قطره بارانی

دکتر محمدعلی بارانی

قطره بارانی

دکتر محمدعلی بارانی

قطره بارانی
دکتر محمدعلی بارانی استاد دانشگاه

۱۸ مطلب در اسفند ۱۳۹۷ ثبت شده است

شهید محمدابراهیم همت در دوازدهم فروردین‌ماه ۱۳۳۴ در شهرستان شهرضا به دنیا آمد. پدرش علی اکبر نام داشت. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش گذراند و سپس وارد دانش‌سرای اصفهان شد. فرمانده لشگر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) بود. هفدهم اسفندماه ۱۳۶۲، در جزیره مجنون بر اثر اصابت گلوله توپ به شهادت رسید. مزار او در زادگاهش قرار دارد.

زندگی‌نامه

روز 12 فروردین 1334 ه.ش در شهرضا در خانواده روز ی مستضعف ومتدین به دنیا آمد. او در رحم مادر بود که پدر و مادرش عزم کربلایمعلیّ و زیارت قبرسالار شهیدان و دیگر شهدای آن دیار شدند و مادر باتنفس شمیم روحبخش کربلا، عطر عاشورایی را به این امانت الهیدمید. محمد ابراهیم درسایه محبت های پدر ومادر پاکدامن، وارسته ومهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد. دردوران تحصیلش از هوش واستعداد فو ق العاده ای برخوردار بود و باموفقیت تمام دوران دبستان و دبیرستان را پشت سر گذاشت. هنگامفراغت از تحصیل به ویژه در تعطیلات تابستانی با کار وتلاش فراوانمخارج شخصی خود را برایتحصیل به دست می آورد و از این راه بهخانواده زحمتکش خود کمک قابل توجه ای می کرد. او با شور، نشاط،مهر، محبت و صمیمیتی که داشت به محیط گرم خانواده صفا وصمیمیت دیگری می بخشید. پدرش از دوران کودکی او چنین میگوید: «هنگامی که خسته از کار روزانه به خانه برمی گشتم، دیدنفرزندم تمامی خستگی ها و مرارت ها را از وجودم پاک می کرد و اگرشبی او را نمی دیدم برایم بسیار تلخ و ناگوار بود. » اشتیاق محمدابراهیم به قرآن و فراگیری آن باعث می شد که از مادرش با اصراربخواهد که به او قرآن یاد بدهد و او را در حفظ سوره ها کمک کند. اینعلاقه تا حدی بود که از آغاز رفتن به دبیرستان توانست قرائت کتابآسمانی قرآن را کاملا فرا گیرد و برخی از سوره های کوچک را نیز حفظکند.

دوران سربازی

در سال 1352 مقطع دبیرستان را با موفقیت پشت سرگذاشت و پس ازاخذ دیپلم با نمرات عالی در دانشسرای اصفهان به ادامه تحصیلپرداخت. پس از دریافت مدرک تحصیلی به سربازی رفته به گفتهخودش تلخ ترین دوران عمرش همان دوسال سربازی بود در لشکرتوپخانه اصفهان مسؤولیت آشپزخانه به عهده او گذاشته شده بود. ماهمبارک رمضان فرا رسید، ابراهیم در میان برخی از سربازان همفکر خودبهدیگر سربازان پیام فرستاد که آنها هم اگر سعی کنند تمام روزهایرمضان را روزه بگیرند، می توانند به هنگام سحری به آشپزخانه بیایند ناجی، فرمانده لشکر، وقتی که از این توصیه ابراهیم و روزه گرفتن عده ای از سربازان مطلع شد، دستور داد همه سربازان به خط شوند و همگیبدون استثنا آب بنوشند و روزه خود را باطل کنند. پس از این جریانابراهیم گفته بود: «اگر آن روز با چند تیر مغزم را متلاشی می کردندبرایم گواراتر از این بود که با چشمان خود ببینم که چگونه این از خدابی خبران فرمان می دهند تا حرمت مقدس ترین فریضه دینمان رابشکنیم و تکلیف الهی را زیرپا بگذاریم » اماّ این دوسال برای شخصیچون ابراهیم چندان خالی از لطف هم نبود؛ زیرا در همین مدتتوانست با برخی از جوانان روشنفکر و انقلابی مخالف رژیم ستم شاهیآشنا شود و به تعدادی از کتب ممنوعه )از نظر ساواک( دست یابد.مطالعه آن کتا بها که مخفیانه و توسط برخی از دوستان،برایش فراهممی شد تأثیر عمیق و سازنده ای در روح و جان محمدابراهیم گذاشت وبه روشنایی اندیشه و انتخاب راهش کمک شایانی کرد. مطالعه همانکتاب ها و برخورد و آشنایی با بعضی از دوستان، باعث شد که ابراهیمفعالیت های خود را علیه رژیم ستمشاهی آغاز کند و به روشنگری مردمو افشای چهره طاغوت بپردازد.

دوران معلمی

پس از پایان دوران سربازی و بازگشت به زادگاهش شغل معلمی رابرگزید. در روستاها مشغول تدریس شد و به تعلیم فرزندان این مرز وبوم همت گماشت. ابراهیم در این دوران نیز با تعدادی از روحانیونمتعهد و انقلابی ارتباط پیدا کرد و در اثر مجالست با آنها با شخصیتحضرت امام )ره( بیشتر آشنا شد. به دنبال این آشنایی و شناخت، سعیمی کرد تا در محیط مدرسه و کلاس درس، دانش آموزان را با معارفاسلامی و اندیشه های انقلابی حضرت امام )ره( و یارانش آشنا کند. اودر تشویق و ترغیب دانش آموزان به مطالعه و کسب بینش وآگاهی سعی وافری داشت و همین امور سبب شد که چندین نوبت از طرف ساواک به او اخطار شود. لیکن روح بزرگ و بی باک او به همه آناخطارها بی اعتنا بود و هدف و راهش را بدون اندک تزلزلی پی میگرفت و از تربیت شاگردان خود لحظه ای غفلت نمی ورزید. با گسترش تدریجی انقلاب اسلامی، ابراهیم پرچمداری جوانان مبارز شهرضا رابرعهده گرفت. پس از انتقال وی به شهرضا برای تدریس در مدارس شهر، ارتباطش با حوزه علمیه قم برقرار شد و بطور مستمر برای گرفتنرهنمود، ملاقات با روحانیون و دریافت اعلامیه و نوار به قم رفت وآمدمیکرد. سخنرانی های پرشور و آتشین او علیه رژیم که بدون مصلحتاندیشی انجام میشد، مأمورین رژیم را به تعقیب وی واداشته بود، بهگونه ای که او شهر به شهر می گشت تا از دستگیری در امان باشد.نخست به شهر فیروزآباد رفت و مدتی در آنجا دست به تبلیغ و ارشادمردم زد. پس از چندی به یاسوج رفت. موقعی که درصدد دستگیریوی برآمدند به دوگنبدان عزیمت کرد و سپس به اهواز رفت و در آنجاسکنی گزید. در ایندوران اقشار مختلف در اعتراض به رژیمستمشاهی و اعمال وحشیانه اش عکس العمل نشان می دادند و ابراهیماحساس کرد که برای سازماندهی تظاهرات باید به شهرضا برگردد. بعد از بازگشت به شهر خود در دعوت مردم به خیابان ها و انجام تظاهرات علیه رژیم، فعالیت و کوشش خود را افزایش داد تا اینکه دریکی از راهپیمایی های پرشورمردمی، قطعنامه مهمی که یکی از بنده ای آن انحلال ساواک بود، توسط شهید همت قرائت شد. به دنبال آنفرمان ترور و اعدام ایشان توسط فرماندار نظامی اصفهان، سرلشکرمعدوم ناجی ، صادر گردید. مأموران رژیم در هرفرصتی در پی آن بودندکه این فرزند شجاع و رشید اسلام را از پای درآورند، ولی او با تغییرلباس وقیافه، مبارزات ضد دولتی خود را دنبال می کرد تا اینکه انقلاباسلامی به رهبری حضرت امام خمینی)ره(، به پیروزی رسید.

فعالیت های پس از پیروزی انقلاب

پیروزی انقلاب در جهت ایجاد نظم ودفاع از شهر و راه اندازی کمیتهانقلاب اسلامی شهرضا نقش اساسی داشت. او از جمله کسانی بود کهسپاه شهرضا را با کمک دوتن از برادران خود و سه تن از دوستانشتشکیل داد. درایت و نفوذ خانوادگی که درشهر داشتند مکانی را بهعنوان مقر سپاه در اختیار گرفته و مقادیر قابل توجهی سلاح ازشهربانی شهر به آنجا منتقل کردند و از طریق مردم، سایر مایحتاج ونیازمند یها را رفع کردند. به تدریج عناصر حزب اللهی به عضویت سپاه درآمدند. هنگامی کهمجموعه سپاه سازمان پیدا کرد، او مسؤولیت روابط عمومی سپاه را بهعهده داشت. به همت این شهید بزرگوار و فعالیت های شبانه روزیبرادران پاسدار در سال 58 ، یاغیان و اشرار اطراف شهرضا که به آزارواذیت مردم می پرداختند، دستگیر و به دادگاه انقلاب اسلامی تحویلداده شدند و شهر از لوث وجود افرادشرور و قاچاقچی پاکسازیگردید. از کارهای اساسی ایشان در این مقطع، سامان بخشیدن به فعالیت هایفرهنگی، تبلیغی منطقه بود که در آگاه ساختن جوانان و ایجاد شورانقلابی تأثیر بسزایی داشت. اواخر سال 58 برحسب ضرورت و به دلیلتجربیات گرا نبهای او در زمینه امور فرهنگی به خرمشهر و سپس بهبندر چابهار و کنارک )در استان سیستان و بلوچستان( عزیمت کرد و بهفعالیت های گسترده فرهنگی پرداخت.

