیر نمودن‌20400 تن‌ از نیروهای‌ دشمن، یک‌ فروند هواپیما را ساقط‌ و60 دستگاه‌ تانک‌ و نفربر زرهی،40 قبضه‌ توپ،200 دستگاه‌ خودروی‌ نظامی‌ و چندین‌ زاغه‌ مهمات‌ دشمن‌ را منهدم‌ سازند و شمار بالایی‌ از تجهیزات‌ و ادوات‌ نظامی، چند قبضه‌ توپ‌ و تعدادی‌ زاغه‌ بزرگ‌ مهمات‌ دشمن‌ را به‌ غنیمت‌ خود درآورند.

خلاصه گزارش عملیات :

نام‌ عملیات: بیت‌ المقدس‌7

زمان‌ اجرا: 23/3/1367

تلفات‌ دشمن‌ (کشته، زخمی‌ و اسیر) : 20400

رمز عملیات: یا ابا عبدالله‌ الحسین(ع)

مکان‌ اجرا: منطقه‌ عمومی‌ شلمچه‌ در شمال‌ شرقی‌ خرمشهر - محور جنوبی‌ جنگ‌

ارگان‌های‌ عمل‌کننده: نیروی‌ زمینی‌ سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌

اهداف‌ عملیات: پس‌ زدن‌ دشمن‌ از خاک‌ ایران‌ و مقابله‌ با ترفند تجاوزات‌ دوباره‌ ارتش‌ عراق‌

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۷ ، ۰۰:۰۰
محمدعلی بارانی



عملیات فرمانده کل قوا-خمینی روح خدا با در محور آبادان - دارخوئین به صورت نیمه گسترده در تاریخ  21/3/1360 به فرماندهی سپاه انجام شد.

 زمینه‌ ساز شکست‌ حصر آبادان‌


اولین عملیات ،بعد از عزل بنی صدر

مشکل‌ آفرینی‌ها و کارشکنی‌های‌ «بنی‌ صدر» آن‌ قدر برای‌ رزمندگان‌ و فرماندهان‌ ایرانی‌ عذاب‌آور شده‌ بود که‌ پس‌ از بر کناری‌ وی‌ از فرماندهی‌ کل‌ قوا، به‌ پیشنهاد و استقبال‌ همه‌ فرماندهان‌ جنگ‌ قرار شد عملیاتی‌ که‌ در جبهه‌ «دارخوین» در حال‌ انجام‌ بود، به‌ علامت‌ رضایت‌ از این‌ کار حضرت‌ امام، «فرمانده‌ کل‌ قوا- خمینی‌ روح‌ خدا» نامگذاری‌ شود. نیروهای‌ سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌ به‌ مدت‌ 4 ماه‌ بدون‌ سر و صدا و جلب‌ توجه‌ دشمن‌ و در نزدیکی‌ نیروهای‌ عراق، شبانه‌ یک‌ کانال‌ به‌ طول‌ 1300 متر و به‌ شکل‌ «T» حفر کردند که‌ انتهای‌ آن‌ وارد میدان‌ مین‌ در جلوی‌ خاکریز و خط‌ آتش‌ دشمن‌ شده‌ بود.

پیشانی‌ این‌ کانال‌ به‌ موازات‌ خط‌ آتش‌ دشمن‌ و به‌ فاصله‌ 400 تا500 متر قرار داشت. در این‌ حمله، نیروهای‌ سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌ عمل‌ کننده‌ و ارتش‌ جمهوری‌ اسلامی‌ پشتیبانی‌ و پدافند را به‌ عهده‌ داشتند. قرار بود در ساعت‌3 و30 دقیقه‌ بامداد21 خرداد ماه‌1360 حمله‌ آغاز شود. ساعت‌11 شب، خبر برکناری‌ بنی‌ صدر از فرماندهی‌ کل‌ قوا توسط‌ امام‌ خمینی4))، از رادیو پخش‌ شد و وضعیت‌ در بهترین‌ حالت‌ ممکن‌ قرار گرفت.

