همراهان گرانقدر، با سلام و عرض ارادت و تشکر از همراهی تان، به عرض میرساند کتاب خاطراتم ( یک قطره از هزاران ) را در لینک زیر به محضرتان تقدیم میکنم، باشد که مفید فایده قرار گیرد.
برگ سبزی است...
ارادتمند محمد علی بارانی
متن کامل کتاب در لینک زیر:
همراهان گرانقدر، با سلام و عرض ارادت و تشکر از همراهی تان، به عرض میرساند کتاب خاطراتم ( یک قطره از هزاران ) را در لینک زیر به محضرتان تقدیم میکنم، باشد که مفید فایده قرار گیرد.
برگ سبزی است...
ارادتمند محمد علی بارانی
متن کامل کتاب در لینک زیر:
عملیات بیتالمقدس5
ضربهای کاری به سازمان زرهی دشمن
در آخرین ماههای جنگ هشت ساله ایران و عراق و هنگامی که نیروهای ایران با پیروزی کامل، موفق به پیشروی در خاک دشمن و آزادسازی مناطق و شهرهای مهمی همچون «حلبچه» کردستان عراق شده بودند، یک عملیات انهدامی برای ضربه زدن به ماشین جنگی ارتش عراق در منطقه عمومی «پنجوین» صورت گرفت.
این منطقه پیوسته صحنه رویارویی قوای خودی و دشمن، از جمله عملیات «والفجر4» بود. این یورش بیامان را نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به فرماندهی و هدایت قرارگاه «رمضان» به اجرا گذاشت. طی این عملیات، یگانهای عمل کننده خودی در شامگاه ۲۲ فروردین ماه ۱۳۶۷ با رمز «یا اباعبدالله الحسین(ع)» به مواضع نیروهای عراقی حمله برده و طی روزها درگیری و نبرد، ۴۵ دستگاه تانک و نفربر و صدها خودروی نظامی و دهها قبضه سلاح سبک و نیمه سنگین دشمن را منهدم و به لشکر ۲۷ ارتش عراق تلفات و خسارات چشمگیری وارد آوردند. همچنین در عملیات بیتالمقدس ۵ تعداد ۳۸۱۰ تن از نیروهای دشمن کشته و زخمی شده یا به اسارت نیروهای خودی درآمدند.
خلاصه گزارش عملیات :
نام عملیات: بیت المقدس ۵ (ضربتی)
زمان اجرا: 22/1/1367
تلفات دشمن: ۳۸۱۰ کشته، زخمی و اسیر
رمز عملیات: یا اباعبدالله الحسین (ع)
مکان اجرا: منطقه عمومی پنجوین عراق - خط شمالی جبهه جنگ
ارگانهای عملکننده: نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
اهداف عملیات: انهدام ماشین جنگی دشمن
امیر سپهبد علی
صیادشیرازی در سال 1323 در کبودگنبد مشهد در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد.
مادرش شهربانو و پدرش زیاد نام داشت. پدرش، که از عشایر فارس بود، به
استخدام ژاندارمری درآمد و سپس به ارتش منتقل شد. او از جاذبهای خاص
برخوردار بود، از اینرو علی تحت تأثیر پدر از کودکی به ارتش علاقهمند شد.
او به همراه پدر و خانواده، مانند دیگر خانوادههای نظامیان، از شهری به
شهری مهاجرت میکرد. شهرهای مشهد، گرگان، شاهرود، آمل، گنبد و سرانجام
گرگان محل پرورش وی شدند. او سال ششم متوسطه را در تهران گذراند و در سال
1342 موفق به اخذ دیپلم گردید. او در سال 1343 در کنکور دانشکده ی افسری
شرکت کرد و پذیرفته شد. علی از بدو ورود به دانشکده به جدیت در درس و
پایبندی به مذهب شهرت یافت. و سرانجام در مهرماه 1346 در رسته ی توپخانه
دانش آموخته شد و با درجه ی ستوان دومی وارد ارتش گردید. او پس از طی دوره
ی آموزشی در شیراز و اصفهان به لشگر تبریز و سپس لشگر زرهی کرمانشاه منتقل
شد.
او در سال 1350 برای گذراندن دوره ی آموزش زبان انگلیسی به تهران آمد و پس
از پایان کلاس و جدیت در تحصیل سرانجام خود از استادان زبان انگلیسی شد.