نقش شهید در کردستان و مقابله با ضدانقلاب

شهید همت در خرداد سال 1359 به منطقه کردستان که بخش هایی ازآن در چنگال گروهک های مزدور گرفتار شده بود، اعزام گردید. ایشانبا توکل به خدا و عزمی راسخ مبارزه بی امان و همهجانبه ای را علیهعوامل استکبار جهانی و گروهک های خودفروخته در کردستان شروعکرد و هر روز عرصه را برآنها تنگ تر نمود. از طرفی در جهت جذبمردم محروم کُرد و رفع مشکلات آنان به سهم خود تلاش داشت و برایمقابله با فقر فرهنگی منطقه اهتمام چشمگیری از خود نشان می داد تاجایی که هنگام ترک آنجا، مردم منطقه گریه می کردند و حتی تحصننموده و نمی خواستند ازاین بزرگوار جدا شوند. رشادت های او دربرخورد با گروهک های یاغی قابل تحسین وستایشاست. براساس آماری که از یادداشت های آن شهید به دست آمدهاست، سپاه پاسداران پاوه از مهر 59 تا د یماه 60 )بافرمانده ای مدبرانهاو( عملیات موفق در خصوص پاکسازی روستاها از وجود اشرار،آزادسازی ارتفاعات و درگیری با نیروهای ارتش بعث داشته است.

شهید همت و دفاع مقدس

پس از شروع جنگ تحمیلی از سوی رژیم متجاوز عراق، شهید همت بهصحنه کارزار وارد شد و درطی سالیان حضور در جبهه های نبرد،خدمات شایان توجهی برجای گذاشت و افتخارها آفرید. او و سرداررشید اسلام، حاج احمد متوسلیان، به دستور فرماندهی محترم کلسپاه مأموریت یافتند ضمن اعزام به جبهه جنوب، تیپ محمدرسللولالله )صلیّ الله علیه و آله و سلمّ( را تشکیل دهند. در عملیات سراسریفتح المبین، مسؤولیت قسمتی از کل عملیات به عهده این سردار دلاوربود. موفقیت عملیات درمنطقه کوهستانی«شللاوریه » مرهون ایثار وتلاش این سردار بزرگ و همرزمان اوست. شهید همت در عملیات پیروزمند الی بیت المقدس در سمت معاونتتیپ محمدرسول الله )صلیّ الله علیه و آله و سلّم( فعالیت و تلاشتحسین برانگیزی را در شکستن محاصره جاده شلمچه خرمشهر انجامدادو به حق می توان گفت که او یگان تحت امرش سهم بسزایی درفتح خرمشهر داشته اند و با اینکه منطقه عملیاتی دشت بود، شهیدحاج همت با استفاده از بهترین تدبیر نظامی به نحو مطلوبیفرماندهیکرد. در سال 1361 با توجه به شعله ور شدن آتش فتنه و جنگ در جنوبلبنان به منظور یاری رساندن به مردم مسلمان ومظلوم لبنان که موردهجوم ناجوانمردانه رژیم صهیونیستی قرار گرفته بود راهی آن دیار شدو پس از دو ماه حضور در این خطه به میهن اسلامی بازگشت و درمحورجنگ وجهاد قرارگرفت. با شروع عملیات رمضان در تاریخ 23 / 4/ 1361 درمنطقه «شرق بصره» فرماندهی تیپ 27 محمد رسول الله )صلیّ الله علیه و آله و سلمّ ( رابرعهده گرفت و بعدها با ارتقای این یگان به لشکر، تا زمان شهادتش درسمت فرماندهی انجام وظیفه نمود. پس از آن در عملیات مسلم ابنعقیل و محرم که او فرمانده قرارگاه ظفر بود سلحشورانه با دشمن زبونجنگید. در عملیات والفجر مقدماتی بود که شهیدحاج همت،مسؤولیت سپاه یازدهم قدر را که شامل لشکر 27 حضرت محمد رسولالله )صلیّ الله علیه و آله و سلمّ (، لشکر 31 عاشورا، لشکر 5 نصر و تیپ10 سیدالشهدا )علیه السلام ( بود، برعهده گرفت. سرعت عمل و صلابت رزمندگان لشللکر 27 تحت فرماندهی ایشان درعملیات والفجر 4 و تصرف ارتفاعات کان یمانگا در آن مقاطع از خاطرهها محو نمی شود. صلابت،اقتدار و استقامت فراموش نشدنی اینشهید والامقام و رزمندگان لشکر محمدرسللول الله )صلیّ الله علیه و آلهو سلّم ( در جریان عملیات خیبر درمنطقه طلائیه و تصرف جزایرمجنونو حفظ آن با وجود پاتک های شدید دشمن، از افتخارات تاریخ جنگمحسوب می گردد. مقاومت و پایداری آنان در این جزایر به قدری تحسین برانگیز بود کهحتی فرمانده سپاه سوم عراق در یکی از اظهاراتش گفته بود: «ما آنقدر آتش بر جزایر مجنون فرو ریختیم و آنچنان آنجا را بمبارانشدید نمودیم که از جزایر مجنون جز تلی خاکستر چیز دیگری باقینیست! » اما شهید همت بدون هراس و ترس از دشمن و با وجود بیخوابی های مکرر همچنان به ادای تکلیف و اجرای فرمان حضرت امامخمینی)ره( مبنی برحفظ جزایر می اندیشید و خطاب به برادران بسیجیمی گفت: « برادران، امروز مسأله ما، مسأله اسلام و حفظ و حراست ازحریم قرآن است. بدون تردید یا همه باید پرچم سرخ عاشورایی حسین)علیه السلام( را به دوش کشیم و قداست مکتبمان، مملکت وناموسمان را پاسداری و حراست کنیم و با گوشت و خون به حفظجزیره، همت نمائیم، یااینکه پرچم ذلت و تسلیم را درمقابل دشمنانخدا بالا ببریم و این ننگ و بدبختی را به دامن مطهر اعتقادمان رواداریم، که اطمینان دارم شما طالبان حریت و شرف هستید، نه ننگ وبدنامی».

ویژگی های برجسته شهید

او عارفی وارسته، ایثارگری سلحشور و اسوه ای برای دیگران بود که جزخدا به چیز دیگری نمی اندیشید و به عشق رسیدن به هدف متعالی وکسب رضای خدا و حضرت احدیت، شب و روز تلاش می کرد و سختترین و مشکل ترین مسؤولیت های نظامی را با کمال خوشرویی واشتیاق و آرامش خاطر می پذیرفت. او بسان شمع می سوخت و چونانچشم هساران درحال جوشش بود و یک آن از تحرک باز نمی ایستاد.روحیه ایثار و استقامت او شگفت انگیز بود. حتی جیره و سهمیه لباسخود را به دیگران می بخشید و با همان کم، قانع بود و درپاسخ کسانیکه می پرسیدند چرا لباس خود را که به آن نیازمند بودی، بخشیدی؟می گفت: «من پنج سال است که یک اورکت دارم و هنوز قابل استفادهاست» او فرمانده ی مدیرو مدبرّ بود. قدرت عجیبی درمدیریتداشت. آن هم یک مدیریت سالم در اداره کارها و نیروها. با وجود آنکهبه مسائل عاطفی و نیز اصول مدیریت احترام می گذاشت و عمل میکرد، درعین حال هنگام فرماندهی قاطع بود. او نیروهای تحت امر خودرا خوب توجیه می کرد و نظارت و پیگیری خوبی نیز داشت. کسی راکه در انجام دستورات کوتاهی می نمود بازخواست می کرد و کسیراکه خوب عمل می کرد تشویق می نمود. بینش سیاسی بعُد دیگری از شخصیت والای او به شمار می رفت. بهمسائل لبنان و فلسطین وسایر کشورهای اسلامی بسیار می اندیشید وآنچنان از اوضاع آنجا مطلع بود که گویی سالیان درازی در آن سامان بادشمنان خدا و رسول )ص( درستیز بوده است. او با وجود مشغله فراواناز مطالعه غافل نبود و نسبت به مسائل سیاسی روز شناخت وسیعیداشت. از ویژگی های اخلاقی شهید همت برخورد دوستانه او بابسیحیان جان برکف بود. به بسیجیان عشق می ورزید و همواره درسخنانش از این مجاهدان مخلص تمجید و قدرشناسی می کرد. «منخاک پای بسیجی ها هم نمی شوم. ای کاش من یک بسیجی بودم و درسنگر نبرد از آنان جدا نمی شدم». وقتی درسنگرهای نبرد، غذای گرم برای شهید همت می آوردند سؤالمی کرد: آیا نیروهای خط مقدّم و دیگر اعضای همرزممان در سنگرهاهمین غذا را می خورند یا خیر؟ و تا مطمئن نمیشد دست به غذا نمیزد. شهیدهمت همواره برای رعایت حقوق بسیجیان به مسؤلان امرتأکید و توصیه داشت. او که از روحیه ایثار واستقامت کم نظیریبرخوردار بود، با برخوردها و صفات اخلاقی اش در واقع معلمی نمونه وسرمشقی خوب برای پاسداران و بسیجیان بود و خود به آنچه می گفت،عمل می کرد. عشق وعلاقه نیروها به او نیز از همین راز سرچشمه میگرفت. برای شهید همت مطرح نبود که چکاره است، فرمانده است یانه. همت یک رزمنده بود، همت هم مرد جنگ بود و هم معلمیوارسته.