این‌ عملیات، خود کلیدی‌ برای‌ باز شدن‌ طلسم‌ محاصره‌ آبادان‌ و آزمایشی‌ برای‌ عملیات‌ بزرگ‌ ثامن‌ الائمه(7) بود. در این‌ حمله‌ با3 کیلومتر پیشروی، مواضع‌ محکم‌ و مهم‌ دشمن‌ در این‌ جناح‌ به‌ تصرف‌ درآمده‌ و دست‌ کم‌32 دستگاه‌ تانک‌ و نفربر منهدم،و تعداد1496 تن‌ از نیروهای‌ دشمن‌ کشته، زخمی‌ و اسیر شدند. در راه‌ بدست‌ آوردن‌ این‌ پیروزی،120 تن‌ از برادران‌ سپاهی‌ به‌ شهادت‌ رسیدند. این‌ عملیات‌ توسط‌ سردار رحیم‌ صفوی‌ و شهید حسن‌ باقری‌ طراحی‌ و اجرا گردید که‌ فرماندهی‌3 محور اصلی‌ آن‌ را شهیدان‌ منصور موحدی‌- پهلوان‌ نژاد و رضا رضایی‌ بعهده‌ داشتند.


خلاصه گزارش عملیات :
نام عملیات : فرمانده کل قوا – خمینی روح خدا نفوذی – انهدامی
زمان اجرا : 21/3/1360
مکان اجرا : منطقه عمومی دارخوین
تلفات دشمن : 1496 کشته ، زخمی و اسیر
ارگان های عمل کننده : سپاه پاسداران با پشتیبانی و پدافند ارتش
اهداف عملیات : پیشروی‌ در مواضع‌ دشمن‌ نفوذی‌ و انهدامی‌


نقشه عملیات

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۷ ، ۰۰:۰۰
محمدعلی بارانی


عزل بنی صدر

پرتال امام خمینی (س): ابوالحسن بنی‌صدر که در آستانه پیروزی انقلاب به کشور بازگشته و با سخنرانی‌ها و ارائه کتاب‌های خود، از خویش چهره‌ای مذهبی ـ انقلابی و اقتصاد دانی آگاه، به مردم ارائه کرده بود، در تاریخ 5/11/1358 از دیگر رقبا پیشی گرفت و به عنوان اولین رئیس‌جمهور اسلامی ایران برگزیده شد. دوران هفده ماهه ریاست جمهوری وی یکی از پر حادثه‌ترین دوران‌های انقلاب است. وی مغرور از آرای بدست آمده بنا را بر اختلاف‌افکنی بین قوای کشور و تمرد از قانون و عدم تمکین در برابر مصوبات مجلس شورای اسلامی و درگیری با نیروهای خط امام گذاشت که منجر به اعلام عدم کفایت سیاسی وی توسط مجلس و تأیید آن از طرف حضرت امام شد و متعاقب آن حضرت امام طی پیامی بنی‌صدر را از فرماندهی کل قوا عزل کرد.

حکم [عزل ابو الحسن بنى صدر از فرماندهى نیروهاى مسلح‏]

زمان: 20 خرداد 1360/ 7 شعبان 1401

مکان: تهران، جماران‏

موضوع: عزل بنى صدر از فرماندهى نیروهاى مسلح‏

مخاطب: ستاد مشترک ارتش جمهورى اسلامى ایران‏

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

ستاد مشترک نیروهاى مسلح جمهورى اسلامى ایران. آقاى ابو الحسن بنى صدر از فرماندهى نیروهاى مسلح برکنار شده ‏اند. «1»

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

 (1)- به استناد بندهاى ذیل اصل 110 قانون اساسى، نصب و عزل فرماندهان عالى رتبه نیروهاى مسلح جمهورى اسلامى ایران از وظایف و اختیارات رهبرى انقلاب است که بر اساس اختیارات مندرج در همین اصل، مسئولیت فرماندهى کل قوا بر عهده رهبرى مى ‏باشد.