ستوان یکم علی صیادشیرازی تصمیم گرفت با دخترعمویش، خانم عفت شجاع ازدواج
کند اما به دلیل این که محمود، عموی علی، از مخالفان شاه بود، ساواک با این
ازدواج موافقت نکرد، اما سرانجام در اثر اصرار علی، ارتش با این وصلت
مبارک موافقت کرد.
علی در سال 1352 به دلیل لیاقتها و دقتهایش در کار، برای تکمیل تخصصهای
توپخانه از طرف ارتش به امریکا اعزام شد تا دوره ی هواسنجی بالستیک را
بگذارند. او این دوره ی آموزشی را در شهر فورت سیل از ایالت اوکلاهما، در
منطقهای نظامی، با موفقیت طی کرد. در این دوره ی فشرده ستوان همچون مبلغی
مذهبی به دعوت امریکاییان به اسلام میپرداخت و در مجالس بحث و مناظره ی
آنان شرکت میکرد.
او در بین آشنایان جدیدش به مرد مذهبی مشهور شد. او پس از گذراندن دوره، با تخصصی جدید و روحیهای بانشاط به ایران مراجعت کرد.
ارتش برای استفاده از دانش نظامی ستوان، او را در سال 1353 به اصفهان -مرکز
توپخانه- منتقل کرد. علی در اصفهان با یافتن دوستان جدید مطالعات مذهبی
خود را پی گرفت و شخصیت سیاسی خویش را در این دوره قوام بخشید. او در
نامهای که برای سرگرد محمدمهدی کتیبه- یکی از افسران مذهبی- ارسال کرد این
جمله را نوشت: "در مورد برنامههای مذهبی بحمدالله پیش میرویم مخصوصاً در
آن قسمت که میدانید." این جمله حساسیت ضداطلاعات را برانگیخت و از آن پس
وی تحت مراقبت قرار گرفت. آنها پس از تحقیق و مراقبت متوالی، او را "متعصب
مذهبی" معرفی کردند و مراقبت از وی را شدت بخشیدند. جالب این است که هرکس
از افسران را به مراقبت وی میگماردند یا تحت تأثیر روحیه ی او قرار
میگرفت و گزارش مثبت برای او رد میکرد یا صیاد را از مراقبت و مأموریت
خود خبر میداد و یا از اول با چنین مأموریتی مخالفت میکرد.
سروان صیاد همزمان با اوجگیری مبارزات ملت مسلمان ایران به رهبری
امامخمینی تقیه را کنار گذارد و در ارتش علناً به دفاع از علمای اسلام و
حکومت اسلامی پرداخت و سرانجام به دلیل اینکه در بین افسران، تبلیغات
ضدرژیم میکرد، ضداطلاعات از قرار دادن جنگافزار در اختیار وی ممانعت کرد و
اعلام نمود که از واگذاری مشاغل حساس به او خودداری شود. سرانجام سروان در
19بهمن دستگیر و زندانی شد اما دیری نپایید که انقلاب به پیروزی رسید و او
هم مانند همه ی مردم ایران آزاد شد.
دوره ی دوم زندگی سرهنگ صیاد بعد از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز میشود: او
پس از پیروزی انقلاب اسلامی با برادر رحیم صفوی و حجةالاسلام سالک آشنا
میشود و با یکدیگر پیمان میبندند که از پادگانهای اصفهان حفاظت نمایند.
اختلاف سروان با فرماندهان ارتش موجب آشنایی وی با حضرت آیت الله خامنهای
میگردد و از اینجا سرنوشت صیاد به کلی تغییر پیدا کرد. پس از حوادث
کردستان، صیاد با درجه سرگردی به همراه سردار صفوی به غرب اعزام میگردد و
با هماهنگی ارتش و سپاه سنندج را آزاد میکنند. لیاقتهای سرگرد در کردستان
موجب میگردد تا با درجه ی سرهنگی به فرماندهی عملیات غرب منصوب گردد.
اختلافات سرهنگ با بنیصدر اولین رئیسجمهوری اسلامی موجب برکناری وی و خلع
دو درجه ترفیع میگردد. اما دیری نپایید که بنیصدر سقوط کرد و شهید رجایی
به ریاستجمهوری رسید و سروان مجدداً با دو درجه به غرب کشور اعزام
میشود. سرهنگ با تأسیس قرارگاه حمزه سیدالشهداء، لشکرهای 64 ارومیه و 28
کردستان و تیپهای 23 نیروی ویژه هوابرد و تیپ 30 گرگان، شهرهای بوکان و
اشنویه را آزاد کرد.