نحوه شهادت

شهید همت در جریان عملیات خیبر به برادران گفته بود: «بایدمقاومت کرده و مانع از بازپسگیری مناطق تصرف شده، توسط دشمنشد. یا همه اینجا شهید میشویم ویا جزیره مجنون را نگه می داریم».رزمندگان لشکر نیز با تمام توان دربرابر دشمن مردانه ایستادگی کردند.حاجی جلو رفته بود تا وضع جبهه توحید را از نزدیک بررسی کند،کهگلوله توپ در نزدیکی اش اصابت می کند و این سردار دلاور به همراهمعاونش، شهید اکبر زجاجی، در 17 اسفند سال 1362 در عملیات خیبردعوت حق را لبیک گفته و به لقاء خداوند شتافتند[۱]

Photo 2018-11-30 12-18-02.jpg

وصیت نامه

وصیت نامه اول

به تاریخ ۵۹/۱۰/۱۹ شمسی ساعت ۱۰:۱۰ شب چند سطری وصیت نامه می‌نویسم : هر شب ستاره ای را به زمین می‌کشند و باز این آسمان غم‌زده غرق ستاره است ، مادر جان می دانی تو را بسیاردوست دارم و می دانی که فرزندت چقدر عاشق شهادت و عشق به شهیدان داشت.مادر، جهل حاکم بر یک جامعه انسان‌ها را به تباهی می‌کشد و حکومت‌های طاغوت مکمل‌های این جهل‌اند و شاید قرن‌ها طول بکشد که انسانی از سلاله پاکان زائیده شود و بتواند رهبری یک جامعه سر در گم و سر در لاک خود فرو برده را در دست گیرد و امام تبلور ادامه دهندگان راه امامت و شهامت و شهادت است. مادرجان، به خاطر داری که من برای یک اطلاعیه امام حاضر بودم بمیرم ؟ کلام او الهام بخش روح پرفتوح {اسلام} در سینه و وجود گندیده من بوده و هست. اگر من افتخار شهادت داشتم از امام بخواهید برایم دعا کنند تا شاید خدا من روسیاه را در درگاه با عظمتش به عنوان یک شهید بپذیرد ؛ مادر جان من متنفر بودم و هستم از انسان‌های سازش کار و بی تفاوت و متاسفانه جوانانی که شناخت کافی از {اسلام} ندارند و نمی‌دانند برای چه زندگی می‌کنند و چه هدفی دارند و اصلاً چه می گویند بسیارند. ای کاش به خود می‌آمدند. از طرف من به جوانان بگوئید چشم شهیدان و تبلور خونشان به شما دوخته است بپاخیزید و {اسلام }را و خود را دریابید نظیر انقلاب {اسلامی }ما در هیچ کجا پیدا نمی‌شود نه شرقی - نه غربی؛ اسلامی که : اسلامی ... ای کاش ملت‌های تحت فشار مثلث زور و زر و تزویر به خود می‌آمدند و آن‌ها نیز پوزه استکبار را بر خاک می‌مالیدند. مادر جان، جامعه ما انقلاب کرده و چندین سال طول می‌کشد تا بتواند کم کم صفات و اخلاق طاغوت را از مغز انسان‌ها بیرون ببرد ولی روشنفکران ما به این انقلاب بسیار لطمه زدند زیرا نه آن را می‌شناختند و نه باریش زحمت و رنجی متحمل شده‌اند از هر طرف به این نو نهال آزاده ضربه زدند ولی خداوند، مقتدر است اگر هدایت نشدند مسلماً مجازات خواهند شد . پدر و مادر ؛ من زندگی را دوست دارم ولی نه آنقدر که آلوده‌اش شوم و خویشتن را گم و فراموش کنم علی وار زیستن و علی وار شهید شدن, حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوست می‌دارم شهادت در قاموس اسلام کاری‌ترین ضربات را بر پیکر ظلم، جور،شرک و الحاد می‌زند و خواهد زد. ببین ما به چه روزی افتاده‌ایم و استعمار چقدر جامعه ما را به لجنزار کشیده است ولی چاره ای نیست این‌ها سد راه انقلاب اسلامیند ؛ پس سد راه اسلام باید برداشته شودند تا راه تکامل طی شود مادر جان به خدا قسم اگر گریه کنی و به خاطر من گریه کنی اصلاً از تو راضی نخواهم بود. زینب وار زندگی کن و مرا نیز به خدا بسپار ( اللهم ارزقنی توفیق الشهادة فی سبیلک) . و السلام؛ محمد ابراهیم همت. 


وصیت نامه دوم

به نام خدا

نامی که هرگز از وجودم دور نیست و پیوسته با یادش آرزوی وصالش را در سر داشتم. سلام بر حسین(ع) سالار شهیدان اسوه و اسطوره بشریت. مادر گرامی و همسر مهربانم پدر و برادران عزیزم!

درود خدا بر شما باد که هرگز مانع حرکتم در راه خدا نشدید.چقدر شماها صبورید.خودتان می‌دانید که من چقدر به شهیدان عشق می‌ورزیدم غنچه‌هایی که(کبوترانی که)همیشه در حال پرواز به‌سوی ملکوت اعلایند.الگو و اسوه‌هایی که معتقد به دادن جان برای گرفتن بقا (بقا و حیات ابدی)و نزدیکی با خدای چرا که «ان الله اشتری من المومنین». من نیز در پوست خود نمی‌گنجم.گمشده‌ای دارم و خویشتن را در قفس محبوس می‌بینم و می‌خواهم از قفس به درآیم.سیم‌های خاردار مانع‌اند.من از دنیای ظاهر فریب مادیات و همه آنچه که از خدا بازم می‌دارد متنفرم(هوای نفس شیطان درون و خالص نشدن) در طول جنگ برادرانی که در عملیات شهید می‌شدند از قبل سیمایشان روحانی و نورانی می‌شد و هر بی طرفی احساس می‌کرد که نوبت شهادت آن برادر فرا رسیده است. عزیزانم!این بار دوم است که وصیت نامه می‌نویسم ولی لیاقت ندارم و معلوم است که هنوز در بند اسارتم هنوز خالص نشده‌ام و آلوده‌ام. از شروع انقلاب در این راه افتادم و پس از پیروزی انقلاب نیز سپاه را پناهگاه خوبی برای مبارزه یافتم ابتدا در گیری با ضد انقلاب و خوانین در منطقه شهرضا (قمشه)و سمیرم سپس شرکت در خوزستان و جریان کروهک ها در خرمشهر پس از آن سفر به سیستان و بلوچستان (چابهار و کنارک)و بعداً حرکت به طرف کردستان دقیقاً دو سال در کردستان هستم .مثل این است که دیگر جنگ با من عجین شده است. خداوند تا کنون لطف زیادی به این سراپا گنه کرده و توفیق مبارزه در راهش را نصیبم کرده است.اکنون من می‌روم با دنیایی انتظار انتظار وصال و رسیدن به معشوق.ای عزیزان من توجه کنید: ۱-اگر خداوند فرزندی نصیبم کرد با اینکه نتوانستم در طول دورانی که همسر انتخاب کردم حتی یک هفته خانه باشم دلم می‌خواهد او را علی وار تربیت کنید. همسرم انسان فوق العاده ایست او صبور است و به زینب عشق می‌ورزد او از تربیت کردن صحیح فرزندم لذت خواهد برد چون راهش را پیدا کرده است .اگر پسر به دنیا آورد اسم او را مهدی و اگر دختر به دنیا آورد اسم او را مریم بگذارید. چون همسرم از این اسم خوشش می‌آید. ۲-امام مظهر صفا پاکی و خلوص و دریایی از معرفت است .فرامین او را مو به مو اجرا کنید تا خداوند از شما راضی باشدزیرا او ولی فقیه است و در نزد خدا ارزش والایی دارد. ۳-هر چه پول دارم اول بدهی مکه مرا به پیگیری سپاه تهران (ستاد مرکزی) بدهید و بقیه را همسرم هر طور خواست خرج کند. ۴-ملت ما ملت معجزه گر قرن است و من سفارشم به ملت تداوم بخشیدن به راه شهیدان و استعانت به درگاه خداوند است تا این انقلاب را به انقلاب حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وصل نماید و در این تلاش پیگیر مسلماً نصر خدا شامل حال مؤمنین است. ۵-از مادر و همه فامیل و همسرم اگر به خاطر من بی تابی کنند راضی نیستم.مرا به خدا بسپارید و صبور و شجاع باشید.

حقیر حاج همت

خاطرات

شروع زندگی

روی پشت بام خانه یکی از برادرهای بسیجی،اتاقی بود که آن را مرغدانی کرده بود ولی بعلت بمباران استفاده نمی شد. کف آن مرغدانی را آب انداختم و با چاقو زمینش را تراشیدم . حاجی هم یک ملحفه سفید آورد با پونز زدیم که بشود دو تا اتاق . بعد هم با پول تو جیبی ام کمی خرت و پرت خریدم؛دو تا بشقاب،دو تا قاشق،دو تا کاسه و یک پتو هم از پتوهای سپاه آوردیم . یادم هست حتی چراغ خوراک پزی نداشتیم؛یعنی نتوانستیم بخریم و آن مدت اصلا غذای پختنی نخوردیم.این شروع زندگی ما بود. منبع :نیمه پنهان ماه2،ص24

به شرط ترک سیگار

همان روز خواستگاری یا زمان خواندن خطبه عقد بود که مادرم گفت: قول می دهد سیگار هم نکشد. خانمش هم گفت: مجاهد فی سبیل الله که نباید سیگار بکشد؛ سیگار کشیدن دور از شأن شماست! وقتی برگشتیم خانه، رفت جیب هایش را گشت؛ سیگارهایش را درآورد، له شان کرد و برد ریخت توی سطل. گفت: «تمام شد. بعد از حدود 14سال سیگاری بودن، دیگر هیچ کس دست من سیگار نمی بیند.» همین هم شد. خانمش می گفت: یکی دو سال از ازدواجمون می گذشت، رفتم پیشش گفتم: این بچه گوشش درد می کنه؛ این سیگار را بگیر یک پک بزن، دودش را فوت کن توی گوشش. گفت: «نمی تونم. قول دادم دیگه سیگار نکشم.» گفتم: بچه داره درد میککشه! گفت: «ببر بده همسایه بکشه و توی گوشش فوت کنه. دیگه هم به من نگو.»

شهید محمد ابراهیم همت به مجنون گفتم زنده بمان، ص202 و 203

شهید محمد ابراهیم همت
متوجه ماه هم باشین!

چشم از آسمان نمی‌گرفت. یک ریز اشک می‌ریخت. طاقتم طاق شد. چی شده حاجی؟ جواب نداد. خط نگاهش را گرفتم. اول نفهمیدم،‌ ولی بعد چرا. آسمان داشت بچه‌ها را همراهی می‌کرد. وقتی می‌رسیدند به دشت،‌ ماه می‌رفت پشت ابرها. وقتی می‌خواستند از رودخانه رد شوند و نور می‌خواستند،‌ بیرون می‌آمد. پشت بی‌سیم گفت «متوجه ماه هم باشین» پنج دقیقه ی بعد،‌صدای گریه‌ی فرمان‌ده‌ها از پشت بی‌سیم می‌آمد.