(صحیفه امام، ج14، ص 420)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۷ ، ۰۰:۰۰
محمدعلی بارانی


ام عملیات : ظفر 1 زمان اجرا : 7/3/1364
مدت اجرا : 1 رروز مکان اجرا : جزیره مینو
ارگانهای عمل کننده : تکاوران ارتش جمهوری اسلامی ایران
اهداف عملیات : انهدام بخشی از نیروهای دشمت در منطقه اروند رود



نقشه محور عملیاتی

نقشه محور عملیاتی





عملیات ظفر 1 (ایذایی) جزیره مینو


ساعت 20 و 15 دقیقه روز 7 خرداد ماه 1364 رزمندگان نیروی زمین ارتش جمهوری اسلامی مستقر در جبهه جنوبی با گذشتن از عرض رودخانه ‹‹اروند رود›› و یورش به مواضع اشغالی دشمن در جزیره ‹‹مینو›› ضمن انهدام بخشی از نیروهای دشمن شماری از سنگرهای انفرادی و اجتماعی نیروهای عراق را از میان برده و به مواضع پیشین خود بازگشتند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۷ ، ۰۰:۰۰
محمدعلی بارانی

پاسخ به چند سوال درباره انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رهبر انقلاب در سال 68

 پس از رحلت امام خمینی(ره) در 14 خرداد 1368، مجلس خبرگان که وظیفه انتخاب رهبر انقلاب را به‌عهده داشت، بلافاصله تشکیل جلسه داد تا این وظیفه بسیار سخت و مهم را به انجام رساند. کشور در اوضاع دشواری بود؛ هر لحظه ممکن بود مرزها با تهدید جدیدی مواجه شود (خصوصاً آنکه خبرهایی شایع شده بود که نیروهای صدام پس از رحلت امام در حال پیش‌روی به‌سمت مرزها هستند) و یا دشمن برای کشور نقشه‌ای جدید تدارک ببیند تا از شرایط روزهای بدون امام بزرگوار سوء استفاده کنند. آیت الله خامنه‌ای چند روز بعد از فوت امام، این نگرانی‌ها را این گونه روایت کرده‌اند: «دشمنان ما فرض کرده بودند که جامعه [بعد از فوت امام] از هم گسسته شود و میان مردم حیرت به‌وجود آید و در بین مسئولان اختلاف کلمه بروز کند و انقلاب از حمایت مردمی و حصار دفاع عمومی محروم شود. آنها به این فرض امید بسته، و برای آن لحظه سرمایه‌گذاری کرده بودند».

http://nojavan.khamenei.ir/assets/contents/text-115/13961018_618818.jpg

قانون اساسی در مورد انتخاب رهبر چه می گفت؟

طبق اصل صد و هفتم قانون اساسی کشور که در سال 58 با رأی مردم اجرایی شد، در این شرایط باید خبرگان ملت، فردی واجد صلاحیت مرجعیت را که دارای بینش سیاسی و توانمندی در اداره کشور باشد به رهبری برمی‌گزیدند و در صورتی که فردی را شایسته این مقام نمی‌یافتند، در قانون این امکان وجود داشت که خبرگان گروهی از مراجع واجد صلاحیت (3 تا 5 نفر) را به‌عنوان شورای رهبری انتخاب کنند تا با هم اداره کشور را به‌عهده بگیرند. لازم است گفته شود که دانستن تفاوت اجتهاد و مرجعیت برای فهم تمام این مطلب ضروری است. مجتهد کسی است که توانایی استنباط و فهم احکام دین از منابع فقهی را دارد و می‌تواند حکم دین را در موارد مختلف تشخیص دهد؛ اما مرجع تقلید کسی است که نظریات فقهی خود را در کتابی که معمولاً توضیح المسائل نامیده می‌شود منتشر کرده باشد و در یک کلام علاوه بر اجتهاد، مقلدانی داشته باشد که از او تقلید می‌کنند و وجوهات شرعی خود را در اختیار او قرار می‌دهند.

باید یک مرجع تقلید واجد صلاحیت رهبری به‌عنوان رهبر بعدی انقلاب با رأی نمایندگان مجلس خبرگان انتخاب می‌شد.

