اربعین همایش و پیاده روی ملت ها
اربعین همایش و پیادهروی ملتها و فرهنگهای مختلف است آنچه قابلتوجه است در همایش اربعین ملتهای مختلف از کشورهای مختلف با سنین مختلف و آداب و روش و فرهنگهای مختلف در یک مکان و زمان گرد هم میآیند، و چند روز را شبانهروز باهم و در کنار هم عزاداری مرثیهسرایی و راهپیمایی میکنند.
پس باید توجه داشته باشید که شکاف فرهنگی و قومی نقطه آسیب این گردهمایی جهانی است که باید از آن مراقبت نمود که مبادا دشمن از همین شکافها نفوذ نموده و ایجاد اختلاف و چند دستگی کند.
بخصوص باید توجه نمود که این شکاف بین مردم ایران و عراق به دست دشمنان اسلام از آستین صدام جنایتکار بیرون آمد و جنگ ناخواسته و تحمیلی را بر دو ملت ایران و عراق با خسارتهای فراوان تحمیل و وارد نموده است.
علاوه بر خسارتهای مادی فراوان صدها هزار کشته و شهید از عراق و ایران گرفته و بهطور ناخواسته پدرکشتگی رابین دو ملتدوست و مسلمان ایجاد نموده است.
به برکت وجود ائمه شیعه و در عراق این خصومت که اگر بین هر کشور دیگر اتفاق میافتاد حداقل سه نسل و صدسال زمان لازم داشت تا فراموش شود. (به فراموشی سپردهشده). امروز مردم عراق از همه زخمهایی خورد از سوی ما که ناگزیر از دفاع مقدس بود با حدود (پانصد هزار کشته) را به فراموشی سپردهاند.
و ما که ملت عراق را مقصر نمیدانستیم با حدود ( دویست هزار شهید) پس از سقوط صدام جنایتکار به کمک عراق شتافتیم تا امروز که جنایتکاران داعش وارد عراق شده و بخشهای وسیعی از خاک عراق را اشغال و کربلای معلا و سامرا را مورد تجاوز و تهدید قراردادند. دهها شهید سرفراز تقدیم کردیم، گذشتهها را به فراموشی سپرده و دوران نو و تازهای از روابط را با عراق جدید آغاز نمودهایم. این دوستی نو پا نیاز به محافظت، مراقبت دقیق و ظریف دارد.
آنچه باید به آن توجه نمود درباره مردم عراق و فرهنگ و رفتارهای فردی و اجتماعی آنان است که بارها و بارها در مکانهای مختلف از ایرانیان گلایه و اعتراض مشاهده نمودم.
تحلیل و نگاه کوته نظرانه و یکطرفه است. بهدرستی باید توجه نمود که مردم عراق با باورها و سنتهای خود زندگی میکنند و مردمی سخاوتمند و محب و اهلبیت هستند، و این کم نیست.
باید توجه نمود که مردم عراق شیعه عرب و دارای سنتها و باورها و فرهنگ ناسیونالیست عربی هستند.
مقایسه این مردم با مردم ایران از پایه ناصحیح و غلط است. همه مردم عراق را باید باهمه سنتها و باورها و فرهنگش دید و پذیرفت. آنگاه خواهی دید که مردمی سخاوتمند و صادق و محب اهلبیت هستند. شیعه و عرب عراقی که سرزمین و ملیت خود را دوست دارد. مگر نه اینکه در ایران هم بین استانها و گاهی شهرستانهای ما روشها سنتها متفاوت است.
پس چرا؟ اینهمه خدمات صادقانه و بیشائبه را با برداشتهای ناصحیح زیر سؤال باید برد.بد نیست در اینجا یک خاطره به عنوان شاهد مثل ذکر شود. دوستی میگفت دریکی از اربعینها به منزل یک عراقی دعوت شدیم. وارد که شدیم فرزندان خانواده باهم سعی و تلاش وسایل پذیرایی را فراهم و امکانات استراحت و رفاهی را در حد امکان انجام دادند.
پدر خانواده که درجایی روی صندلی نشسته بود که عینک دودی بر چشمداشت فقط دستور میداد و به ما نزدیک نشد. وقتی خواستیم حرکت کنیم در لحظه خداحافظی از پسر خانواده سؤال کردیم : پس چرا در این مدت پدرتان جلو نیامد، او گفت پدرم به ما سپرده بود که از ایرانیان بهخوبی پذیرایی کنید و در مورد من چیزی نگویید که خاطرشان مکدّر نشود. پرسیدم چرا؟
گفت: پدرم در عملیات کربلای 5 از دو چشمزخم خورده و نابینا شده است. او نمیخواست که شما بدانید و ناراحت و مکدّر شوید.
آرای این داستان تنها یک نفر در عراق نیست خیلیها مجروح جنگ یا پدر ازدستداده یا برادر ازدستدادهاند. پس باید رفتارهای خود را اصلاح کنیم و بپذیریم که وارد یک کشور دیگری شدهایم، که باید به قانون و سنتها و روشهای آنان احترام بگذاریم، هرچند که قبول نداشته باشیم آنگاه محاورت و مجاورت با آنها آسان و دلپذیر میشود.
ما در سفر اربعین به اقیانوس متلاطم واردشدهایم که با آنان یک صدا شویم و فریاد بزنیم لبیک یا حسین(ع)
ادامه دارد ...