سایت آوینی

جاروب دل

به زحمت جارو را از دستش گرفتم. داشت محوطه را آب و جارو می کرد. کار هر روز صبحش بود. ناراحت شد و گفت: «بذار خودم جارو کنم. این جوری بدی های درونم هم جارو می شن.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۰۵
محمدعلی بارانی

عملیات کربلای 7

نقشه عملیات کربلا 7


شناسنامه عملیات : 

نام عملیات

عملیات کربلا 7

رمز عملیات

یا مولای متقیان (ع)

منطقه عملیات

ارتفاع گرده مند

زمان عملیات

1365/12/13 تا 1365/12/18

هدف

تصرف ارتفاعات 2519

نوع عملیات

 

فرماندهی عملیات

ارتش

سازمان عملیات

ارتش

استعداد نیروهای درگیر خودی

9 گردان پیاده از لشکر 64 ارومیه

استعداد نیروهای درگیر دشمن

26 گردان پیاده، 2 گردان زرهی، 1 گردان کماندو

نتایج عملیات

آزادسازی ارتفاع گرده مند (2519)

تلفات دشمن

حدود 3000 کشته  یا زخمی و 272 اسیر

خسارات دشمن

انهدام 10دستگاه تانک و نفربر، 50 دستگاه خودرو

غنائم

8 دستگاه تانک و نفربر

 
 
شرح مختصر نبرد : 

رمز "یا مولای متقیان (ع)

تاریخ:1365/12/13تا1365/12/17

ارتفاع گرده کوه(2435متر)از منطقه عملیات والفجر 2(حاج عمران) که در راهبرد دفاع متحرک عراق سقوط کرده بود. در عملیات کربلای 2 به تصرف یگان های سپاه درآمد اما ارتفاع گرده مند(2519متر)در کنترل ارتش عراق باقی ماند. نیروی زمینی ارتش ایران تصمیم گرفت با اجرای عملیات کربلای 7 این ارتفاع را تصرف کند.

 عملیات کربلای7  درتاریخ 13 اسفند 1365 اجرا شد و به مدت 5 روز ادامه یافت، لشکر 64 ارومیه موفق شد به اهداف تعیین شده دست یابد .دراین عملیات 3000 نفر از نیروهای عراقی کشته یا زخمی کند و 272 نفر را هم به اسارت در آورد.

منبع: اطلس راهنما-12 آذربایجان غربی در جنگ با ضد انقلاب و دفاع مقدس صفحه 182

جبهه نبرد: 
پیرانشهر
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۰۴
محمدعلی بارانی

صدای آژیر قرمز که معنی و مفهوم آن حمله هوایی حتمی است، هنوز برای بسیاری حال و هوای شب‌های عید دهه شصت را تداعی می‌کند.

حملات موشکی رژیم بعث عراق در 10 اسفند 1366 به شهرهای بی دفاع کشور عزیزمان، ایران.

جای موشک های سردار سرلشکر پاسدار شهید حسن طهرانی مقدم خالی بود تا پاسخ دندان شکنی به رژیم مزدور بعث عراق می داد.









۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۰۵
محمدعلی بارانی

در عملیات والفجر 8 لشکر امام حسین(ع) تحت فرماندهی او به عنوان یکی از بهترین یگان‌های عمل کننده، لشکر گارد بعثی عراق را به تسلیم واداشت و پیروزی‌های چشمگیری را در منطقه فاو و کارخانه نمک که جزو پیچیده‌ترین مناطق جنگی بود، به دست آورد.

به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتی باشگاه خبرنگاران، شهید حسین خرازی به سال 1336 ه.ش. در یکی از محله‌های مستضعف‌نشین شهر شهیدپرور اصفهان بنام کوی کلم، در خانواده‌ای آگاه، متقی و با ایمان فرزندی متولد شد که او را حسین نامیدند.



از همان آغاز، کودکی باهوش و مودب بود. در دوران کودکی به دلیل مداومت پدر بر حضور در نماز جماعت و مراسم دینی، او نیز به این مجالس راه پیدا کرد.

از آنجا که والدین او برای تربیت فرزندان اهتمام زیادی داشتند، او را به دبستانی فرستادند که معلمانش افرادی متعهد، پایبند و مراقب امور دینی و اخلاقی بچه‌ها بودند.

علاوه بر آن، اکثر اوقات پس از خاتمه تکالیف مدرسه، به همراه پدر به مسجد محله – معروف به مسجد سید – می‌رفت و به خاطر صدای صاف و پرطنینی که داشت، اذان‌گو و مکبر مسجد شد.

حسین در زمان فراگیری دانش کلاسیک، لحظه‌ای از آموزش مسائل دینی غافل نبود. به تدریج نسبت به امور سیاسی آشنایی بیشتری پیدا کرد و در شرایط فساد و خفقان دوران طاغوت گرایش زیادی به مطالعه جزوه‌ها و کتب اسلامی نشان داد.

در سال 1355 پس از اخذ دیپلم طبیعی به سربازی اعزام شد. در مشهد ضمن گذراندن دوران سربازی، فعالانه به تحصیل علوم قرآنی در مجامع مذهبی مبادرت ورزید. طولی نکشید که او را به همراه عده‌ای دیگر بالاجبار به عملیات سرکوبگرانه ظفار (عمان) فرستادند.

حسین از این کار فوق العاده ناراحت بود و با آگاهی و شعور بالای خود، نماز را در آن سفر تمام می‌خواند. وقتی دوستانش علت را سئوال کردند در جواب گفت: این سفر، سفر معصیت است و باید نماز را کامل خواند.

در سال 1357 به دنبال صدور فرمان حضرت امام خمینی مبنی بر فرار سربازان از پادگان ها و سربازخانه‌ها، او و برادرش هر دو از خدمت سربازی فرار کردند و به خیل عظیم امت اسلامی پیوستند. آنها در این مدت، دائماً در تکاپوی کار انقلاب و تشکل انقلابیون محل بودند.

شهید حاج حسین خرازی از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، درگیر فعالیت در کمیته انقلاب اسلامی، مبارزه با ضد انقلاب داخلی و جنگهای کردستان بود و لحظه‌ای آرام نداشت.

به خاطر روحیه نظامی و استعدادی که در این زمینه داشت، مسؤولیتهایی را در اصفهان پذیرفت و با شروع فعالیت ضدانقلابیون در گنبد، مإموریتی به آن خطه داشت.



دشمن که هر روز در فکر ایجاد توطئه‌ای علیه انقلاب اسلامی بود، غائله کردستان را آفرید و شهید حاج حسین خرازی در اوج درگیریها، زمانی که به کردستان رفت، بعد از رشادتهایی که در زمینه آزاد کردن شهر سنندج (همراه با شهید علی رضاییان فرمانده قرارگاه تاکتیکی حمزه) از خود نشان داد، در سمت فرماندهی گردان ضربت که قوی ترین گردان آن زمان محسوب می‌شد، وارد عمل گردید و در آزادسازی شهرهای دیگر کردستان از قبیل دیواندره، سقز، بانه، مریوان و سردشت نقش مؤثری را ایفا نمود و با تدابیر نظامی، بیشترین ضربات را به ضدانقلاب وارد آورد.

شهید خرازی با شروع جنگ تحمیلی بنا به تقاضای همرزمان خود، پس از یک‌سال خدمت صادقانه در کردستان راهی خطه جنوب شد و به سمت فرمانده اولین خط دفاعی که مقابل عراقیها در جاده آبادان-اهواز در منطقه دار خوین تشکیل شده بود (و بعداً در میان رزمندگان اسلام، به «خط شیر» معروف شد) منصوب گشت.

خطی که نه ماه در برابر مزدوران عراقی دفاع جانانه‌ای را انجام داد و دلاورانی قدرتمند را تربیت کرد. این در حالی بود که رزمندگان از نظر تجهیزات جنگی و امکانات تدارکاتی شدیداً در مضیقه بودند، اما اخلاص و روح ایمان بچه‌های رزمنده، نه تنها باعث غلبه سختیها و مشکلات بر آنها نشد بلکه هر لحظه آماده شرکت در عملیات و جانفشانی بودند.

در عملیات شکست حصر آبادان، فرماندهی جبهه دارخوین را به عهده داشت و دو پل حفار و مارد را که عراقی ها با نصب آن دو پل بر روی رود کارون، آبادان را محاصره کرده بودند، به تصرف درآورد.



شهید خرازی در آزاد سازی بستان بهترین مانور عملیاتی را با دور زدن دشمن از چزابه و تپه های رملی و محاصره کردن آنها در شمال منطقه بستان انجام داد و پس از عملیات پیروزمندانه طریق القدس بود که تیپ امام حسین (ع) رسمیت یافت.  

در عملیات فتح المبین دشمن را در جاده عین خوش با همان تدبیر فرماندهی اش حدود 15 کیلومتر دور زد و یگان او در عملیات بیت المقدس جزو اولین لشکرهایی بود که از رود کارون عبور کرد و به جاده اهواز- خرمشهر رسید و در آزاد سازی خرمشهر نیز سهم بسزایی داشت.

از آن پس در عملیات مختلف همچون رمضان، والفجر مقدماتی، والفجر 4 و خیبر در سمت فرماندهی لشکر امام حسین(ع)، به همراه رزمندگان دلاور آن لشکر، رشادتهای بسیاری از خود نشان داد.



در عملیات خیبر که توام با صدمات و مشقات زیادی بود دشمن، منطقه را با انواع و اقسام جنگ‌افزارها و بمبهای شیمیایی مورد حمله قرار داده بود، اما شهید خرازی هرگز حاضر به عقب‌نشینی و ترک موضع خود نشد، تا اینکه در این عملیات یک دست او در اثر اصابت ترکش قطع گردید و پیکر زخم خورده او به عقب فرستاده شد.

از بیمارستان یزد همانجایی که بستری بود به منزل تلفن کرد و به پدرش گفت: من مجروح شده‌ام و دستم خراش جزئی برداشته، لازم نیست زحمت بکشید و به یزد بیایید، چون مسئله چندان مهمی نیست همین روزها که مرخص شدم خودم به دیدارتان می‌آیم.



در عملیات والفجر 8 لشکر امام حسین(ع) تحت فرماندهی او به عنوان یکی از بهترین یگان‌های عمل کننده، لشکر گارد بعثی عراق را به تسلیم واداشت و پیروزی‌های چشمگیری را در منطقه فاو و کارخانه نمک که جزو پیچیده‌ترین مناطق جنگی بود، به دست آورد.