چرا شورای رهبری انتخاب نشد؟

مجلس خبرگان رهبری در اولین تصمیم‌گیری خود باید بین دو گزینه رهبری یک فرد دارای صلاحیت و یا شورای رهبری انتخاب می‌کرد. آیت الله خامنه‌ای در این رأی‌گیری، از موافقان رهبری شورایی بودند ولی اکثریت اعضای خبرگان با قاطعیت با رهبری شورایی مخالفت کردند؛ سه بار تعداد مخالفان رهبری شورایی شمرده شد و هر سه بار اکثریت خبرگان مخالف رهبری شورایی بودند. قانوناً و شرعاً تنها راه ممکن، انتخاب یک فرد به‌عنوان رهبر بود.

http://nojavan.khamenei.ir/assets/contents/text-115/13961018_367746.jpg

اکثریت اعضاء خبرگان با قاطعیت با رهبری شورایی مخالفت کردند

چرا رهبر از میان مراجع تقلید آن زمان، انتخاب نشد؟

با اینکه لیست‌های مختلفی از حالت‌های مختلف رهبری شورایی نوشته شده بود ولی وقتی این گزینه در خبرگان رأی نیاورد، تنها راه، رأی‌گیری برای رهبری افرادی بود که گمان می‌رفت صلاحیت این منصب را داشته باشند. قانوناً انتخاب رهبر به دوسوم آرای نمایندگان خبرگان نیاز دارد. گزینه‌های مختلفی در مجلس خبرگان مطرح شد ولی اکثر اعضای مجلس خبرگان که همگی مجتهد هستند، هیچ‌کدام از آن بزرگواران را هرچند که مرجع تقلید بودند، دارای صلاحیت رهبری نمی‌دانستند؛ حتی در مجلس خبرگان برای رهبری یکی از مراجع بزرگوار آن زمان، یعنی آیت الله گلپایگانی رأی‌گیری شد ولی ایشان تنها 14 رأی موافق داشتند و 61 رأی مخالف داشتند. طبق قانون وقتی رهبری شورایی رأی نیاورده و باید فردی به‌عنوان رهبر انتخاب شود، باید قانوناً آن فرد علاوه بر مرجعیت، صلاحیت رهبری هم داشته باشند اما طبق نظر خبرگان هیچ‌کدام از مراجع زنده زمان صلاحیت رهبری را نداشتند... . کار، گره خورده بود... قانون اساسی موجود برای انتخاب رهبر بعدی کافی نیست و اندیشیدن چاره‌ای برای این وضعیت بیشتر از هر نهادی، برعهده مجتهدان منتخب مردم در مجلس خبرگان بود.

اکثر اعضای مجلس خبرگان که همگی مجتهد هستند، هیچ‌کدام از مراجع تقلید آن زمان را دارای صلاحیت رهبری ندانستند

ماجرای بازنگری در قانون اساسی چه بود؟

در همین زمان نظر خبرگان به نامه‌ای که امام خمینی تقریباً چهل روز پیش از این نوشته بودند جلب می‌شود تا شاید نظر امام و تیزبینی‌شان بتواند بار دیگر مسائل پیشِ‌روی انقلاب را حل کند. مسئله این بار این بود که قانون اساسی نمی‌توانست راهگشا باشد؛ چون فقط دو راه (شورای رهبری یا انتخاب رهبر از میان مراجع تقلید) در قانون پیش‌بینی شده بود که هیچ‌کدام در مجلس خبرگان رأی نیاورد. امام راحل حدوداً چهل روز قبل از ارتحالشان، این واقعه را به‌نحوی پیش‌بینی کرده و برای آن چاره اندیشیده بود. امام در 4 اردیبهشت 68، گروهی بیست‌نفره را برای اصلاح و بازنگری قانون اساسی تعیین کردند. مجلس هم طبق فرمان امام 5 نفر را به این گروه بیست‌نفره اضافه کرد. امام خمینی، ریاست این مجمع را برعهده آیت الله خامنه‌ای گذاشته بودند و به این گروه فقط دو ماه فرصت داده بودند تا بخش‌هایی از قانون اساسی را اصلاح کرده و قانون اساسی جدید را برای تأیید به رأی مردم بگذارند؛ امام در این حکم، اهمیت این کار را این گونه متذکر شدند: «رفع نقایص آن (قانون اساسی) یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر جامعه اسلامی و انقلابی ماست و چه‌بسا تأخیر در آن موجب بروز آفات و عواقب تلخی برای کشور و انقلاب گردد. و من نیز بنا بر احساس تکلیف شرعی و ملی خود از مدتها قبل در فکر حل آن بوده‌ام». مجمع بازنگری و اصلاح قانون اساسی، از همان زمان برای بررسی مواردی که در فرمان امام به اصلاح نیاز داشت جلسه تشکیل داد تا پس از اصلاح، قانون اساسی جدید به رأی مردم گذاشته شود.