در هفتم مهرماه 1360 به خاطر رشادتها و لیاقتها توسط رهبر معظم انقلاب؛
امامخمینی به فرماندهی نیروی زمینی منصوب شد. او با هماهنگی با سپاه
قهرمان پاسداران انقلاب اسلامی در عملیات طریقالقدس، فتحالمبین،
بیتالمقدس، رمضان، مسلمبنعقیل، مطلعالفجر، محرم، والفجر 1، 2، 3، 4 و 8
و 9، عملیات خیبر و بدر و قادر شرکت نمود و پیروزیهای بزرگی را برای
ایران اسلامی به ارمغان آورد که بیشک در تاریخ امت اسلامی به عظمت خواهد
ماند. سرهنگ در مرداد سال 1365 از فرماندهی نیروی زمینی استعفا داد و با
پیشنهاد آیت الله خامنهای و تصویب رهبر انقلاب به سمت نمایندگی امام در
شورایعالی دفاع منصوب شد. در سال 66 به درجه ی سرتیپی نایل آمد. سرتیپ
صیادشیرازی در سال 67 در عملیات مرصاد که مرزهای غرب ایران مورد هجوم
منافقین قرارگرفته بود، شرکت و با روحیهای بسیجی ضربات محکمی را بر پیکر
مزدوران منافق وارد کرد. سرانجام صیادشیرازی در مقام جانشینی ریاست ستادکل
به خدمت مشغول شد.
امیرسپهبد علی صیادشیرازی پس از عمری تلاش و مجاهدت به دست منافقان به شهادت رسید و موجی از دینخواهی را برانگیخت.
عملیات کربلای 8
خلاصه گزارش عملیات :
نام عملیات: کربلای8
زمان اجرا :18/1/1366
مدت اجرا : 5 روز
تلفات دشمن (کشته، زخمی و اسیر ) : 5200
رمز عملیات: یا صاحب الزمان(عج)
مکان اجرا:شرق بصره عراق – محور جنوبی جنگ در غرب شلمچه ایران
ارگانهای عمل کننده: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
اهداف عملیات: پاسخ به شرارتهای دشمن در خلیج فارس ، تهدید شهر بصره عراق و تامین کانال زوجی و توسعه منطقه
عملیات در محور کرخه - دزفول
دومین عملیات غیر کلاسیک محدود
خلاصه گزارش عملیات :
نام عملیات : عملیات در محور کرخه – دزفول
زمان اجرا : 15/1/1360
مکان اجرا : غرب دزفول – محور جنوبی جنگ
تلفات دشمن : 161 کشته ، زخمی و اسیر
ارگان های عمل کننده : سپاه پاسداران و نیروی زمینی ارتش
اهداف عملیات : پیشروی در مناطق تحت اشغال دشمن
عملیات بیت المقدس 4
تصرف بلندیهای شاخ شمیران و شاخ سومر
موقعیت منطقه
خلاصه گزارش عملیات :
نام عملیات: بیت المقدس4
زمان اجرا: 6/1/1366
تلفات دشمن: 1900 (کشته، زخمی و اسیر)
رمز عملیات: یا ابا عبدالله (ع)
مکان اجرا: منطقه عمومی در بندیخان عراق - محور شمالی جنگ
ارگانهای عملکننده: نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
اهداف عملیات: فتح ارتفاعات مشرف بر سد در بندیخان عراق و تکمیل عملیات والفجر
عملیات فتح المبین
فتح الفتوح رزمندگان اسلام
خلاصه گزارش عملیات :
نام عملیات : فتح المبین
زمان اجرا : 2/1/1361
مدت اجرا : 10 روز
مکان اجرا : محور شوش ، رودخانه کرخه ، جاده اهواز – اندیمشک و غرب دزفول
رمز عملیات : یا زهرا ( سلام الله علیها )
تلفات دشمن : بیش از 4000 کشته و 15000 اسیر
ارگان های عمل کننده : سپاه و ارتش
اهداف عملیات : آزاد سازی بخش وسیعی از خاک ایران و خارج ساختن شهر های دزفول ، اندیمشک و جاده اندیمشک – اهواز از برد توپخانه و سایت موشکی دشمن در چهار مرحله