در عملیات کربلای 5 در جلسه‌ای با حضور فرماندهان گردانهاو یگانها از آنان بیعت گرفت که تا پای جان ایستادگی کنند و گفت: هرکس عاشق شهادت نیست از همین حالا در عملیات شرکت نکند، زیرا که این یکی از آن عملیات های عاشقانه است و از حساب‌های عادی خارج است.

لشکر او در این عملیات توانست با عبور از خاکریزهای هلالی که در پشت نهر جاسم از کنار اروندرود تا جنوب کانال ماهی ادامه داشت شکست سختی به عراقیها وارد آورد.

عبور از این نهر بدان جهت برای رزمند گان مهم بود که علاوه بر تثبیت مواضع فتح شده، عامل سقوط یکی از دژهای شرق بصره بود که در کنار هم قرار داشتند.

هدایت نیروهای خط شکن در میان آتش و بی‌اعتنایی او به ترکش‌ها و تیرهای مستقیم دشمن و ایثار و از خودگذشتگی او، راه را برای پیشروی هموار کرد و بالاخره با استعانت از الطاف الهی در آن صبح فتح و پیروزی، حاج حسین با خضوع و خشوع به نماز ایستاد.



شهید خرازی با قرآن و مفاهیم آن مانوس بود و قرآن را با صدای بسیار خوبی قرائت می‌کرد. روزهای عاشورا با پای برهنه به همراه برادران رزمنده خود در لشکر امام حسین(ع) در بیابانهای خوزستان به سینه‌زنی و عزاداری می‌پرداخت و مقید بود که شخصاً در این روز زیارت عاشورا بخواند.

او علاوه بر داشتن تدبیر نظامی، شجاعت کم‌نظیری داشت. با همه مشکلات و سختیها، در طول سالیان جنگ و جهاد از خود ضعفی نشان نداد. قاطعیت و صلابتش برای همه فرماندهان گردانها و محورها، نمونه و از ابهت فرماندهی خاصی برخوردار بود.

حساسیت فوق‌العاده‌ای نسبت به مصرف بیت‌المال داشت، همیشه نیروها را به پرهیز از اسراف سفارش می‌کرد و می‌گفت: وسایل و امکاناتی را که مردم مستضعف دراین دوران سخت زندگی جنگی تهیه می‌کنند و به جبهه می‌فرستند بیهوده هدر ندهید، آنچه می‌گفت عامل بود، به همین جهت گفتارش به دل می‌نشست.

حاج حسین معتقد به نظم و ترتیب در امور و رعایت انضباط نظامی بود و از اهتمام به آموزش نظامی برادران و تربیت کادرهای کارآمد غافل نبود.

نیمه‌های شب اغلب از آسایشگاهها و محلهای استقرار نیروی لشکر سرکشی نموده و حتی نحوه خوابیدن آنها را کنترل می‌کرد. گاه، اگر پتوی کسی کنار رفته بود با آرامش تمام آن را بر روی او می‌کشید.

او به وضع تدارکات رزمندگان به صورت جدی رسیدگی می‌کرد.



شهید خرازی یک عارف بود. همیشه با وضو بود. نمازش توام با گریه و شور و حال بود و نماز شبش ترک نمی‌شد.

او معتقد بود: هرچه می‌کشین و هرچه که به سرمان می‌آید از نافرمانی خداست و همه، ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد.

دقت فوق‌العاده‌ای در اجرای دستورات الهی داشت و این اعتقاد را بارها به زبان می‌آورد که: سهل‌انگاری و سستی در اعمال عبادی تاثیر نامطلوبی در پیروزیها دارد.

دائماً به فرماندهان رده‌های تابعه سفارش می‌کرد که در امور مذهبی برادران دقت کنند.



همیشه لباس بسیجی بر تن داشت و در مقابل بسیجی‌ها، خاکی و فروتن بود. صفا، صداقت، سادگی و بی‌پیرایگی از ویژگیهای او بود.

نحوه شهادت شهید خرازی

او با آنکه یک دست بیشتر نداشت ولی با جنب و جوش و تلاش فوق‌العاده‌اش هیچ‌گاه احساس کمبود نمی‌کرد و برای تأمین و تدارک نیروهای رزمنده در خط مقدم جبهه، تلاش فراوانی می‌نمود.

در بسیاری از عملیاتها حاج حسین مجروح شد. اما برای جلوگیری از تضعیف روحیه همرزمانش حاضر نمی‌شد به پشت جبهه انتقال یابد.

در عملیات کربلای 5 ، زمانی مه در اوج آتش توپخانه دشمن، رساندن غذا به رزمندگان با مشکل مواجه شده بود، خود پییگیر جدی این کار شد، که در همان حال خمپاره ای در نزدیکی اش منفجر شد و روح عاشورایی او به ملکوت اعلی پرواز کرد و این سردار بزرگ در روز هشتم اسفند ماه 1365 در جوار قرب الهی ماوا گزید.



سردار دلاوری که همواره در عملیات ها پیشقدم بود و اغلب اوقات شخصاً به شناسایی می‌رفت. در هر شرایطی تصمیمش برای خدا و در جهت رضای حق بود.

او یار حسین زمان، عاشق جبهه و جبهه‌ای‌ها بود و وقتی به خط مقدم می‌رسید گویی جان دوباره‌ای می‌یافت؛ شاد می‌شد و چهره‌اش آثار این نشاط را نمایان می‌ساخت.

شهید خرازی پرورش یافته مکتب حسین(ع) و الگوی وفاداری به اصول و ایستادگی بر سر ارزشها و آرمانها بود. جان شیفته‌اش آنچنان از زلال مکتب حیا‌ت‌بخش اسلام و زمزمه خلوص، سیراب شده بود که کمترین شائبه سیاست‌بازی و جاه‌طلبی به دورترین زاویه ذهنش راه نمی‌یافت.

این شهید سرافراز اسلام با علو طبع و همت والایی که داشت هلال روشن مهتاب قلبش، هرگز به خسوف نگرایید و شکوفه‌های سفید نهال وجودش را آفت نفس، تیره نگردانید. در لباس سبز سپاه و میقات مسجد، مُحرِم شد، در عرفات جبهه وقوف کرد و در منای شلمچه و مسلخ عشق، جان به جان آفرین تسلیم نمود.



رهبر معظم انقلاب و فرمانده کل قوا در مورد این شهید بزرگوار می‌فرمایند:

او سردار رشید اسلام و پرچمدار جهاد و شهادت بود که با ذخیره‌ای از ایمان و تقوا و جهاد و تلاش شبانه‌روزی برای خدا و نبرد بی‌امان با دشمنان اسلام، در آسمان شهادت پرواز کرد و بر آستان رحمت الهی فرود آمد و به لقاءالله پیوست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۰۵
محمدعلی بارانی

عملیات والفجر 9

نقشه عملیات والفجر 9





شناسنامه عملیات : 

نام عملیات

عملیات والفجر 9

رمز عملیات

یا الله

منطقه عملیات

سلیمانیه ـ چوارتا

زمان عملیات

1364/12/5 تا 1364/12/9

هدف

گشودن جبهه‌ای گسترده برای تصرف سلیمانیه، کاستن از فشار دشمن در جبهه والفجر8(فاو).

نوع عملیات

نیمه گسترده

فرماندهی عملیات

 سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

سازمان عملیات

 سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

استعداد نیروهای درگیر خودی

25 گردان پیاده از سپاه شامل: تیپ های 29، 57، 105،155 به همراه دو گردان توپخانه از سپاه و دو گردان توپخانه از ارتش

استعداد نیروهای درگیر دشمن

8 گردان پیاده، 1گردان زرهی، 4 گردان کماندو، 17 گردان جاش، 6 گردان توپخانه.

نتایج عملیات

آزاد سازی بخشی از ارتفاعات کانا، شاه کوران، تنگه سور، موبرا، ماخلان، کانی ماران، سرو و ارتفاعات 1470 و 1489 و همچنین آزادسازی چند پاسگاه مرزی

تلفات دشمن

حدود 1500 کشته و زخمی و 134 اسیر

خسارات دشمن

انهدام 1 هواپیما، 1 هلی‌کوپتر، 20 تانک و نفربر، 10 قبضه ادوات، و 90 خودرو

غنائم

مقادیر زیادی سلاح سبک و نیمه سنگین و انواع مهمات

 
شرح مختصر نبرد: 

مقدمه

پس از عدم دست‌یابی به اهداف مورد نظر در عملیات بدر - که ناشی از شرایط سخت عملیات در جبهه بود - شهر سلیمانیه عراق به عنوان هدف دوم - پس از بصره - مورد توجه طراحان نظامی قرار گرفت. بر همین اساس، با فراهم آوردن مقدمات عملیات در این منطقه، اولین حرکت که قرار بود در تابستان 1364 انجام شود، به دلیل هوشیاری دشمن، به فصل زمستان موکول شد.

با رسیدن زمان موعود، شروع عملیات والفجر 8 نیز، شرایط بهتری را برای انجام عملیات مورد نظر فراهم کرد؛ چرا که تصور می‌شد با تجمع بیش‌تر یگان‌های عراق در جبهه جنوب، نیروهای خودی با انجام عملیات والفجر 9 موفق خواهند شد اولین گام را به برای عملیات بعدی - که می‌توانست به تصرف سلیمانیه بیانجامد - بردارند. علاوه بر این تصور می‌شد عملیات والفجر 9 بتواند فشار سنگین دشمن در منطقه عملیاتی والفجر 8 را نیز کاهش دهد.

 

اهداف عملیات

- انجام یک مرحله عملیات از مراحل پیش‌بینی شده برای تصرف سلیمانیه.

- آماده‌سازی منطقه برای عملیات بعدی، به جلو کشاندن عقبه‌ها و کاهش فاصله خودی با دشمن.

- کاستن از فشار دشمن در جبهه فاو.