امام خمینی حدوداً چهل روز قبل از فوتشان، این واقعه را به‌نحوی پیش‌بینی کرده بودند و برای آن چاره اندیشیدند

رهبر باید مرجع تقلید هم باشد یا اجتهاد کافی است؟

پس از آنکه کارشناسان مواردی از ناکارآمدی یا گره‌هایی اجرایی و مدیریتی در اولین قانون اساسی جمهوری اسلامی را پس از یک دهه تجربه عملی حکومت‌داری تشخیص دادند، آیت الله مشکینی به امام خمینی نامه‌ای ‌نویسد و نظر امام را درباره اصلاح قانون اساسی جویا می‌شود؛ امام تصمیم‌گیری را درباره همه موارد به اعضاء گروه بازنگری می‌سپارند و فقط نظرشان را در مورد یک نکته خاص بیان می‌کنند تا در ادامه راه انقلاب مشکلی باقی نماند؛ مسئله شرط مرجعیت برای رهبری نظام. پاسخی که 35 روز بعد، گره قانون اساسی را بعد از رحلت امام باز می‌کند. پاسخ تاریخی امام به آیت الله مشکینی درباره کافی بودن شرط اجتهاد برای رهبری و لازم نبودن مرجعیت را با هم بخوانیم:

حضرت حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای حاج شیخ علی مشکینی ــ دامت افاضاته
پس از عرض سلام، خواسته بودید نظرم را در مورد متمم قانون اساسی بیان کنم. هرگونه آقایان صلاح دانستند عمل کنند. من دخالتی نمی‌کنم. فقط در مورد رهبری، ما که نمی‌توانیم نظام اسلامی‌مان را بدون سرپرست رها کنیم. باید فردی را انتخاب کنیم که از حیثیت اسلامی‌مان در جهان سیاست و نیرنگ دفاع کند. من از ابتدا معتقد بودم و اصرار داشتم که شرط «مرجعیت» لازم نیست. مجتهد عادل مورد تأیید خبرگان محترم سراسر کشور کفایت می‌کند. اگر مردم به خبرگان رأی دادند تا مجتهد عادلی را برای رهبری حکومتشان تعیین کنند، وقتی آنها هم فردی را تعیین کردند تا رهبری را به‌عهده بگیرد، قهری او مورد قبول مردم است. در این صورت او ولیّ منتخب مردم می‌شود و حکمش نافذ است. در اصل قانون اساسی من این را می‌گفتم، ولی دوستان در شرط «مرجعیت» پافشاری کردند، من هم قبول کردم. من در آن هنگام می‌دانستم که این در آینده نه‌چندان دور قابل پیاده شدن نیست. توفیق آقایان را از درگاه خداوند متعال خواستارم.

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
روح‌الله الموسوی الخمینی
68/2/9

http://nojavan.khamenei.ir/assets/contents/text-115/13961018_823479.jpg

من از ابتدا معتقد بودم و اصرار داشتم که شرط «مرجعیت» لازم نیست. مجتهد عادل مورد تأیید خبرگان محترم سراسر کشور کفایت می‌کند