علاوه بر این اهداف، عملیات والفجر 9 دارای اهداف منطقه‌ای نیز بود. به طوری که تصرف هر یک از ارتفاعات مهم منطقه می‌توانست دستآورد قابل توجهی به همراه داشته باشد. مثلاً در دست داشتن ارتفاعات "سارسیر" و یا "کاتو" تهدیدی جدی برای شهر سلیمانیه محسوب می‌شد. با در اختیار داشتن ارتفاعات ناصر نیز جبهه دشمن در پنجوین و کانی مانگا مورد تهدید قرار می‌گرفت.

 

موقعیت منطقه

منطقه عملیاتی والفجر 9 با دو جاده از دهانه شیلر و منطقه چومان به شهرهای مریوان و بانه متصل می‌شود. منطقه مزبور کوهستانی، صعب العبور و دارای زمستان سختی است. دو رودخانه "زاب صغیر" و "گوگه سور" این منتطقه را به سه قسمت شمالی، میانی و جنوبی تقسیم می‌کنند.

ارتفاعات گامو، رت، هزار کانیان، سورکوه و حلوان به عنوان مهم‌ترین ارتفاعات محور شمالی محسوب می‌شوند. ارتفاعات موبرا و مامخلان، پلنگه سور و سارسیر در محور میانی قرار دارند. ارتفاعات شاخ کوهان به همراه ارتفاعات ناصر و کچل مهم‌ترین ارتفاعات محور جنوبی هستند.

مهم‌ترین شاخص این منطقه، شهر چوارتا است که تا سلیمانیه کمتر از 15 کیلومتر فاصله دارد. این شهر به همراه ارتفاع "سارسیر" از موقعیتی کلیدی برخوردار است؛ به طوری که از این نقطه می‌توان به سمت محورهای سلیمانیه، سد دوکان، مائوت و … مانور کرد.

 

استعداد دشمن

لشکر 34 پیاده - تابع سپاه یکم - با تیپ‌های 105 و 504 پیاده مسئولیت پدافند از منطقه را به عهده داشت. قرارگاه این لشکر در چوارتا بود و تیپ 105 در منطقه عمومی گامو و تیپ 504 در منطقه عمومی چوارتا مستقر بودند.

با شروع عملیات والفجر 9، یگان‌های زیر نیز وارد منطقه شدند:

- تیپ‌های 106 و 442 پیاده؛

- تیپ کماندویی سپاه یکم؛

- چهار گردان مستقل کماندویی؛

- 17 گردان جاش؛

- یک گردان تانک؛

- شش گردان توپخانه.

 

سازمان رزم خودی

قرارگاه نجف اشرف با پنج تیپ مستقل سپاه پاسداران هدایت عملیات را بر عهده داشت:

- تیپ 29 نبی‌اکرم(ص) با سه گردان پیاده؛

- تیپ 57 ابوالفضل(ع) با سه گردان پیاده؛

- تیپ 110 شهید بروجردی با چهار گردان پیاده؛

- تیپ 105 قدس   با پنج گردان پیاده؛

- تیپ 155 ویژه شهدا با 10 گردان پیاده و یک گردان تانک.

همچنین، دو گردان توپخانه از سپاه و دو گردان توپخانه از ارتش وظیفه پشتیبانی آتش را بر عهده داشتند. قرارگاه تاکتیکی رمضان نیز با ماموریت تعیین شده، تحت امر قرارگاه نجف بود.

 

طرح عملیات

از آنجایی که منطقه عملیاتی به سه منطقه مجزا قابل تقسیم بود، سه محور برای انجام عملیات در نظر گرفته شد؛ نیروها می‌بایست در محور اول (جناح راست) نهایتاً به سوی ارتفاعات کوخ نم نم و در محور دوم (جناح چپ) به سوی قله ناصر و یال‌های شاخ کوهان پیش‌روی کنند. همچنین، در محور سوم (جناح میانی) که محور اصلی عملیات بود، می‌بایست ارتفاعات موبرا، مامخلان و پلنگه سور تصرف می‌شد.

بر همین اساس، تیپ 105 ماموریت تصرف کوخ نم نم را بر عهده داشت. تیپ 155 با تحت امر گرفتن تیپ 110 می‌بایست ابتدا "موبرا" و "مامخلان" و سپس "پلنگه سور" را تصرف کند.

تیپ 57 نیز با تحت امر گرفتن یک گردان از تیپ 29 تصرف ارتفاعات ناصر کوچک و پوزه ناصر - برای تامین سمت چپ مامخلان - را بر عهده داشت. سپس می‌بایست، قله ناصر را تصرف کند و در صورت امکان روی آن مستقر شود.

تیپ 29 هم می‌بایست یال‌های شاخ کوهان - برای تأمین ارتفاع ناصر - را تصرف کند.

در این میان، قرارگاه رمضان ماموریت داشت ضمن انجام شناسایی، کار انتقال نیروها را به منظور انجام دیده‌بانی روی عقبه‌های دشمن و انجام عملیات انهدامی روی پل‌های ارتباطی، قرارگاه‌های فرماندهی و توپخانه‌های دشمن به عهده گیرد و جاده‌ها را نیز ناامن سازد.

 

شرح عملیات

در تاریخ 5 /12 /1364، در حالی که تمامی نیروها به نقطه شروع درگیری رسیده بودند، رمز عملیات (یاالله) حدود ساعت 24 اعلام شد.

در جناح راست، پیش‌روی از محور هزارقله انجام پذیرفت و رزمندگان ضمن تصرف ارتفاعات "کوخ نم نم"، ماموریت ایذایی خود را در شمال "موبرا" به انجام رساندند و سپس در خط پدافندی جدید استقرار یافتند.

در جناح چپ و در محور ارتفاع "ناصر"، نیروهای عمل کننده در حالی که مسافتی دشوار و طولانی را طی کرده بودند، خیلی سریع به هدف رسیده و ضمن درگیری با نیروهای عراقی توانستند 00:40 بامداد پایگاه آنها در این محور را ساقط کنند. همچنین، در محور "کوهان" به دلیل وسعت کم منطقه و حضور ضعیف دشمن، اهداف مورد نظر تا ساعت 04:30 تأمین شد.

در جناح میانی نیز که می‌بایست در مرحله اول عملیات، دو ارتفاع مهم "موبرا" و "مامخلان" تصرف شود، نیروهای خودی توانستند پس از ساعت‌ها درگیری، مامخلان را در ساعت 09:30 و موبرا را در ساعت 16:30 (روز اول) به تصرف خود درآوردند. در ادامه عملیات نیز ارتفاع "پلنگه سور" در آخرین ساعات روز دوم (1364/12/7) تحت اختیار قوای خودی قرار گرفت.

با توجه به موفقیت مرحله اول عملیات، مقرر شد در مرحله دوم روی ارتفاع "کاتو" انجام شود. با شروع عملیات، ارتفاع مذکور - که تقریباً خالی از نیروهای دشمن بود - در اولین ساعات بامداد روز سوم تسخیر شد؛ لیکن دشمن با تقویت سریع محور عملیاتی و اجرای تک توانست نیروهای خودی را از این ارتفاع عقب براند. رزمندگان خودی نیز با تلاش بسیار، سمت چپ قله را حفظ کرده،  وضعیت خویش را تثبیت کردند و به این ترتیب درگیری در "کاتو" پس از سه شبانه روز در تاریخ 1364/12/10 پایان یافت.

گفتنی است، هم زمان با درگیری روی کاتو، تعدادی از نیروهای خودی در روز چهارم عملیات (1364/12/9) روی قله کچل، که از بلندترین قلل منطقه است و بر شهر سلیمانیه نیز اشراف دارد، مستقر شدند. در این حال، اگرچه این ارتفاع بسیار مهم تسخیر شده بود، لیکن بروز مشکلات ناشی از وجود حدود یک متر برف، فقدان عقبه و پشتیبانی بسیار ضعیف، ادامه حضور روی آن را بسیار سخت کرده بود. بنابراین، فرماندهان عملیات با بررسی اوضاع سخت در این ارتفاع و نقاط دیگری همچون ارتفاع کاتو و نیز خستگی مفرط نیروهای عمل کننده، در صدد برآمدند تا ضمن پرهیز از پیش‌روی بیشتر، مواضع متصرفه را تثبیت کنند. بر همین اساس، تصمیم گرفته شد علاوه بر فراخوانی یکی، دو یگان سپاه پاسداران از جبهه جنوب، از نیروهای ارتش کمک گرفته شود. در این میان، به دلیل نگرانی از تهدید جبهه فاو، از انتقال یگان‌های سپاه خودداری شد؛ اما با ورود تعدادی از یگان‌های ارتش به منطقه عملیاتی، پدافند از ارتفاعات پلنگه سور، موبرا و قسمتی از کوخ نم نم به آنها محول گردید.

در این وضعیت، و در حالی که برای تثبیت مواضع متصرفه برنامه‌ریزی می‌شد، نیروهای دشمن به ارتفاع کچل پیر و سپس ارتفاع ناصر حمله کردند در حالی که قوای خودی هیچ گونه واکنشی از خود نشان ندادند لذا حرکت دشمن به آسودگی انجام می‌گرفت. برد توپخانه نیز برای پوشش منطقه کافی نبود و تنها سلاح دوربرد مورد استفاده، یک قبضه تیربار بود که روی قله کچل پیر استقرار داشت. بدین ترتیب، فرمان عقب‌نشینی از ارتفاعات کچل، ناصر و کاتو صادر شد.

دشمن نیز پس از 8 روز توقف و یقین از ضعف توان خودی، حملات خود را مجدداً (در تاریخ 1364/12/23) آغاز کرد و در حالی که به دلیل و بود مشکلات و نارسائی‌های فراوان در جبهه خودی، مناطق متصرفه نیز هنوز به طور کامل تثبیت نشده بودند، توانست کلیه نقاط از دست داده را بازپس گیرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۰۵
محمدعلی بارانی

عملیات خیبر ابتکار جدید رزمندگان اسلام در جزایر مجنون

تهران- ایرنا- روز سوم اسفند 1362 عملیات غرورآفرین خیبر با رمز یا رسول الله (ص) به مدت 19 روز در مناطق عملیاتی طلائیه و جزایر مجنون با حضور گسترده رزمندگان سپاه، بسیج و ارتش جمهوری اسلامی ایران انجام شد.









به گزارش ایرنا پس از فتح خرمشهر در ادامه‌ اتخاذ استراتژی تنبیه متجاوز، جمهوری اسلامی تلاش زیادی برای تجدید روند پیروزی‌های نظامی در سال 1361 به عمل آورد، که به دلایلی این مهم امکان‌پذیرنشد. گرچه بعد از عملیات رمضان و تا اواخر سال 1362 ابتکار عمل در دست جبهه خودی بود، اما موفقیت چشمگیری به دست نیامد.
زیرا در آن زمان، رشد نیافتن سازمان رزم و پرداختن همه جانبه به مسأله جنگ، مانعی جدی برای اقدام لازم در مقابل ارتش کاملاً مدرن و تقویت شده عراق بود.
با این‌ حال رزمندگان اسلام با انجام حملات ایذایی متوسط و بزرگ سعی کردند که ضمن ابتکارعمل در صحنه جنگ، به نقاط ضعف دشمن نیز دست یابند تا از آن طریق مجدداً برتری لازم را به دست آورند، به همین لحاظ بعد ازعملیات والفجر مقدماتی، پس از بحث‌ها و گفت‌وگوها و تأملاتی که انجام شد منطقه هورالهویزه برای عملیات بزرگ خیبر در سال 1362 انتخاب شد.
عملیات خیبر ابتکارعمل بسیج در جنگ تحمیلی بود که تا آن زمان (سال 1362) نظیر نداشت. این منطقه می‌توانست جبهه‌ خودی را دوباره از توانایی‌های سابق بهره‌مند ساخته و دشمن را با آن همه پیچیدگی در خطوط دفاعی و طرح‌های پاتک، از امکان مقابله با رزمندگان اسلام محروم سازد زیرا دشمن تصور نمی‌کرد که ایران در هورالهویزه که دارای وسعت زیاد و فاصله قابل ملاحظه‌ای از ساحل تا هدف‌هاست دست به عملیات بزند، چون ایران در چهار سال گذشته هیچگاه در آن‌جا اقدام به انجام عملیات آبی- خاکی نکرده بود.
تا قبل از انجام عملیات خیبر، رسانه‌های گروهی عراق و حامیان آن تبلیغات وسیعی را در مورد توانایی‌های ارتش عراق و جلوگیری از حملات ایرانیان آغاز کرده بودند و رژیم صدام صریحاً اعلام می‌کرد که هرگونه عملیات نیروهای ایرانی به داخل خاک عراق را با شکست روبه‌رو خواهد ساخت.
در این مورد، در اواخر سال 1362 هیاهوی تبلیغاتی گسترده‌ای از سوی رادیوهای آمریکا، بی‌.بی.سی، کلن، بغداد، رژیم اشغالگر اسرائیل و منافقین در مورد استقرار صدها هزار نفر از نیروهای ارتش و سپاه در جبهه‌های جنوبی بر پا شد و جالب اینکه تحلیل‌گران و مفسران این رادیوها محل‌هایی را برای عملیات آینده ایران پیش‌بینی می‌کردند، آن‌ها اکثراً این منطقه را بصره و مناطق شرقی آن اعلام می‌کردند.
درکنار این تبلیغات، بنا به آمار منتشره از سوی روابط عمومی فرماندهی کل سپاه پاسداران، 474 طرح صلح از تاریخ 3 اسفند 1362 (آغاز عملیات خیبر) تا 30 مهر 1363 از سوی 56 کشور مختلف جهان ارائه شد که خود بیانگر اهمیت فوق‌العاده عملیات خیبر و ایجاد تزلزل در بین حامیان منطقه‌ای و جهانی این رژیم است.

**موقعیت منطقه
منطقه عملیاتی خیبرازلحاظ موقعیت جغرافیایی درشمال بصره واقع شده که از شمال به العزیز و روستاهای البیضه و الصخره، ازجنوب به نشوه و طلائیه، از غرب به جاده العماره - بصره و از شرق به حاشیه ساحلی هور، نزدیک جاده سوسنگرد - طلائیه، منتهی می‌شود. موقعیت‌های مزبور در خشکی شرق دجله، جنوب جزایر مجنون و داخل هور قرار دارد.
هورالهویزه از آب‌های راکد تشکیل شده و آب رودخانه‌های دجله، کرخه‌ نورطیب، دویرج و باران‌های فصلی داخلی آن می‌شوند. وجود نیروها و شکل طبیعی آن‌ها موجب شده که راه‌های معینی برای تردد قایق‌ها ایجاد شود که اصطلاحاً آبراه نامیده می‌شوند.
مهم‌ترین نقاط هور، جزایر شمالی و جنوبی مجنون هستند که از لحاظ اقتصادی و نظامی اهمیت بسیاری دارند. پل‌های الغدیر، القرنه و نشوه که بر روی جاده بصره - العماره واقع شده‌اند و نیز رودخانه دجله از جمله نقاط مهم دیگر این منطقه به شمار می‌روند.

**دلایل انتخاب منطقه عملیات
پیچیدگی و پر مانع بودن خطوط دفاعی عراق در جبهه‌ جنوب و استحکامات و تعداد خاکریزهای آن موجب شد که فرماندهان سپاه در پی منطقه‌ای برای عملیات باشند که امکان استفاده از توانایی خودی امکان‌پذیر باشد و از انجام تک جبهه‌ای پرهیز شود، منطقه‌ هورالهویزه عمدتاً دارای این ویژگی بود. در واقع، رزمندگان اسلام می‌توانستند یک بار دیگر حمله به دشمن را توأم با غافلگیری، از جناح و بدون برخورد با خطوط پر مانع، انجام دهند.
علاوه بر این، دلیل دیگری که موجب انتخاب منطقه عملیاتی خیبر شد، بی‌توجهی دشمن به آن بود. عراق چون تصور می‌کرد که ایران از این نقطه حمله نخواهد کرد، سازمان مناسب نظامی نیز در منطقه نداشت، لذا کل منطقه عملیاتی از العزیز تا القرنه و جزایر مجنون به وسیله‌ چند گردان پدافند حفاظت می‌شد. در واقع، منطقه هور با در نظر گرفتن توان خودی و دشمن و نیز نقش زمین و تأثیرگذاری آن انتخاب شد.

** رسیدن به جاده بصره العماره
در شب و روز اول عملیات استراتژیک خیبر، نیروها و رزمندگان اسلام در محور شمالی به جاده بصره - العماره رسیدند. اما در جنوب (محور زید) نیروها نتوانستند از موانع عبور کنند و عملیات در آنجا خیلی زود متوقف شد، با این حال موفقیت محور شمالی امیدوارکننده بود.
درمرحله بعدی عملیات باید تعدادی از نیروها از راه هور به جزایر مجنون حمله می‌کردند و گروهی هم از طریق جبهه طلائیه که تنها راه خشکی در منطقه شمالی عملیات بود این حمله را انجام می‌دادند. عملیات در طلائیه با یک روز تأخیر انجام شد اما نیروهای هور از این موضوع مطلع نشدند و به سمت جزیره جنوبی رفتند، حالا باید از سمت طلائیه حمایت می‌شدند اما کسی آنجا نبود.
شرایط سختی پیش آمده بود و به همین خاطر نیروهایی که قرار بود شبانه به خط بزنند را در روز، راهی منطقه کردند. عراق هم هر چه توان داشت بر روی طلائیه متمرکز کرد تا این نیروها به جزیره جنوبی نرسند. عراق می‌دانست که اگر نیروها به جزیره جنوبی برسند، کارعملیات به انجا می‌رسد به همین خاطر از تمام توانش بهره برد تا ایرانی‌ها را زمین گیر کند.

** نتایج عملیات
در این عملیات بیش از 23 یگان دشمن به طور متوسط از 20 تا 100 درصد و تیپ زرهی 100 درصد منهدم شد، 15 هزار نفر از نیروهای عراقی زخمی و کشته شدند.
هزار و 140 نفر از نیروهای دشمن اسیر شدند که در میان آن‌ها 35 افسر، 130 درجه‌دار، 873 سرباز و نیروی جیش‌الشعبی و نیز 102 نفر غیر نظامی از کشورهای مصر، سودان، مراکش و سومالی وجود داشت.

** انهدام 150 دستگاه تانک و نفربر و 200 خودروی دشمن
مجموعاً هزار و 180 کیلومتر زمین‌های منطقه آزاد شد که به ترتیب یک هزار کیلومتر مربع در هور، 140 کیلومترمربع در جزایر و 40 کیلومتر مربع را در طلائیه شامل می‌شود.
درمیان غنائم دشمن، گذشته از اقلام صنعتی و تجهیزات انفرادی، 10 دستگاه تانک و 60 دستگاه کمپرسی به چشم می‌خورد و تسلط ایران بر چاه‌های نفت جزایر که ذخایر قابل ملاحظه‌ای از نفت در آن‌ها وجود داشت.

** تهاجم گسترده و غافلگیرانه شیمیایی عراق
نظامیان عراق با مشاوره‌ مستشاران جنگ‌های نوین آمریکایی، شوروی سابق، انگلیسی و دیگر کشورها از صبح روز 6 اسفند 1362 هم ‌زمان با بمب‌باران‌ها و گلوله‌باران‌های بسیار شدید با استفاده از سلاح‌های متعارف، به بمب‌باران بسیار گسترده و بی‌سابقه‌ شیمیایی اقدام کردند.
این جنایت با به کارگیری بیش از 33 فروند انواع بمب‌افکن‌های سنگین و نیز استفاده از هواپیماهای تک موتوره قبضه توپ سوئیسی و در مواردی با مخازن پر از گازهای شیمیایی نصب شده در بالگردها انجام گرفت.
این جنگ شیمیایی غافلگیرانه وغیرمنتظره به قصد انتقام از رزمندگان ازجان گذشته ایران که مقابل پاتک‌ها و بمب‌باران‌های دشمن مردانه مقاومت و ایستادگی می‌کردند، انجام گرفت.
هر روز از صبح تا ساعتی پس از طلوع آفتاب و هنگام عصر تا غروب آفتاب در چند نوبت و هر نوبت با چند سورتی پرواز، صدها بمب و راکت و نیز با ده‌ها قبضه توپ، گلوله‌های توپ حاوی گازها و عوامل خطرناک و کشنده‌ شیمیایی را در سراسرجبهه‌ها و خطوط پشتیبانی منتشر می‌کردند.
از جمله نقاط و مناطق مورد هدف حملات شیمیایی عراق در عملیات خیبر عبارت بودند از : خطوط مقدم جبهه‌ در هورالهویزه تا طلائیه؛ پدهای شرقی و محورهای مقدم جزایر مجنون شمالی و جنوبی؛ اسکله‌های شهید باقری و بقایی تا عمق 80 کیلومتری عقبه‌ها شامل جاده‌های سیدالشهدا، همت، باکری، جاده‌ مرزی و پاسگاه‌های شط‌علی، طبر، کیان دشت، خاتمی، برزگر و جفیر، سه راهی فتح، چهارراه قدس، جاده‌ جفیر و صاحب‌الزمان (عج) تا پادگان حمید و شهر هویزه، سه راهی جفیر تا آب تیمور ( در 33 کیلومتری اهواز)، پدها و مقرهای بالگردها، مواضع توپ‌ها و واحدهای پشتیبانی، قرارگاه‌های خاتم (ص)، نصرت، کربلا، هدایت، نجف، حنین، حدید، فتح، نصر و مقرها و عقبه‌های یگان‌های عملیاتی، اورژانس‌ها و بیمارستان‌های صحرایی حتی کمپ اسیران.