ماجرای رفراندوم و تعیین موقت رهبری چه بود؟

آیت الله امینی متن نامه امام خطاب به آیت الله مشکینی را از تریبون مجلس خبرگان قرائت می‌کند، کار آسان می‌شود. یکی از شروط قانون اساسی سال 58 طبق نظر امام خمینی، از شروط انتخاب رهبری برداشته می‌شود. حالا می‌توان از میان مجتهدین حاضر، فردی را به‌عنوان رهبر انتخاب کرد و دیگر لازم نیست که او علاوه بر اجتهاد، مرجع تقلید هم باشد. خبرگان تصمیم مهمی می‌گیرند. تصویب نظر امام و حذف شرط مرجعیت برای رهبری نیازمند آن است که این اصلاح در متن قانون اساسی جدید اعمال شود و قانون اساسی مجدداً به رفراندوم یا همه‌پرسی گذاشته شود تا مردم هم قانون اساسی را تأیید کنند. ولی خبرگان نمی‌توانستند تا چند ماه دیگر و تا زمان رأی مردم به قانون اساسی جدید کشور را در این وضعیت بحرانی بدون رهبر بگذارند؛ بحرانی که از یک طرف به پیشروی نیروهای صدام به‌سمت مرزهای ایران، و از طرف دیگر به دلشوره و نگرانی مردم از وضعیت انقلاب بعد از فوت امام و نقشه‌های احتمالی دشمنان برای آسیب به کشور مربوط می‌شد. با توجه به همه این نکات، خبرگان تصمیم می‌گیرند از میان مجتهدین، فردی را موقتاً به‌عنوان رهبر انتخاب کنند و پس از رأی‌گیری درباره قانون اساسی، مجدداً رأی‌گیری دیگری برای نهایی شدن انتخاب رهبر برگزار کنند.

http://nojavan.khamenei.ir/assets/contents/text-115/13961018_324500.jpg

خبرگان تصمیم گرفتند از میان مجتهدین موجود، موقتاً برای دفع خطرات فردی را انتخاب کنند و بعد از آنکه قانون اساسی به رأی مردم گذاشته شد، دوباره برای انتخاب نهایی رهبر تصمیم بگیرند

چرا آیت‌الله خامنه‌ای با انتخاب خودشان مخالفت کردند؟

حال، اعضای خبرگان باید تا روز رأی‌گیری قانون اساسی جدید، مجتهدی را به‌صورت موقت به‌عنوان رهبر انتخاب می‌کردند؛ با توجه به نظر اکثریت اعضا و شناختی که اغلب حاضران از توانایی‌های آیت الله خامنه‌ای در دو دوره ریاست جمهوری و سوابق مدیریتی دیگر داشتند، ایشان را به‌عنوان گزینه موقت رهبری مطرح کردند. از طرف دیگر اجتهاد آیت الله خامنه‌ای هم به‌جهت عضویت در مجلس خبرگان و هم به‌جهت تأیید اساتید حوزه‌های علمیه آن زمان و برخی از مراجع عصر حاضر که در آن زمان عضو مجلس خبرگان بودند، امری مشخص بود، علاوه بر این صلاحیت‌های شخصی، نقل خاطره برخی اعضا از اشاره مکرر امام به صلاحیت آقای خامنه‌ای برای رهبری در جلسات خصوصی نیز، در این انتخاب بی‌تأثیر نبود. البته چند نفر با انتخاب آیت الله خامنه‌ای مخالف بودند و برخی از آنها پای تریبون رفتند تا با انتخاب ایشان مخالفت کنند؛ یکی از آن مخالفان از همه سرسخت‌تر بود و در جلسه به‌شدت با انتخاب آیت الله خامنه‌ای مخالف کرد و آن فرد کسی نبود جز خود آیت الله خامنه‌ای. ایشان با انتخاب خودشان مخالفت کردند، مخالفتی که هم نشانه‌ای بر بزرگواری و تواضع آیت الله خامنه‌ای بود و هم حاکی از اینکه ایشان تمام تلاش خود را کردند تا این وظیفه بسیار دشوار که سختی‌های زیادی در آن است، برعهده فرد دیگری گذاشته شود اما در نهایت با رأی قاطع مجتهدان مجلس خبرگان، پذیرش این مسئولیت برای ایشان تکلیف و وظیفه شرعی شد. آقا چند روز بعد با حفظ این تواضع کم‌نظیر در این باره می‌فرمایند: «روز شنبه، قبل از تشکیل مجلس خبرگان، با تضرع و توجه و التماس، به خدای متعال عرض کردم: "پروردگارا ! تو که مدبر و مقدر امور هستی، چون ممکن است به‌عنوان عضوی از مجموعه‌ی شورای رهبری، این مسؤولیت متوجه من شود، خواهش می‌کنم اگر این کار ممکن است اندکی برای دین و آخرت من زیان داشته باشد، طوری ترتیب کار را بده که چنین وضعیتی پیش نیاید". واقعاً از ته دل می‌خواستم که این مسؤولیت متوجه من نشود... . در مجلس خبرگان بحث‌هایی پیش آمد و حرفهایی زده شد که نهایتاً به این انتخاب منتهی شد. در همان مجلس، کوشش و تلاش و استدلال و بحث کردم تا این کار انجام نگیرد؛ ولی انجام گرفت و این مرحله گذشت. من همین الآن خودم را یک طلبه‌ی معمولی و بدون برجستگی و امتیازی خاص می‌دانم... اما حالا که این بار را روی دوش من گذاشتند، با قوّت خواهم گرفت؛ آن‌چنان که خدای متعال به پیامبرانش توصیه فرمود: «خذها بقوّة» [اعراف: 145]».

در همان مجلس، کوشش و تلاش و استدلال و بحث کردم، تا این کار انجام نگیرد؛ ولی انجام گرفت و این مرحله گذشت

آقا چقدر رأی آوردند؟

رأی‌گیری برای انتخاب موقت آیت الله خامنه‌ای به‌عنوان رهبر انجام شد. نتیجه رأی‌گیری بسیار جالب توجه است. از 74 نفر حاضر در مجلس خبرگان، 60 مجتهد با اجتهاد و واجد صلاحیت رهبری بودن ایشان موافقت کردند و این یعنی بیش از 80 درصد مجتهدان منتخب مردم ایشان را به‌عنوان رهبر موقت انقلاب تا رأی‌گیری برای قانون اساسی انتخاب کردند.

http://nojavan.khamenei.ir/assets/contents/text-115/13961018_341053.jpg

بیش از 80 درصد مجتهدان منتخب مردم ایشان را به‌عنوان رهبر موقت انقلاب تا رأی‌گیری برای قانون اساسی انتخاب کردند

بعد از گذشتن دوره موقت و برگزاری رفراندوم، دوباره رأی‌گیری شد؟

بله؛ از روز 14 خرداد 68 تا روز همه‌پرسی قانون اساسی که در آن شرط مرجعیت برای رهبری حذف شده بود و اجتهاد و عدالت و سایر صلاحیت‌ها برای انتخاب رهبری کافی بود، آیت الله خامنه‌ای با 92 درصد رأی خبرگان، موقتاً رهبر انقلاب اسلامی بودند. قانون اساسی جدید در 6 مرداد ماه 1368 با رأی مثبت 97 درصد افراد رأی‌دهنده به تصویب رسید. پس از برگزاری رفراندوم قانون اساسی و رأی مثبت مردم به آن، خبرگان قانون اساسی جلسه‌ای دیگر برای انتخاب رهبری تشکیل دادند و در این جلسه برای انتخاب آیت الله خامنه‌ای مجدداً رأی‌گیری شد که در این رأی‌گیری، آیت الله خامنه‌ای به‌اتفاق آراء، به‌عنوان رهبر انقلاب اسلامی برگزیده شدند و این مسئولیت خطیر برعهده ایشان گذاشته شد.

http://nojavan.khamenei.ir/assets/contents/text-115/13961018_158916.jpg

آیت الله خامنه‌ای با آراء مثبتِ بیشتری نسبت به رأی‌گیری 14 خرداد، به‌عنوان رهبر جمهوری اسلامی برگزیده شدند

پاورقی: تمامی نقل‌قول‌های مستقیم از آیت الله خامنه‌ای مربوط به سخنرانی ایشان در تاریخ 12 تیرماه 1368 است.

منبع: khamenei.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۷ ، ۰۰:۰۰
محمدعلی بارانی