** بازتاب سیاسی عملیات موفق خیبر
پس از یک دوران رکود که خالی از ابتکار بود، انجام عملیات خیبر بازتاب وسیعی در سطح منطقه و جهان ایجاد کرد. حامیان عراق در منطقه و جهان پس از آرامشی که در پی طوفان سلسله عملیات طرح کربلا (که آخرین آن رمضان بود) برایشان ایجاد شده بود، یک‌باره مشاهده کردند که تاکتیک ویژه ایران، بار دیگر بر تدبیر خط دفاعی پر مانع عراق غلبه کرده است، از این‌رو شدیداً نگران پیروزی احتمالی ایران در جنگ شدند. تشکیل اجلاس‌ها، اظهارات مقامات سیاسی، مصوبات سازمان‌ها، تحریم تسلیحاتی ایران و اقدامات مشابه، الگوهای این تحلیل هستند.
آمریکا در اولین اقدام خود که در واکنش نسبت به وضعیت جدید جنگ نشان داد، مورفی معاون وزارت خارجه را به منظور بررسی اوضاع جنگ تحمیلی به خاورمیانه فرستاد.
روزنامه وال استریت ژورنال در این باره نوشت: تهیه طرح‌های جدید، چاره اندیشی در مورد جلوگیری از سقوط صدام است.
ترنر، رئیس وقت سازمان سیا اظهار کرد: عراق از لحاظ اقتصادی و نفرات در وضع وخیمی قرار داد.
همچنین معاون وزیر خارجه آمریکا در یک واکنش انفعالی گفت: آمریکا انجام یک حمله گسترده به جزیره خارک را ناممکن نمی‌داند.
در واقع، این اظهارات را می‌توان خط جدید اقدام نظامی برای عراق دانست زیرا عراق پس از پیروزی های ایران در عملیات خیبر، مرحله جدیدی را در جنگ آغاز کرد که همان جنگ نفتکش‌ها و حمله به پایانه‌های نفتی و تأسیسات نفتی خارک بود.
این اقدام با چند هدف عمده صورت می‌گرفت: اول، تحت‌الشعاع قرار دادن پیروزی و ابتکار نظامی ایران در عملیات خیبر، دوم، محدود کردن درآمدهای ارزی ایران از طریق فروش نفت و سوم، بین‌المللی کردن جنگ. اقدام دیگر عراق، اعلام برقراری ارتباط با آمریکا بود.
واکنش بین‌المللی دیگری که پس از عملیات خیبر انجام گرفت، تصویب قطعنامه 552 توسط شورای امنیت سازمان ملل بود که در تاریخ اول ژوئن 1984 (11 خرداد 1363) صورت گرفت.
در سطح منطقه، شورای همکاری خلیج فارس دوباره تشکیل جلسه داد. موضوع جلسه اتخاذ استراتژی نظامی و چگونگی پایان دادن به جنگ ایران و عراق بود. وزیران کشورهای عضو اتحادیه عرب نیز در همین جهت در بغداد جلسه تشکیل دادند و به بررسی جنگ و موضع خود در برابر آن پرداختند.
در سطح داخلی، هواپیماهای بوئینگ 737 فرانسوی که ربوده شده بود به ایران آورده شد و پس از تلاش‌هایی که جمهوری اسلامی ایران برای حل مسالمت‌آمیز ماجرا به عمل آورد، سرانجام هواپیما به وسیله‌ هواپیما ربایان منفجر شد. علاوه بر این، عوامل سازمان منافقین نیز هواپیمای مسافربری 727 ایران را در مسیر بندرعباس - تهران ربوده و به قاهره بردند. آن‌ها در مرحله بعد با همراهی رژیم مصر، هواپیمای ایران را به بغداد منتقل کردند.
از جمله تحولات دیگری که پس از عملیات خیبر روی داد، فشار اقتصادی و تحریم (رسمی) تسلیحاتی ایران توسط کشورهای غربی بود.

** سرداران شهید و فاتحان خیبر با شهادتشان پرچم ولایت را برافراشته نگه داشتند
در نخستین عملیات آبی - خاکی دفاع مقدس «خیبر» سرداران بزرگی همچون محمد ابراهیم همت «فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله» و حمید باکری «جانشین فرمانده لشکر 31 عاشورا» سردار شهید حمیدرضا گلکار تیپ حبیب ابن مظاهر؛ سردار شهید غلامعلی بذرافکن مسئول واحد مخابرات تیپ 18 جوادالائمه؛ سردار شهید صفر احمدی فرمانده گردان حضرت دانیال نبی و سردار شهید مصطفی حلوائی فرمانده گردان شوش به شهادت رسیدند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۰۵
محمدعلی بارانی
عملیات والفجر 6



نقشه عملیات والفجر 6


میدان مین در عملیات والفجر 6

شناسنامه عملیات : 

تاریخ عملیات: 2/ 12/ 1362

فرماندهی: سپاه - لشکر 25 کربلا

سازمان رزم: سپاه - لشکر 25 کربلا

شرح مختصر نبرد: 

پس از عملیات والفجر1، بخش جنوبی استان ایلام با وجود اهمیت بسیار ، به منطقه ای آرام و پدافندی تبدیل شد و تصور شد و تصور می شد که دیگر در این بخش، راه کارهای نظامی به منظور پیشروی قوای خودی، وجود ندارد. در عین حال در آستانه عملیات خیبر، تلاش برای طراحی نبرد و آماده سازی این منطقه جهت اجرای عملیات، آغاز شد.

بر این اساس، یک روز پس از نبرد والفجر 5 در جنوب مهران، سرانجام در بامداد 1362/12/2 عملیت والفجر 6 با رمز "یا زهرا (س)" در منطقه عمومی چیلات واقع در جنوب دهلران آغاز شد.

نیروهای خودی به استعداد 8 گردان به منظور تصرف مواضع مستحکم و دست نخورده دشمن، با عبور از رودخانه چیلات، وارد عمل شدند و پس از درهم شکستن خطوط دفاعی به حرکت خود در عمق مواضع نیروهای عراقی ادامه دادند. رزمندگان اسلام در این یورش موفق شدند ضمن انهدام ده ها دستگاه تانک،نفربر و شمار فراوانی خودرو دشمن، بخشی از یگان های سپاه چهارم و تیپ 77 ارتش عراق را متلاشی و منطقه ای حدود 50 کیلومتر مربع، شامل ارتباعات مرزی مشرف به شهر علی غربی و جاده مرزی تدارکاتی " طیب-علی غربی" عراق را تصرف کنند. پس از چند روز نبرد و دفع پاتک های سنگین دشمن، رزمندگان اسلام ضمن مشغول ساختن ماشین نظامی عراق توانستند چند روزی بر بزرگراه " العماره-بغداد" مسلط شوند و آن را هدف آتش خود بگیرند. اما با شروع عملیات گسترده در جنوب، نبروهای عمل کننده به یاری رزمندگان در نبرد خیبر شتافتند.


فرمانده لشکر 25 کربلا


فرماندهان لشکر 25 کربلا (ایستاده از راست برارد راحمی پور - سردار محمدحسن کوسه چی - سردار دکتر محمدعلی بارانی فرمانده تیپ سوم - برادر جانباز حسین بابایی - سردار احمدی جانشین لشکر) نشسته از راست ( سردار تقی مهری مسئول اطلاعات لشکر - سردار شهید علی خداداد فرمانده تیپ دو - سردار شهید یوسف سجودی - سردار شهید صمد اسودی


سردار محمد کسائیان فرمانده تیپ یک لشکر 25 کربلا


سردار شهید علی خداداد فرمانده تیپ دو لشکر 25 کربلا



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۰۵
محمدعلی بارانی

در تاریخ 1364/12/01، هنگامیکه شهید محلاتی به همراه جمعی از نمایندگان مجلس و مسئولین قضایی کشور، با یک فروند هواپیمای مسافربری شرکت آسمان، عازم جبه‌های نبرد بودند (تا در جمع رزمندگان اسلام حضور یابند) به وسیله چند فروند هواپیمای جنگی رژیم بعثی صهیونیستی عراق (و به دستور اربابشان که از شکست خفت‌بار خود در عملیات والفجر 8 عقده‌ای سنگین به دل داشتند) در حوالی اهواز مورد هدف قرار گرفتند و در این حمله ناجوانمردانه و ددمنشانه، یار صدیق حضرت امام (ره) شهید بزرگوار حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین شیخ فضل‌الله محلاتی و چهل تن از دلباختگان مکتب عشق، بر اثر سقوط هواپیما به فیض شهادت نایل آمده و در جوار قرب حضرت حق جلت عظمته سکنی گزیدند. عمال استکبار با این جنایت هولناک، برگ سیاه دیگری بر دفتر ظلم و ذلت خود افزودند و آن اربابان فضیلت نیز با خون سرخ خود راه زندگی جاودانه را پیمودند و دفتر عشق الهی را با انگشت خونین شهادت امضاء کردند.






۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۰۵
محمدعلی بارانی